اضطراب نوعي احساس ترس و ناراحتي با منشا نامشخص است که نشانه بسـياري از اختلالات روانشناختي است.
البته اضطراب وجه لاينفك زندگي انسان بوده و زندگی بشر بدون آن قابل تصور نیست. اضطراب انسان را وا مي دارد براي آينده برنامه ريزي كرده و وقايع آتي را اداره كند. اضطراب از جمله ویژگی های انسان است که در سیر تکامل موجب تطابق با محیط، پیش بینی و فایق آمدن بر مشکلات و خطرات گردیده است. اما همين امر تيغ دو لبه سازش يافتگي يا سازش نايافتگی انسان تلقي گردد.
در جهت درمان وجه مرضي این عارضه نيزتلاش هاي زيادي صورت ميگيرد و زمـان و هزينه هاي زيادي براي مبتلایان به دنبال دارد.
واکنش انسان ها در برابر اضطراب متفاوت است. عده در برابر محرک هاي اضطراب زا آشفتگی محدودی را تجربه می کنند در حاليکه عده اي لحظه هاي اضطراب آميز كوتاه تري دارند و مدت و شدت اضطراب آن ها نوسان دارند.
نشانه هاي فيزيولوژيک اضطراب عبارتند از: بي قراري، تند شدن ضربان قلب و تنيدگي عضلاني

اضطراب به منزله ی بخشی از زندگی انسان،در همه ی افراد در حدی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد،به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می شود،اما اگر از این حد خارج شود و جنبه ی مزمن و مداوم بیابد به منزله ی شکست و سازش نایافتگی تلقی می گردد(دادستان،1380).

اضطراب،احساس رنج آوری است که با یک موقعیت ضربه آمیز کنونی یا با انتظار خطری به شی ء نامعین وابسته است(دادستان،1380). اضطراب یک حالت نگرانی و دلشوره است که با ترس پیوند دارد.موضوع اضطراب،مانند خطری مبهم یا یک رویداد احتمالی ناگوار،معمولا نا مشخص و اختصاصی تر از موضوع ترساست (بال ترجمه ی مسدد،1379).

از نظر سولیوان (1974)اضطراب انعکاسی از تنش درونی است ؛در حالی که ترس سازو کاری است که بر پایه ی رویارویی با خطرات واقع بینانه تر خارجی به کار می رود(بال ترجمه ی مسدد،1379). از نظر آدلر2(1929، به نقل از آزاد،1376)اضطراب در رویارویی شخص با خود و دیگران؛در ارتباط با احساس حقارت و نحوه جبران آن مطرح می شود.

هورنای3(1948)اضطراب ناشی از تجارب گذشته و نحوه ی ارضای نیازهای شخصی و فرمهای تشخیصی افراد را،مطرح می کند.اریکسون4 (1963) با اتکا روی آموزش اعتماد و محبت و احساس امنیت در دوران کودکی اضطراب را روشن کرده و معتقد است که کودکانی که از ابتدا امنیت را تجربه نکرده اند در مقابل دیگران با اضطراب و نا امنی روبرو می شوند(به نقل از آزاد، 1376).

 

انواع اضطراب از نظر روان شناسان
اضطراب عینی:
اضطراب عيني به موردي گفته مي شود كه در مواجهه با يک پديده بيروني واقعاً خطر آفرين روی می دهد. مثلا احساس اضطراب هنگام فکر كردن به امتحان روز بعد در شرايطي كه فرد حتي يک صفحه از كتاب را نخوانده و براي امتحان آماده نشده است.
اضطراب ذهنی:
اضطراب ذهني به موردي گفته مي شود كه هيچ پديده بيروني واقعاً خطر آفرين وجود ندارد. به تعبير ديگر در اضطراب ذهني فرد از مواجهه با مسأله اي دچار نگراني مي شود كه عموماً انسان هاي ديگر بدون هيچ مشکلي آن مسأله را پشت سر مي گذارند. مثالً اضطراب هنگام فکر كردن به امتحان روز بعد در شرايطي كه فرد كتاب را چندبار مطالعه كرده و درگذشته نيز در اين درس نمره هاي خوبي گرفته است.

 

اضطراب از نظر آلبرت الیس :
اليس اضطراب و اختلال هاي عاطفي را در نتيجه طرز تفکر غير منطقي و غير عقلاني مي داند. به نظر او افکار و عواطف كنش هاي متفاوت و جداگانه اي نيستند. از اين رو تا زمانيکه تفکر غير عقلاني ادامه دارد اختلال هاي عاطفي به قوت خود باقي خواهند ماند. انسان اختلال و رفتار غير منطقي اش را از طريق بازگو كردن آن ها براي خود تداوم مي بخشد. به نظر اليس افرادي كه خود را اسير و گرفتار افکار غير عقلاني خويش مي كنند، احتمالا خود را در حالت احساس خشم، مقاومت، خصومت، دفاع، گناه، اضطراب، عدم كنترل، ناشادي و غيره قرار مي دهند. انسان به وسيله اشياي خارجي مضطرب و برآشفته نمي شود و تمام مشکالت عاطفي افراد از تفکرات جادويي و موهوم آن ها سرچشمه مي گيرد كه از نظر تجربي معتبر نيستند.

 

اضطراب در دیدگاه فروید
اضطراب عینی یا واقعی : كه در آن منشأ خطر در دنياي خارج قرار دارد و ادراک اين خطر موجب حالت رنج آور عاطفي مي شود، مانند ترس از جنگ و ترس از ابتال به بيماري. موضوع اغلب ترس هاي واقعي سازش با محيط هستند.
اضطراب روان نژندی : كه منشأ آن ادراک خطري است كه از غرايز ناشي مي شود كه از كشمکش ميان نهاد و خود سرچشمه مي گيرد. كشمکش هاي غريزي و محدوديت هاي دنياي خارج نشانه های خطري ايجاد مي كند كه همان تجربه اضطراب است. اضطراب روان نژندي به سه حالت ظاهر مي شود و در حالت اول به صورت اضطراب مبهم است كه در موقعيت هاي كم و بيش مناسب به سهولت بروز مي كند. در حالت دوم به شکل ترس شديد و نامعقول است كه آن را ترس مرضي نيز مي نامند. در حالت سوم به صورت واكنش هاي وحشتزدگي است كه به طور ناگهاني و بدون هيچگونه تحريک ظاهري پديدار مي شود.
اضطراب اخلاقی : اضطراب اخلاقي به صورت گناه يا شرمساري بروز مي كند و ناشي از ادراک خطر از ناحيه وجدان اخلاقي است. اضطراب اخلاقي از كشمکش بين نهاد و فراخود پديد مي آيد. فرد اين اضطراب را به صورت گناه يا شرم تجربه مي كند. فرويد خاطر نشان كرده كه اشخاص بسيار شريف يا نيرومند نسبت به افراد عادی، دچار اضطراب اخلاقي بسيار بيشتري مي شود.

 

اضطراب از نظر راجرز :
به اعتقاد راجرز خويشتن پنداري فرد مضطرب یا روان نژند با تجربه ارگانيزمي او در تضاد است. هر زمان ادراک يک فرد از تجربه خویش تخريب يا انکار شود تا حدودي حالت ناهماهنگي ميان خود و تجربيات فرد همراه با حالت ناسازگاري رواني و آسيب پذيري به وجود مي آيد و موجب پيدايش مکانيزم هاي دفاعي مي شود. در حقيقت فرد در مقابل تهديد هاي حاصل از ناهماهنگي ميان تجربه و خويشتن پنداري احساس اضطراب مي كند و سپس با استفاده از يکي از مکانيزم هاي دفاعي در مقابل تهديد و اضطراب به دفاع از خود مي پردازد.