نظریه رشد تفکر دینی دیوید الکایند
الکایند متولد(11 مارس 1931)، نویسنده آمریکایی و روانشناس کودکان است و زمینه های مورد علاقه او، تحول اجتماعی، شناختی و مفهومی بر مبنای نظریه پیاژه بود. در بین نظریه پردازان حوزه مطالعات تحول شناختی دینی، فردی مهم است و بیش از پانصد مقاله و هجده عنوان کتاب برجای گذاشته است.
پژوهش های منتشر شده از الکایند (1961 تا 1978) عبارت اند از:
مفاهیم دینی در میان کودکان یهودی
- مفاهیم دینی در میان کودکان کاتولیک
- مفاهیم دینی در میان کودکان پروتستان
- مفاهیم از هویت فرقه ای دینی
- مصاحبه کلینیکی پیاژه و مطالعه پرسشنامه های دینی
- ریشه های دینداری در کودکان
- تحول فهم دینی در کودکان و نوجوانان
- واقعیت نزد کودکان
مهم ترین پژوهش های الکایند:
از نظر روش شناسی، الکایند در حوزه تحول دینداری، به مطالعه دین نهادی پرداخت نه دین شخصی.
از نظر روش شناسی، الکایند همانند گلدمن، فولر و پژوهشگران دیگر، از مصاحبه شبه کلینیکی پیاژه استفاده می کرد.
ایده کلی الکایند در تحول دینی:
تفکر دینی کودکان، تغییرات مرحله ای از تفکر خودمحورانه و عینی به سمت تفکر انتزاعی و جامعه پذیر تر گسترش می یابد.
در بین نظریه پردازان حوزه مطالعات تحول شناختی دینی، فردی مهم است و بیش از پانصد مقاله و هجده عنوان کتاب برجای گذاشته است.
دیوید الکایند در بین نظریه پردازان حوزة روانشناسی رشد دینی، فردی مهم بود؛ چراکه با پژوهشهایش روی کودکانی از سنتهای دینی گوناگون، روشهای رشدشناختی پیاژهای در باب شناخت دینی را به روانشناسان امریکا معرفی کرد. مقالة الکایند که مبتنی بر روش تجربی بود و به مفاهیم نیایشی کودکان میپرداخت و تبیین نظری و جامعتر او، گزارشهای مثالزدنی از رویکردشناختی آن حوزه هستند.
پژوهشهای الکایند موضوعات متعددی به دست داد؛ از جمله اینکه تفکر دینی کودکان، تغییرات مرحلهای از تفکر خودمحورانه و عینی به سمت تفکر انتزاعی و جامعهمحورتر را نشان میدهد؛ محدودیتهای کلی در تفکر کودک، او را وامیدارد تا در مورد مفاهیم دینی احتمالاً به شیوههای خاصی بیندیشد و ویژگیهای ساختاری تفکر کودکان در مورد مفاهیم دینی، نظیر تفکر آنها در مورد مفاهیم غیردینی است.
الكايند معتقد است كه انسانها به طور ذاتي ديني هستند. وي معتقد است در چهارچوب تحولشناختي فرد، نيازهايي پديدار ميشود كه در هر مرحله دين به آنها پاسخ ميگويد و بر اساس آن مراحل ديني فرد نيز شكل ميگيرد. مرحله اول جستجو براي نگهداري ناميده ميشود كه از كودكي شروع ميشود و مرحله دوم جستجو براي نمادسازي است كه از سالهاي پيشدبستاني شروع ميشود. مرحله سوم و چهارم جستجوي رابطهها و جستجوي درك است. به طور خلاصه طرح الكايند، مراحل تحول ديني از كودكي تا نوجواني را به صورت پديدار شدن چهار نياز شناختي كه متناظر با آن، جنبهاي از دين آن نياز را برآورده ميسازد، ترسيم ميشود. نظام ديني در هر مرحله يك گام پيچيدهتر ميشود تا در نهايت فرد هستي و ارتباط را بر حسب پيشنهاد دين تفسير ميكند.
ایده کلی الکایند در تحول دینی
تفکر دینی کودکان، تغییرات مرحله ای از تفکر خودمحورانه و عینی به سمت تفکر انتزاعی و جامعه پذیر تر گسترش می یابد.
از نظر روش شناسی، الکایند همانند گلدمن، فولر و پژوهشگران دیگر، از مصاحبه شبه کلینیکی پیاژه استفاده می کرد.
از نظر روش شناسی، الکایند در حوزه تحول دینداری، به مطالعه دین نهادی پرداخت نه دین شخصی.
مهم ترین پژوهش های الکایند:
۱. مفاهیم فرقه ای دینی
۲.ریشه های تحول دینداری
۳.مراحل تحول مفهوم دعا که کار مشترک الکایند و لانگ و اسپیلکا است.
الکایند، یک نظریه ی مرحله ای درباره تحول دینداری ارائه می کند که براساس نظریه شناختی پیاژه است و ابعاد مختلف شناخت خداوند را در برمیگیرد. همچنین معتقد است که تحول نظام شناختی در دوره کودکی و نوجوانی، موجب پدیدایی چهار نیاز شناختی می شود که مادام العمر هستند.
اولین نیاز شناختی کودک، نیاز به شناخت امور برخوردار از بقا است که به دنبال این نیاز، کودک سعی می کند از این جهان به ظاهر متغیر، پرسش مطرح کند و به دنبال شناخت امور جاودانه باشد. طبق نظر الکایند، دین با معرفی خداوند به عنوان یک موجود ابدی که از مرزهای جسمانیت و زمان و مکان فراتر است، به این نیاز کودک پاسخ می دهد و مشکل بقای زندگی کودک حل می شود.
دومین نیازشناختی کودک، نیاز به بازنمایی دقیق تر و نمادپردازی از محیط فیزیکی و اجتماعی و سایر مفاهیم است که به دنبال این نیاز، پرسش از چگونگی خدا و شناخت ویژگی های او مطرح می شود و کودک سعی می کند به یک تصویر ذهنی از خداوند دست یابد.در پاسخ به این نیاز، دین سعی می کند با معرفی کتاب مقدس، به کودک کمک کند تا بااستفاده از نمادهایی که درآن وجود دارد، یک تصویرذهنی از خدا دریافت کند.
سومین نیاز شناختی، نیاز به چگونگی برقراری ارتباط با پدیده های بازنمایی شده است که به دنبال این نیاز، دین با معرفی دعا و پرستش، مشکل نحوه ی ارتباط گیری با خداوند را حل می کند.
چهارمین نیاز شناختی، نیاز نوجوان به شناخت نظریه ای برای فهم کلی جهان است که به دنبال این نیاز، دین با معرفی نظام های اعتقادی و الهیاتی در ادیان مختف سعی در پاسخگویی دارد.
الکایند در 1970 نظریة مرحلهای خود را در باب مراحل تحول دینی برحسب تغییر در تحول عمومی روانشناختی توضیح داده است. نکتة اساسی الکایند این است که نیازهای شناختی کودک که بهوسیلة دین ارضا میشود، با افزایش سن تغییر میکند. این نیازها در طول مراحل پیچیده افزایش مییابد.
الکایند مطرح میکند که چهار نوع نیاز ذهنی وجود دارد که با رشد کودک پدیدار میشود و در سرتاسر زندگی پایدار میماند و دین با پدیدار شدن هر نیاز به آن پاسخ میگوید. بهعبارتدیگر، دین امری ذاتی و درونی است و نیازهای ذاتی را برآورده میسازد. الکایند نظریة خود را با فرایند « جست و جوی شناختی » توضیح میدهد. جستوجوی شناختی، فرایندی است که طی آن نیازها پدیدار میشوند و جنبهای از دین که متناظر با آن نیاز است، آن را برآورده میسازد.
به نظر ديويد الكيد، مذهب نتيجة طبيعي رشد رواني است، بـه طـوري كـه ريشـه هـاي زيسـتي رشـد معنـوي بـا تجربيات شخصي فرد تعامل دارد. شناختي پياژه در نظر گرفته مي شوند و اين مدل را تاييد مي كنند. برخي نويسندگان از اين رويكرد در دانش مذهبي استفاده كـرده انـد. به طور مثال سفارش شده كه بچه ها به مفاهيم پايه دربارة خدا تا ( 6 سالگي ) وقتي قدرت تحليل آن را پيدا نكردهاند، فكر نكنند .
الكيد هم چهار مرحله براي رشد معنوي قائل است ( نگهـداري ، جسـت و جـو بـراي نشـان دادن ، جست و جو براي روابط ، و جست و جو براي ادراك ) ينها مراحل انتقادي براي رشد مـذهبي انـد و بـه مـوازات چهـار مرحلـة رشـد
الکايند سه مرحله برای رشد دینی ارائه كرده كه با مراحل پیش عملیاتی، عملیات عینی و عملیات صوری نظريه رشد شناختی پیاژه موازی است.
1- مرحله اول (طفولیت و جستجوی بقا)
مرحله اول الکایند « جستوجو برای نگهداری » نامیده میشود. الکایند نظر پیاژه را دربارة توانایی ذهنی برای نگهداری واقعیت مادی اشیا در طول زمان و مکان، دربارة دین کاربردی میکند و میگوید: کودکان ابتدا فرض میکنند که زندگی دائمی است. با وجود این کودکان بعداً سردرگم میشوند تا درک کنند که اینطور نیست؛ یعنی مردم میمیرند. زمانی که کودک این را فهمید، جستوجوی دیگری را برای نگهداری آغاز میکند. پاسخ به این پرسش بهوسیلة دین فراهم میشود. طبق نظر الکایند با پذیرش مفهوم خدا در هر سنی، فرد نامیرایی خدا را درک میکند و بنابراین مشکل نگهداری زندگی که در ابتدای کودکی آغاز شده بود، حل میشود.
مرحلۀ اول ويژگی كودكان سن پیش دبستانی است. در اين مرحله كودكان پیش عملیاتی به استفاده از نشانه ها و نمادها برای بیان اشیا در زندگی واقعی شان شروع می كنند. آنها می توانند از تفکر مقوله ای استفاده كنند اما برای درک تمايز بین طبقه ها از همديگر يا طبقه بندی يك شیء يا فرد به طور هم زمان در بیش از يك طبقه توانايی كمی دارند. كودكان اين سن ممکن است نام مذهب خودشان را بدانند اما درک خیلی كمی از آنچه يك مذهب را از ديگری تمايز می دهد، دارند.
نوزاد انسان در دوسال نخست زندگی، پیشرفت قابل توجهی دارد و به سمت یک موجود نیمه جامعه پذیرکه از نظر عقلانی از یشتر حیوانات بالغ پیشرفته تر است حرکت می کند. مهم ترین دستاورد این دوره، پایداری شی است یعنی کشف این مطلب که اشیاء زمانی که در معرض حواس ما نیستند، باز هم وجود دارند که این توانایی صرفا در اواخر سال دوم زندگی و در اثر هماهنگی ها و یادگیری های تدریجی حاصل می شود. درک اشیاء دائمی بسیاراهمیت دارد زیرا پیش شرط همه ی فعالیت های ذهنی بعدی است. یکی از مشکلات بقا که تمام کودکان با آن مواجه می شوند مساله ی مرگ ناگزیر خود و افرادی که به آنان عشق می ورزند است یعنی کودک با این پیش فرض شروع می کند که زندگی جاودانه است اما زمانی حیرت می کند که متوجه گذرا بودن زندگی می شود. دین با معرفی مفهوم خداوند، که یک پاسخ جهان شمول است، مشکل بقای زندگی را حل می کند.
2- مرحله دوم (اوایل کودکی و جستجوی بازنمایی مفهوم خداوند)
مرحله دوم الکایند « جستوجو برای نمادسازی » نامیده میشود و در طول سالهای پیشدبستان آغاز میگردد. همانطور که کودکان بزرگتر میشوند، رشد نمادهای ذهنی ضرورت مییابد. نمادها، وسیلة ارتباط و تعامل کودک با واقعیتها و پدیدههایی هستند که کودک با آنها روبهرو میشود. زبان، نمادهای بصری، تصورات ذهنی و نمادهای رمزی، ابزاریاند که امکان ارتباط با جهان اطراف را فراهم میسازند.
الکایند در کاربردی کردن این ایده برای دین میگوید: کودکی که در مرحلة اول با مفهوم خدا بهعنوان موجودی دارای حیات دائمی و نامیرا آشنا شده، در این مرحله جستوجو برای نمادسازی از خدا را آغاز میکند. ادیان (مثل مسیحیت، اسلام و یهودیت) نمادها را در کتابهای مقدس آوردهاند. در بین نمادهای کلی که در کتاب مقدس آورده شده، تصورات خاصی مثل «پدر» وجود دارد که نمادهای کانونیشدة دقیقی هستند. این جستوجو برای نمادسازی، نظیر جستوجو برای نگهداری در سرتاسر زندگی ادامه مییابد.
مرحلۀ دوم كه مصادف با سال های ابتدايی است؛ درک بیشتری از مذهب و اعتقادات معنوی وجود دارد. هم زمان با تفکر عملیاتی عینی كه كودكان اين سن نشان می دهند تفکر در مورد مذهب همچنان بر رفتار قابل مشاهده بنا شده است به جای اينکه بر انديشه ها، احساسات و انگیزه ها بنا شده باشد. كودک درک می كند كه مذاهب در فعالیت های مذهبی شان با هم تفاوت دارند اما درک خیلی كمتری در مورد تفاوت در اعتقادات مذهبی كه زيربنای فعالیت های مذهبی است دارند.
در دوران پیش دبستانی نیز، تحولات ذهنی سریع و دستاوردهای عقلانی گسترده حاصل می شود که مهم ترین دستاورد، مهارت و تسلط در زبان است. کودک در اثر تسلط بر زبان، پا را از بازنمایی اشیاء به وسیله تصاویر ذهنی فراتر می رود.
3- مرحله سوم (کودکی و جستجوی رابطه با خدا)
مرحله سوم الکایند « جستوجو برای رابطهها » نامیده میشود. این مرحله از اواسط کودکی آغاز میشود و مثل دو مرحلة پیش، در سرتاسر زندگی ادامه پیدا میکند. طبق نظریة پیاژه در این مرحله کودک شروع میکند تا قواعد منطقی را در شناخت روابط بین اشیا و حوادث در محیط اطرافش بهکار گیرد و همچنین به طریق مشابه میکوشد تا روابط خودش را با مردم، دنیای اجتماعی و اصول موجود شناسایی کند و خویش را با آن سازگار سازد.
الکایند در کاربردی کردن این ایده برای دین میگوید: کودک که در دو مرحلة پیش با مفهوم خدا و نمادهای مربوط به خدا آشنا شده، میکوشد رابطة خود را با خدا بشناسد و با خدا ارتباط برقرار کند. بهنظر الکایند پس از آشنایی با مفهوم خدا و نمادسازی، پرسش از چگونگی ارتباط با خدا اجتنابناپذیر است. این مطلب از طریق دعا و نیایش محقق میشود. فرد در خلال نیایش میتواند نقش خود را در برابر خدا و برعکس شناسایی کند و رابطة خویش را با خدا آشکار سازد.
مرحلۀ سوم تفکر مذهبی هم زمان با تفکر عملیات صوری است و در دوره نوجوانی يا اوايل نوجوانی شروع می شود. مرحله سوم با افزايش درک مفاهیم انتزاعی، انديشۀ شخصی، كشف اعتقادات، ارزش ها و فعالیت مذهبی همراه است و تفاوت در مذاهب به دلیل تفاوت های زيربنايی در اعتقادات درک می شود. و دعا به عنوان يك تجربۀ شخصی و خصوصی پیوند با خدا قلمداد می شود. بنابراين ويژگی تفکر مذهبی اين مرحله اين است كه پاسخ های نوجوانان به سؤالات در مورد مذهب احتمالاً مشابه با بزرگسلان خواهد بود .
در سن دبستان، تحول عقلانی نسبت به دوره های قبل کندتر می شود و کودک در معرض استنباط رسمی قرار می گیرد یعنی مجموعه ای از دانش ها و مهارت های ویژه مثل خواندن و نوشتن را فرا می گیرد و یک نظام ذهنی برای کودک ایجاد می شود. از نظر دیدگاه سنتی، کودک در سن شش یا هفت سالگی، به دلیل کسب توانایی های مختلف به سن تعقل می رسد توانایی هایی مثل قیاس منطقی یعنی درک این مساله اگر الف بزرگتراز ب و ب بزرگتر از ج باشد آنگاه حتی اگر کودک، الف و ج را مستقیما مشاهده نکرده باشد، استدلال می کند که الف بزرگتر از ج است. توانایی دسته بندی گروه و توانایی سری بندی روابط (گروه بندی عناصر به گونه ای نظام مند) نیز در کودک شکل می گیرد. و تصورات کودک از زمان و مکان گسترش پیدا می کند و زمان های تاریخی و مسافت های دور را درنظر می گیرد. کودک با مشکل مرتبط کردن خود با «موجود متعال» روبه و می شود و دین با معرفی ابزاری به نام عبادت و پرستش به کودک کمک می کند.
4. مرحله چهارم (نوجوانی و جستجوی فهم جهان در چهارچوب یک نظریه دینی)
مرحله چهارم الکایند « جستوجو برای درک » است. فرد در دورة نوجوانی ظرفیت تفکر صوری پیدا میکند و میتواند بهطورکاملتری دربارة اشیا، حوادث و روابط اجتماعی بیندیشد و در مورد چرایی روابط بپرسد. نوجوان میتواند درنتیجة اندیشه و استدلال به نظریهای دربارة روابط اشیا یا روابط اجتماعی دست یابد. الکایند متناظر با ظرفیت نظریهپردازی در نوجوان میگوید: نوجوانی که به مراحل شناسایی مفهوم خدا، نمادسازی و رابطه با خدا دست یافته، پرسش از چرایی روابط بهمنظور دستیابی به نظریه را آغاز میکند. از آنجا که بسیاری از چیزها به نظر میرسد قابل تبیین نباشد، دین دوباره راه حلی را ارائه میکند. طبق دیدگاه الکایند دین تبیینهایی را برای چیزهایی که فهم ما از تبیین آن ناتوان است فراهم میکند.
مرحلة چهارم ديدگاه الكايند (جستوجو براي درك) از نگرش مسيحيت به نياز به دين و ايمان گرفته شده است. ايمان به خدا در مسيحيت دو پايه دارد: اميد به ناداشتهها و اعتماد به ناشناختهها. در مسيحيت ايمان از راه شناخت و عقلانيت ممكن نيست؛ حتي متكلمان مسيحي كه به نقشي براي عقل در حوزة ايمان قايلاند، معتقدند اصول مسيحيت با عقل قابل اثبات نيست؛ بلكه عقل فقط زمينهساز و مؤيد اصول مسيحي است. الكايند در مرحلة «جستوجو براي درك» حوزة دين را تبيين چيزهايي ميداند كه اگر دين نبود، فهم ما را به مبارزه ميطلبيد و اين مطلب، دقيقاً برگرفته از ديدگاه متكلمان مسيحي در مورد دين است.
تغییرات جسمانی و به موزات آن، تغییرات عقلانی و شناختی بسیار بارز است و در اثر بلوغ و تجربه، یک نظام شناختی جدید شکل می گیرد و شاهکارهای اندیشه حاصل می شوند. ازجمله این شاهکارها، استعداد به خودآمدن و درک اندیشه ها و احساسات خود است. شاهکار بعدی، استعداد استنباط ایده یا وضعیت های برخلاف واقع است. نوجوان می تواند تمام احتمالات یک مساله را در نظر بگیرد و آنها را بیازماید. همچنین به استعداد نظریه پردازی دست می یابد و دین با ارائه یک جهان بینی الهی به نوجوان، یک نظام اعتقادی برای او می سازد.
الکايند نیز مثل پیاژه در تمايل به بعد شناختی فرد در تبیین رشد معنوی افراط كرده است. دعا، نیايش و مفاهیم ديگر در حوزۀ معنويت تنها تابعی از شناخت فرد نیستند، بلکه از بعدهای عاطفی و معنوی فرد نیز تأثیر می پذيرند.
نظریه الکایند درباره تحول دعا کردن
لانگ و الکایند و اسپیلکا (1967)، به منظور بررسی دعا، تاثیرات و نیز ذهنیت کودکان نسبت به فعالیت های عبادی، پژوهش خود را بر روی 160 دانش آموز5 تا 15 ساله انجام دادند.
روش این پژوهش، مصاحبه انفرادی و روش بالینی بود. برای بررسی فهم کودکان از ماهیت دعا، چند پرسش بی انتهای نیمه ساختارمند انجام شد از جمله: دعا چیست؟ ، آیا سگ ها و گربه ها دعا می کنند؟ آیا می توانید برای بیش از یک چیز دعا کنید؟
گزارش یافته های پژوهش درباره ماهیت دعا:
مرحله اول (5 تا 7 سالگی)، کودکان مفهومی مبهم و نامتمایز از دعا دارند و آگاهی آنها از ماهیت دعا، تیره و تار است و دعاها تا حدود زیادی با خداوند ارتباط دارد.
در مرحله دوم (7 تا 9 سالگی) ، مفهوم دعا در این مرحله متمایز می شود و دعا را با درخواست شفاهی مترادف می داند که با فعالیت های ویژه ی عینی شفاهی رابطه ی تنگاتنگی دارد.
در مرحله سوم (9 تا 12 سالگی) ، تنها در این سنین است که کودکان در مورد دعا، به عنوان یک مکالمه خصوصی با خدا می اندیشند و نوعی ارتباط ویژه با خداوند را درنظر می گیرند که به افراد دیگر گفته نمی شود. کودکان در این سن، مفهومی ذهنی از عبادت دارند و بین آنچه انسان می اندیشد و آنچه می گوید تمایز قائل می شوند یعنی درک می کنند که دعا با اندیشه و باور ارتباط دارد.
گزارش یافته ها پژوهش درباره محتوای دعا: محتوای دعا در کودکان 5 تا 7 ساله با رفع آرزوهای شخصی مرتبط است. با افزایش سن، محتوای دعا از درخواست برای خود و خودمحوری و خودمداری فاصله می گیرند و به سمت درخواست های نوع دوستانه مثل صلح و دوری از فقر و شفای بیماران و شکرگزاری حرکت می کند.
سه اصل کلی الکایند درباره تحول مفهوم دعا
۱. شکل گیری مفهوم تازه ای از عبادت در هر مرحله از تحول که نه اکتسابی است نه خود به خودی
۲. دائمی بودن فرآیند شکل دهی و ساخت مفاهیم و نزدیک شدن مفهوم عبادت به ذهنیت والدین
۳. بازتاب تعاملی بودن مفاهیم عبادی میان فعالیت های ذهنی و تجربه
مراحل تحول مفهوم فرقه ای هویت دینی
الکایند تحقیقاتی را درباره ی مفاهیم دینی در بین کودکان وابسته به مذاهب مختلف دینی از جمله یهود (1961)، کاتولیک (1962)، پروتستان های وابسته به کلیساهای آزاد انجام داد.
باتوجه به تحقیقات و مصاحبه شبه کلینیکی که الکایند با 790 کودک 5 تا 11 سال انجام داد آنها را بر اساس پاسخ هایشان به 3 مرحله تحول تقسیم بندی کرد:
۱. مرحله اول (به طور معمول در سنین 5 تا 7 سالگی) : این مرحله کودکانی با ویژگی کلیت و نامتمایز بودن تفکر را شامل می شود که تعلق دینی اصلا در وجود آنها یافت نمی شود.
۲. مرحله دوم (به طور معمول 7 تا 9 سالگی) : در این مرحله، پیشرفت قابل توجهی در مفهوم سازی هویت دینی ایجاد می شود و کودک در این مرحله، مفاهیم دینی معین/ کنش های ابتدایی/ و ویژگی های فرقه ای متفاوتی را انجام می دهد.
۳. مرحله سوم (به طور معمول 10 تا 12 سالگی) : این مرحله، مرحله ی تامل و تفکر است و کودکان از واژه ی دین استفاده می کنند و خود را عضو یک دین خاصی درنظر می گیرند و حتی نشانه ها و علامات مربوط به دین مدنظر را در رفتارهایشان بروز می دهند.
نقاط قوت نظریه الکایند
۱) ارائه تحلیل مناسبی از روند تغییر ماهیت پرسش های کودکان درباره ی خدا و ویژگی آن و چگونگی بروز آن در طول دوره کودکی و نوجوانی
۲) اشاره به چند واقعیت مهم درباره ماهیت پرسش های کودکان درباره خدا
الف) پرسش های دینی به طور مکرر و به جستجوی مادام العمر تبدیل می شوند
ب) با افزایش سن، پرسش های دینی وابسته به تحول سنی و عقلی نیستند
ج) پرسش های دینی، به ترتیب و تکمیل کننده ی پرسش های قبلی هستند
۳) ارائه تبیین مناسب از تاثیر دو عامل دین نهادی و تحول الگوی تفکر و تعامل هر دو در تحول دینداری
نقاط ضعف نظریه الکایند
۱) شناخت دینی را حاصل دین نهادی و در واکنش به نیازهای شناختی می داند که با گرایش فطری انسان سالم ناسازگار است.
۲) کارکرد دین در نگاه الکایند، در ارائه ی راه حل سازگاری با محیط کاهش می یابد.
۳) عدم توجه به تبیین ماهیت دین شخصی و رابطه کودک با خدا
۴)عدم توجه به نقش اراده و اختیار انسان در سازگاری با محیط
۵) ناتوانی در توضیح علل کاهش دینداری، تفاوت های فردی در دینداری و نقش تجربه های دینی شخصی در طول زندگی
۶) به چالش افتادن دیدگاه الکایند توسط وولی و فیلیپس
سوگ از منظر الکایند
براساس نظریه الکایند با توجه به مبانی درمانی دینی به سوگ درمانی بپردازیم چون هیچ پاسخی قانع کننده تر از دین وجود ندارد. ضمن اینکه اگر در درمانی مبحث دین را جدا کنیم، اضطراب از مرگ و جدایی از بزرگسال باعث دلبستگی های ناایمن می شود.
سوگ در کودکان به مدت 6 تا 8 ماه طبیعی است و هرچه رابطه بین والد و کودک یا کودک با خواهر و برادر بیشتر و بهتر باشد حالت سوگ و جنبه های منفی سوگ شدیدتر است و زمان بیشتری طول می کشد. ولی همین حالت برای افراد بالغ که صاحب فرزند و خانواده هستیم برعکس است و هرچقدر روابط عاطفی و مهرطلبی ما با فرد قویتر باشد و روابط بین فردی ما سالم تر و متعادل تر باشد این حالت سوگ کوتاه تر می شود یعتی 12 تا 18 ماه که دوره سوگواری است با روابط سالم این دوره کوتاه تر می شود، برعکس کودکان. بنابراین برای سوگ درمانی پایه های روابط خانوادگی باید بررسی کرد.
مادران باردار سوگوار فرایند درمانی باید طی کنند.
به هرحال مراحل سوگواری باید بدرستی طی شود تا از اضطراب و تنفر نسبت به خداوند شکل نگیرد.