اساساً حفظ دین به عنوان زیربناي اعتقادي جامعه و تداوم فرهنگ دینی، مستلزم توجه به کیفیت تعلیم و تربیت است؛ چرا که تربیت واقعی و همه جانبۀ انسان وقتی حاصل می شود که آدمی مطابق دستورهاي دینی در زندگی رفتار کند .

علم تربیت دینی شامل مجموعۀ اعمال عمدي و هدفدار، به منظور آموزش گزاره هاي معتبر یک دین به افراد دیگر است؛ به نحوي که آن افراد در عمل و نظر، به آن آموزه ها متعهد و پایبند شوند. بنابر این، علمی طبیعی یا انسانی است که از جهت گیري الهی برخوردار باشد و در راستاي اهداف و انگیزه هاي دینی قرار گیرد.

آنچه ما در قرآن تحت عنوان مطالعه در طبیعت میبینیم، مبین این مسئله است که گزاره هاي علمی - دینی جهتی توحیدي دارند و در متن آنها یک قطبی بودن جهان و ماهیت «از اویی» و «به سوي اویی» را کاملاً می توان مشاهده کرد. براي آنکه جریان هدایت گري در جهت مطلوب صورت گیرد، نیاز به معیارهاي دقیق و شفاف است که با استناد به آموزه هاي دینی بیان می شود.

1 .هماهنگی با فطرت

فطرت بر وزن فعله، از مادة فطر مشتق شده و به معناي شق و پاره کردن، شکافتن، بیرون آمدن و جدا شدن است . واژة فطرت در لغتنامه هاي فارسی به معناي آفرینش، ضمیر و صفتی که هر موجود در آغاز خلقتش داراست، آمده است ( دهخدا، 1337 ،ج 11 :17179 ) .

بنابر این، در وجود انسان، از سوي خداوند متعال ویژگی هایی قرار داده شده است که او را از سایر موجودات متمایز می کند؛ خردورزي، حقیقت جویی، زیباگرایی، عدالت طلبی، خداگرایی و سایر ویژگی هاي ذاتی، از جملۀ این استعدادهاي فطري اند. مجموعۀ وضعیت زندگی آدمی باید به گون هاي سامان یابد که این ویژگی ها، که به مثابۀ بذرهایی اند که در زمین خلقت انسان وجود دارند، رشد کنند.

تعلیم و تربیت در بین مجموعه اموري که زندگی آدمی را شکل می دهد، مهمترین و اثرگذارترین عامل است و باید با استعدادهاي عالی فطرت هماهنگ باشد. لزوم این هماهنگی به طور کامل مورد تأیید عقل است. از نظر عقلی اگر وضع حاکم بر فطرت با فطرت همسو نباشد، استعدادهاي عالی آدمی رشد نمی کنند. محیط غیر عقلانی نمیتواند عقل را رشد دهد و محیط غیر معنوي نمی تواند معنویت را در انسان پرورش دهد. اگر انسان داراي یک سلسله فطریات باشد، قطعاً تربیت باید با در نظر گرفتن همان فطریات صورت گیرد؛ چون تربیت یعنی رشد و پرورش دادن و این بر اساس قبول کردن یک سلسله استعدادها و به تعبیر امروزي ها یک سلسله ویژگی هاي انسان است.

اسلام با توجه به جامعیت دیدي که نسبت به همۀ موجودات و به خصوص انسان دارد، او را واجد فطرت و امور فطري میداند که خداوند براي حرکت در مسیر کمال، آن را درون انسان به ودیعه گذاشته است؛ چرا که انسان در هنگام تولد، حیوان بالفعل و انسان بالقوه است و چنانچه از عقل و شرع تبعیت کند، فطرتش شکوفا شده، به فعلیت می رسد. با درك صحیح از فطرت، میتوان به پرورش انسان پرداخت. شناخت فطرت، ضرورتی اجتناب ناپذیر است که در نوع تربیت و شیوة آن نقش تعیین کنندهاي دارد و اگر استعدادهاي فطري نباشد یا شناخته نشود، تربیت معناي مشخصی نخواهد داشت و قابل هر نوع تفسیر و توجیهی خواهد بود.

2 .تقدم تزکیه بر تعلیم

 تزکیه یکی از مفاهیم کلیدي تعلیم و تربیت دینی است که از مادة «زکا- یزکو» به معنی افزایش و پاك شدن است و در اصطلاح، به معناي تهذیب به کار میرود. به عبارت دیگر؛ پیراستن نفس از آلودگی هاست که این خود باعث رشد و تعالی انسان میشود. واژة تزکیه به عنوان یکی از عناصر و اجزاي تربیت اسلامی، نخستین بار در قرآن کریم به کار رفته است. این واژه در دو آیه از قرآن کریم ( آل عمران: 164 و جمعه: 2 ) مقدم بر تعلیم و به عنوان یکی از عناصر مهم تربیت اسلامی به کار رفته است.

امام خمینی (ره) در بیانات خود، تقدم پرورش بر آموزش را تقدم رتبی می دانند و می فرمایند: پرورش قبل از آموزش است. اگر قبل هم نباشد، همراه باید باشد و رتبۀ آن مقدم است. اگر نفوس تزکیه نشوند، تطهیر نشوند، از آن اوصاف فاسد بیرون نروند، علم اثر سوء در آنها می کند .

حضرت امام (ره) معتقدند: آنچه نظام آموزش و پرورش اسلامی را از همۀ نظام هاي تربیتی دیگر برتر می سازد، اصل مهم و اساسی در تربیت اسلامی، تزکیه است؛ همان اصل مهمی که در نظام هاي غیر دینی مورد غفلت قرار گرفته است. هدف مکاتب تربیتی غیر دینی، پرورش بعد مادي انسان و تکیۀ صرف بر علم و تخصص است و از همین غفلت است که تمدن امروزي بشر را به پرتگاه سقوط کشانده است.

3 .کرامت انسانی

خداوند همۀ آنچه در محور تعلیم و تربیت انسان نقش دارد، به صفت کرامت ستوده است؛ در قرآن کریم می فرماید: معلم شما، خداي اکرم است ( علق: 3 ) و از پیامبر(ص) که معلم انسان هاست، به عنوان کریم یاد کرده است ( تکویر: 19 ) .

بنابر این، با نظر به معیار کرامت ذاتی آدمی که اختصاص به انسانها دارد، باید در امر تربیت توجه داشت. در واقع؛ در گام نخست باید به کرامت انسانی توجه داشت و با نظر به این نوع تلقی از آدمی، قطعاً نوع رفتار ما با متربیان متفاوت خواهد بود. در واقع؛ تکریم منزلت، موجب ایجاد امنیت در فرد میشود و در روابط انسانی، روحیۀ اعتماد متقابل ایجاد می کند و امکان اقدام به امر تربیت مهیا می شود. تکریم منزلت، موجب مصونیت فرد در برابر لغزش هاي اخلاقی می شود.

4 .جامعیت نگري

 منظور از جامعیت، همه جانبه نگري تعلیم و تربیت دینی به ماهیت انسان است. هیچ یک از جنبه هاي شخصیت انسان از نظر اسلام دور نمی ماند و هر کدام باید به رشد مقرر خود برسد.

اینکه در قرآن، انسان رشید معرفی می شود، مراد همین انسان است. رشید یعنی کسی که همۀ ابعاد وجودي او رشد کرده است. اگر یک جنبه رشد کند و سایر جنبه ها راکد و معطل بماند یا اینکه در جهت غیر اصولی خود رشد یابد، پرورش واقعی و اصیل به وقوع نخواهد پیوست. خطري که انسان یک بعدي دارد، انسان تربیت شده ندارد. انسانی که یک بعد وجودي او رشد کند و بقیه رشد نکند، با استفاده از بعد رشد یافته براي رسیدن به برخی اهداف مادي و غریزي از توانایی هاي خود به عنوان ابزار استفاده می کند.

جامعیت در قرآن با اعتدال در تربیت، رابطۀ بسیار نزدیک دارد. با تربیت جامع است که میتوان انسان معتدل به وجود آورد. در غیر این صورت، هم انسان لطمه می بیند و هم تربیت او. یکجانبه بودن یک قانون یا یک مکتب، دلیل منسوخ شدن خود را به همراه دارد. عوامل مؤثر و حاکم که در زندگی انسان ها فراوان است، چشم پوشی از هر یک از آنها خود به خود عدم تعادل ایجاد می کند. مهمترین رکن جاوید ماندن، توجه به همۀ جوانب مادي و روحی و فردي و اجتماعی است. جامعیت و همه جانبه بودن تعلیمات اسلامی، مورد قبول اسلام شناسان است.

5 .معرفت و بصیرت

یکی از ابعاد اساسی تربیت دینی، معرفت و بصیرت است. این شاخص به معناي نوعی آگاهی عمیق و گسترده است که نتیجۀ آن، پیوند میان انسان و واقعیت مورد نظر است. در قرآن کریم نیز این مؤلفه مورد تصریح قرار گرفته است: «قد جائکم بصائر من ربکم فمن ابصر فلنفسه ومن عمی فعلیها» (انعام: 104) ؛ به راستی بینش هایی از نزد رب شما برایتان آمده است؛ پس هر کس در پرتو آن بینا شود، به سود خود چنین کرده است و هر کس کوري ورزد، به زیان خود عمل کرده است.

در اهمیت و لزوم کسب معرفت براي رشد انسان، همین بس که اگر آدمی علم و آگاهی نداشته باشد، نمی تواند تکالیف الهی را بشناسد تا به اطاعت از آنها تن در دهد. کسی که از دانش تهی باشد، چگونه می تواند به هدف حیات خویش دست یابد تا در آن مسیر گام بردارد.

پیامبر اکرم (ص) در این خصوص میفرمایند: «لیس الاعمی من یعمی بصره انما الاعمی من تعمی بصیرته»؛ کور آن نیست که چشم او کور است، بلکه کور آن است که بصیرتش کور است .

پیامبر اسلام (ص) از سوي خداوند مأمور شد به صراحت اعلام کند که حرکت او و پیروانش بر مبناي بصیرت و روشنبینی است: «قل هذه سبیلی ادعوا الی االله علی بصیره انا ومن اتبعنی».(یوسف، 108)

6 .عقلانیت

از مؤلفه هاي اساسی تربیت دینی، عقلانیت است که لازمۀ هر دو مفهوم تربیت و تدین است. تربیت دینی چه هنگامی که معطوف به اعتقادات و اخلاق و چه هنگامی که معطوف به عبادات و احکام است، چهره اي عقلانی دارد. حضور عقلانیت در اعتقادات، کاملاً برجسته است. در اعتقادات که به لحاظ اهمیت، سنگ بناي تدین نیز محسوب می شود، موجه و مدلّل یافتن آنها لازم و ضروري است و نمی توان در قبول آنها بر فرد تحکّم کرد.

بنابر این، فکر؛ تلاش و پویشی است که به هنگام مواجهۀ انسان با مسائل، در وي جریان می یابد و با توجه به ویژگی تفکر در آدمی، باید این پویش بی وقفۀ اندیشۀ آدمی را هدایت کرد؛ که این امر در واقع بیانگر شاخص تعقّل است.

در زبان عرب، عقل به معناي بند و بازداري است؛ که در قرآن کریم، مفهوم خاصی براي آن در دو سطح شناخت و عمل به کار رفته است. در سطح شناخت؛ عقلورزي به معناي آن است که افراد تلاشهاي شناختی خویش را به نحوي تحت ضبط و کنترل درآورند که از کجروي در اندیشه مصون بمانند و در نتیجۀ آن، به شناخت یا بازشناسی امر مورد نظر راه یابند.

سه عامل در بازداري شناخت از کجروي، نقش عمده دارند: ارزیابی کفایت ادلّه، برخورداري از علم و کنترل حب و بغض. در سطح عمل؛ عقل ورزي به معناي عملی است سنجیده که توسط بازداري هاي برخاسته از تأمل کنترل می شود و چون افراد به کمک شناخت هایی که به دست آورده اند به تأمل دربارة عمل خود می پردازند، بنابر این، عقل ورزي در مقام عمل به معناي پوییدن در پرتو شناخت هاست .

بدین ترتیب، میان تعقّل، معرفت و عمل، ملازمت برقرار است. قرآن کریم بیان می دارد که عقل جز بر بستر علم نمی روید و براي عاقل بودن باید عالم بود: «... و ما یعقلها الا العالمون» ( عنکبوت: 43 ) و راه علم نیز با تبیین هموار میشود: «کذلک یبین االله لکم آیاته» ( بقره: 242 ).

7 .پیوند علم و عمل

 در بسیاري از آیات قرآن کریم، از ایمان به خدا و عمل صالح، به عنوان دو امر در کنار هم یاد شده است که موجب رستگاري و نجات آدمی می شود؛ چرا که ایمان بدون عمل، هیچ ثمري را به دنبال نخواهد داشت و به همین دلیل از دیدگاه قرآن کریم، عمل، سازنده شخصیت انسان است: «و لکل درجات مما عملوا» ( انعام: 132 ) ؛ براي هر کس بر اساس آنچه کرده، درجاتی است. بنابر این، تربیت دینی مستلزم عملگرایی است؛ چنان که رسول خدا (ص) بیان میدارند: «هر گاه عالم بداند و عمل نکند، به چراغی میماند که روشنگر مردم است و خویشتن را می سوزاند» .

بنابر این، باید دانست راه هدایت با پایبندي عملی محقق می شود؛ چرا که رسول گرامی اسلام (ص) می فرمایند: «همانا علم و دانش، [انسان] را به عمل دعوت می کند؛ چنانچه آن را اجابت کرد [و به مقتضاي آن عمل کرد، پایدار مانده و انسان از آن بهره مند می شود] و گر نه رخت بر می بندد و از وي جدا می شود».

با عنایت به مباحث مطرح شده؛ اسلام نظامی فراگیر است و تربیت فرایندي فراگستر؛ اگر چه تفکیک میان اسلام و تربیت ناممکن است؛ چون اسلام در گوهر خویش فرایندي تربیتی است با هدف انسان. دعوتی که اسلام براي سامان دادن به زندگی انسان و جامعه با خود دارد، بدون تربیت تحقق نمی پذیرد؛ زیرا این دعوت نیز خود فرایندي تربیتی است.

بنابر این، اندیشه اي فلسفی که اسلام درباره انسان ارائه می دهد و بر پایۀ آن تربیت را راهبري کرده و به برنامه و روش تبدیل می کند، در ساحت هاي سه گانه اي است که اسلام انسان را در درون و میان آنها سامان می دهد.

این سه ساحت عبارتند از: رابطۀ انسان با خود، رابطۀ او با دیگري ( جامعه، طبیعت و جهان ) و رابطه اش با خداوند متعال، که ساحت اصلی است. هیچ انسانی از این سه ساحت بیرون نیست. این سه، از ساماندهی تمایلات و غرایز و ترجیح دادن عقل و اراده آغاز می شود و سرانجام به راه هاي عبادت و کمال نامتناهی ره می یابد.

غایت وجود بشري در اسلام، عبادت و جانشینی خداست و به ناچار، مقاصد و غایات این عبادت هم باید راهی باشد که ساحتهاي زندگی انسان را در نوردد تا جانشینیِ محول به انسان از سوي خداوند تحقق یابد: «انی جاعل فی الارض خلیفه» ( بقره: 30 ) ؛ من در زمین، جانشینی می گمارم؛ زیرا زندگی آن جهانی و لقاي وجه خدا، میزان حقیقی هر تلاش و کاري است که انسان عمر خویش را در آن سپري می کند: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» ( طارق: 6 ) ؛ اي انسان! بی گمان تو به سوي پروردگارت سخت کوشنده اي، پس به لقاي او خواهی رسید.

بنابر این، نظام تربیتی از دیدگاه اسلام، باید از این مبنا برخاسته باشد و نمی تواند بر هیچ نگرش مخالف دیگري که مبانی فلسفی اي غیر از مبانی اسلامی دارد، متّکی باشد. بنابر این، در علم تربیت دینی تلاش بر آن است که انسان را از مرحلۀ دانستن به مرحلۀ بودن سوق داده، خیر اعلی را به منزلۀ ارزش فراسوي امور علمی و... قرار دهد.