نظريه اسنادي ، روي آوري شناختي است كه روند ادراك عليت رفتار را بررسي مي كند، از اين رومفاهيم آن بيشتر در زمينه ادراك فرد و رفتار متقابل اجتماعي است كه در چهار چوب روانشناسي اجتماعي كاربرد فراوان دارد (خداپناهي ،1379).

طبق ديدگاه نظريه پردازان اسنادي ، موجودات انساني ميلي اساسي براي تعبير و توجيه دنيايشان دارند، تا بتوانند كنترل زيادي روي آن داشته باشند . تنبيات علي، بويژه زماني قابل توجه هستند كه يك چيز غير معمول ، ناخواسته ، يا خوشايند اتفاق افتد. (كريس ره  بروين / تر جمه  عليلوـ بخشي پور رودسري ـ صبوري مقدم ) .

 اسناد علي فرا يندي راشرح  مي دهد كه از آن طريق  مردم درمورد عو امل علي يك  حادثه يا پيامد تصميم مي گيرند . در اينجا تمركز علا قه بر  آن دسته از عواملي است كه به طور معمول شرح داده شده اند ، يعني چگونگي مردم به اسناد هاي علي خود مي رسند و اين اسناد ها چه اثري بر رفتار بعدي باقي مي گذارد (همان ).

فرض اساسي صاحب نظران بر اين اسناد متكي است كه انسان ميخواهد در باره ساختار علي محيط خويش هر چه بيشتر شناخت پيدا كند و بداند چرا واقعه اي اتفاق مي افتد و اين رويداد به چه انگيزه اي قابل اسناد است.  معمولا” انسان تنها از توصيف پديده هاي محيط خشنود نمي شود ، بلكه مي خواهد به تعبير و تفسير رويدادهاي محيطي بپردازد. هايدر معتقد است انسان همواره در پي شناخت و ارزيابي (عقايد و باورهايي) در شكل دهي رفتار وي نقش مهمي ايفا ميكند. بنا براين هايدر بر اساس نظر لوين و در چهار چوب نظريه گشتالت معتقد است كه  رفتار تابعي از عوامل فردي و محيطي است .

( عوامل محيطي و عوامل فردي) تابعي = رفتار (  B= f( p,e)

چنانچه انسان در شناخت و ارزيابي عوامل دروني و بيروني دچار اشتباه شود و تنها به يكي از اين عوامل توجه نمايد، خطاي اسنادي رخ مي دهد، براي مثال وقتي عبور از عرض يك درياچه تحت تاثير عوامل فردي (توانايي،كوشش، خستگي )و عوامل محيطي(موج ، باد) قرار داشته باشد و فرد تنها به يك دسته از اين عوامل   مثلا” عوامل محيطي تجه نمايد ، چون علت رسيدن به هدف را تنها به عوامل بيروني اسناد مي دهد، فقط در يك روز بادي براي عبور از عرض درياچه دكوشش مي كند. يا زمانيكه فرد پس از موفقيت در يك آزمون و ضوابط   نمره توجه نكند، دچار خطاي اسنادي شده واحد درسي مشكلتر را انتخاب مي كند(همان).

بنابراين اگر عوامل به درستي شناخته نشوند و مورد تجزيه و تحليل قرار نگيرند ، ممكن است انتظارات غلطي در فرد شكل بگيرد و اين انتظارات مباني رفتار آينده فرد تلقي شود. بدين ترتيب قضاوت ما در يك موقعيت و امكان دگرگوني آن در آينده تا حد زيادي به اسناد ما به عوامل دروني و بيروني بستگي دارد .

چنانچه فرد دگرگوني موقعيتي را به خود يا عوامل دروني اسناد دهد، براي دگرگوني آن تلاش مي كند، اما اگر دگرگوني را ناشي از عوامل بيروني تلقي مي كند، كوشش از خود نشان نمي دهد، زيرا ميپندارد كه عوامل از   حيطه اداره خارج است (همان).

هايدر اصل موضوعي را مطرح مي كند كه در آن نتيجه رفتار را تابعي از نيروي موثر فرد و نيروي موثر محيط در نظر مي گيرد . نيروي موثر فرد خود به دو عامل توانايي و كوشش بستگي دارد. وي معتقد است كه توانايي و كوشش با يكديگر ارتباط مضربي دارند، بطوري كه توانايي بدون كوشش يا بدون توانايي به تنهايي فرد را بر موانع محيطي فائق نمي سازد. چنانچه هر يك از اين عومال مساوي صفر باشد، نيروي موثر فرد مساوي صفر خواهد شد(همان).

هايدر معتقد است وقتي دو نفر به يك اندازه كوشش كنند، فردي داراي توانايي بيشتر است كه بتواند به يك آزمون دشوار پاسخ دهد. كسي كه براي پاسخ به يك آزمون دشوار بيشتر كوشش كند از توانايي كمتري برخوردار است. بنابراين فردي داراي حداكثر توانايي است كه در يك آزمون دشوار موفق شود(همان).

اسنادهاي علي پيشايند

تحقيقات زيادي در زمينه اسنادهاي علي پيشايند به عمل آمده است . جدا از تاثير « خطاي اساسي اسناد» و علايق انگيزش ، پيشايندها را مي توان به طور تقريبي به عواملي كه مبتني بر تجربيات گذشته هستند و آنهايي كه نماينده اطلاعات موقعيتي جاري هستند تقسيم كرد. باورهاي علي (يا طرحواره ها علي) فرض ها يا انتظاراتي درباره روابط علت و معلولي هستند كه مبتني بر تجربه گذشته بوده و براي تجزيه و تحليل موقعيت هاي پيچيده و يا مبهم مورد استفاده قرار مي گيرد . اين انتظارات ممكن است محتواي ويژه اي داشته باشند . بعنوان مثال بالا دستان مي خواهند تا زير دستان خود را سركوب كنند يا مردان به طور ثابتي بي وفا هستند (بروين، بدون تاريخ/ ترجمه عليلوـ بخشي پور رودسري ـ صبوري مقدم 1376).

سه نوع از اطلاعات موقعيتي جاري در رابطه با تشكيل اسنادها با تفضيل مورد بحث واقع شده اند كلي 1967 پيشنهاد مي كند كه براي بسياري از حوادث معمولترين عوامل علي عبارتند از اشخاص ، محرك ها و لحظه هاا يا زمان ها . اسناد پاسخ يك شخص معين به محرك ويژه اي در يك زمان مشخص به ميزان هماهنگي پاسخ خود شخص يا پاسخ افراد ديگر به همان محرك وابسته است.

ثبات اين پاسخ به محرك با پاسخ هاي اوقات ديگرو تفاوت اين پاسخ به محرك با پاسخ هاي اوقات ديگر و تفاوت اين پاسخ با پاسخ هاي مربوط به ساير محرك ها بستگي دارد. الگوهاي ويژه اي از اطلاعات منجر به الگوهاي  خاصي از اسناد ها مي شوند . به عنوان مثال ، رفتاري كه ميزان هماهنگي آن كم ، ثباتش بالاو تمايز يابي اش كم است معمولا” اسنادهاي شخصي را توليد مي كند، در حاليكه رفتاري كه هماهنگي ، ثبات و تمايز يابي بالايي را دارد معمولا” به محرك نسبت داده مي شود(همان ).

اغلب پژوهشها اسناد را به عنوان فرآيندي بهشيار از علت يابيها مي دانند كه توسط يك پيامد غير منتظره شروع شده و با ارزيابي اينكه اثر تبيين شده چطور با شماري از عوامل علي بالقوه تعامل مي كند، ادامه مي يابد. فكرمي شود كه پيامد هاي قابل انتظار به طور سريع و به طور خودكار بر اساس باورهاي علي از پيش موجود پردازش مي شوند بنابراين شخص به شدت از ارجاع هاي علي به عمل آورده آگاه است ، اما شواهدي  هم وجود دارد كه نشان مي دهد استدلال علي بهشيار نيز توسط فرآيندهاي خودكار شناختي تحت تاثير واقع ميگردد.

بنابراين تعجب آور نخواهد بود كه يادآوري شود ظرفيت موجود انساني در تخمين تغيير پذيري يا همبستگي رويداد كاملا” محدود است ، حداقل زماني كه از آنها خواسته مي شود تا به صورت كلامي گزارش دهند. پس زماني كه توالي پيچيده اي از حوادث كه متجاوز از ظرفيت انسان است ، وجود دارد ، چه چيزي عمل اسناد سازي را تحت تاثير خود قرار مي دهد؟ يك يافته معتبر اين است زماني كه نوعي بر جستگي موجود بوده و به  نوعي توجه را جلب مب كند و يا زماني كه ما بين دو پديده نوعي مجاورت زماني و فضايي وجود دارد مردم نتيجه مي گيرند كه يك حادثه ديگر هست (همان ).

نظریه فیسک و تیلور

طرحواره ها و قواعد علی شامل اصول و اعتقادات مختلفی است که افراد در ساختن اسنادهای خود به کار می برند. فرض می شود که این اصول و اعتقادات توسط افراد فرا گرفته می شوند، ذخیره می شوند و به شکل متفاوتی در موقعیت های علی گوناگون برانگیخته می شوند.

فیسک و تیلور در این خصوص 6 اصل کلی را مطرح کردند:

1- اولین اصل این است که علت ها باید قبل از نتایج رفتار باشند. به عنوان مثال دانش آموزی که در پی علت یابی شکست خود در امتحان است، این شکست را به عواملی که بعد از امتحان روی داده نسبت نخواهد داد.

2- اصل دوم بیان می کند رویدادهایی که از نظر زمانی به رویداد هدف نزدیک هستند، به احتمال زیاد به عنوان عامل علی در نظر گرفته می شوند. دانش آموزی را در نظر بگیرید که نمره کم خود را به دلیل دعوا با دوستش درست شب قبل از امتحان می داند .

3- اصل سوم بیان دارد رویدادهایی که از نظر فاصله ای و مکانی به رویداد هدف نزدیک باشند به احتمال زیاد با رویداد هدف ارتباط پیدا می کنند. مثلاً یک دانش آموز عملکرد ضعیف خود را به نزدیکی کلاس درس به زمین بازی نسبت می دهد.

4- اصل چهارم : محرک هایی که به صورت برجسته ادراک می شوند نسبت به محرکی که برجسته نباشد، به عنوان علت در نظر گرفته می شوند.

5- اصل پنجم می گوید علت ها باید شبیه نتایج باشند. افراد تمایل دارند که نتایج بزرگ را به علت های بزرگ و پدیده های کوچک را به علت های کوچک نسبت دهند. مثلاً یک دانش آموزدر دوره تحصیل را به دلیل جدایی والدینش از یکدیگر می داند.

6- اصل ششم بیان دارد که علت های معرف و نماینده به احتمال بیشتری به پیامدها، اسناد داده می شود. دانش آموزی که هر دفعه شکست در امتحان ریاضی را به ضعف تدریس معلمش نسبت می دهد، این شکست را در دفعات بعد هم به همین دلیل می داند. در واقع در اینجا یک حالت تعمیم وجود دارد.

نظریه کاسین و پریور

تحقیقات در این زمینه بیان می کنند که یافته های نظریه اسناد ممکن است بر حسب سن متفاوت باشند. چندین شیوه وجود دارد که نظریه اسناد به این تفاوت پی ببرد.اول این که ممکن است در شیوه مورد استفاده کودکان کم سن تر از نشانه های اطلاعاتی، دانش، محتوا و طرحواره استدلال برای شکل گیری اسنادها، تفاوت های رشدی وجود داشته باشد. دوم  این که به نظر می رسد در تحلیل ابعادی اسنادها، تفاوت های رشدی در معنی روان شناختی آن ها وجود داشته باشد. این دو تفاوت نشانه تفاوت در ساز و کارهای درونی، روان شناختی و شناختی نظزیه اسناد است. و تفاوت دیگر این که بافت هایی که کودکان در معرض آن قرار می گیرد، ممکن است متفاوت باشد وهمین، تفاوت هایی را در فرآیند اسناد ایجاد کند.

تفاوت در پردازش اطلاعات نشانه ها، با توانایی کودکان کم سن و سال در دنبال کردن اصول کلی علیت ارتباط دارد. کاسین و پریور بیان می کنند بسیاری از کودکان خردسال از مقررات حق تقدم ترتیبی پیروی می کنند ( در هنگام استنباط، علت ها مقدم بر اثرات هستند). کودکان حتی از اصل مکانی – زمانی پیروی می کنند ( علت ها و اثرات باید از لحاظ مکان و زمان با هم مطابقت داشته باشند).

اصل چهارم که بیان می کرد محرک برجسته یا آشکار زمینه، درمقایسه با سایر محرک ها بیشتر احتمال دارد که به عنوان علت ادراک شود، در کودکان شاید بیش از بزرگسالان (به گفته کاسین و پریور) نمود داشته باشد. که به خاطر این موضوع ممکن است کودکان اطلاعات منطقی و مناسب تری درباره تغییر هم زمان بین رویدادها را نادیده بگیرند  و به نشانه های برجسته ای توجه کنند که می تواند به اسنادهای اشتباه منجر شود.

نظریه راس

کتاب نوشته شده راس (Ross) که بیش تر جهت گیری جامعه شناختی داشت. وی معتقد بود فرایندهای اجتماعیِ تقلید، القا و همرنگی، نیروهای شکل دهنده رفتار تعاملی ما هستند.

بنیانگذار نظریه جدید اِسناد، فریتز هیدر، خاطرنشان می سازد که رفتار یک فرد چنان توجه ناظران را برمی انگیزد که آنان همان صورت ظاهر رفتار را پذیرا می شوند و به اوضاع و رفتار حاکم بر آن چندان توجهی نمی کنند (هیدر 1958). تحقیقات اخیر نیز پژوهش های او را تأیید کرده است. ما علل موقعیتی رفتارها را دست کم می گیریم و خیلی آسان به نتیجه گیری هایی در مورد گرایش های فردی دست می زنیم. راس (1977) این سوگیری در جهت اِسنادهای گرایشی به جای اِسنادهای موقعیتی را «خطای بنیادی اِسناد» نامید. ما به عنوان عامل یک رفتار، تمایل داریم شکست ها یا عملکردهای خلاف خود را با عوامل بیرونی توجیه کنیم، اما درباره دیگران ویژگی های درونی را به عنوان علّت های رفتار در نظر می گیریم. فرهنگ دخالت زیادی در گسترش این سوگیری داشته است.

نوع دیگری از سوگیری خدمت به خود به اثر همرأیی کاذب مصطلح است که اولین بار توسط راس (1977) مطرح شد. این سوگیری به این تمایل اشاره دارد که مردم می خواهند نگرش ها، باورها، ارزش ها یا رفتار خود را به طور گسترده ای به جمعیت کثیری تعمیم دهند. ما همگی دوست داریم خود را در زمره افراد بهنجار(36) بدانیم و این امر مستلزم این باور است که در وجوه عمده ای با اغلب افراد اطراف خود شباهت داشته باشیم. شرکت کنندگان در جنبش های سیاسی به برآورد اغراق آمیز از حمایت هایی که از آن برخوردارند، معروفند. آزمایش ها نیز این سوگیری را نشان می دهند.

در یک بررسی، از آزمودنی های دانشجو خواسته شد تا تخته اعلانی را که از مردم درخواست می کرد «در رستوران معینی غذا بخورند»، داوطلبانه در محوطه دانشگاه حمل کنند.

افراد موافق فکر می کردند که 62% از تمامی دانشجویان همین کار را خواهند کرد. آن هایی که موافقت نکردند نیز به نوبه خود تصور می کردند که در اکثریت بودند و 67% از کل دانشجویان مخالفت خواهند کرد. به نظر می رسد که چنین اصلی حاکم باشد؛ بیشتر مردم همان کاری را انجام خواهند داد که من انجام می دهم، پس من بهنجارم.

لورنز

این اعتقاد مشهور را که شکست ها و بدبیاری های دیگران تا حد زیادی تقصیر خود آن هاست، می توان معلول سوگیری خدمت به خود و سوگیری دفاعی ایگو(38) در نظر گرفت. لورنز (Lorenz, 1965) مطرح ساخت که این گونه اِسنادها دست کم تا حدی بازتاب تمایل ما به حفظ اعتقاد به دنیای عادل است که در آن مردم بر اساس شایستگی خود نفع می برند. ما با مسؤول دانستن افراد در قبال سرنوشت خود، به حفظ باور کنترل پذیری رخدادها کمک می کنیم. اگر ما افراد را مستقیما مسؤول رویدادهای ناگوارشان بدانیم، تلویحا می رسانیم که آن ها بر بدبیاری های خود کنترل داشته اند. به عنوان نمونه، می توان به مسأله بیکاری اشاره کرد. ما با سرزنش دیگران به دلیل وقایع کنترل ناپذیری از قبیل بیکاری، می توانیم اعتقاد خود به دنیای عادل را حفظ کنیم و در عین حال، فرض کنیم چون بدبختی معلول علل درونی است، می توان با عمل کردن به نحوی متفاوت از آن اجتناب ورزید.

نظریه هیلتون و اسلوگوسکی

طبق کفته هیلتون و اسلوگوسکی، افراد تنها زمانی به تبیین رویدادها توجه می کنند که پی آمدهای آن ها پیش بینی نشده است. در این موقعیت ها، افراد شرایطی را که باعث تشدید این رویدادهای غیر طبیعی می شود، جستجو می کنند و رویداد را به آن شرایط غیر طبیعی نسبت می دهند. ( مثلا اسناد رفتار پرخاشگری یک معلم آرام و خونسرد توسط دانش آموزان، به شخصیت معلم و یا مسائل متناسب با آن رفتار به جای اسناد آن به کارهایی که خود دانش آموزان انجام داده اند.)

نظریه پترسون

پترسون و همکارانش عنوان می کنند که اسنادهای افراد می توانند به صورت پیوستاری در بعد کلی ( اختصاصی) طبقه بندی شوند که این موضوع شبیه به تمایز بین صفات و زمینه ی خاص رفتاری در نظریه شخصیت است. در نظریه درماندگی آموخته شده، بعد کلی اختصاصی بعد مهمی است. اما پترسون و همکاران اذعان داشتند که در تحقیقات خود تنها به دو عامل به جای سه عامل که پیش بینی کرده بودند، دست یافتند. یعنی منبع کنترل یک بعد جداگانه است و ثبات و کلیت که همبستگی بالایی با هم داشتند، یک بعد واحد را تشکیل می دهند که در هم ادغام شده اند. و در توافق با واینر آن را در زیر واژه ثبات محدود کردند.

فلکر و وارد

فلکر و وارد عنوان می کنند که تحقیقات بین فرهنگی در روان شناسی اجتماعی  از طبقه بندی طرحواره الگوی سه بعدی حمایت می کند. بنابراین باورهایی که افراد درباره تلاش وتوانایی و یا دیگر اسنادها بر حسب ثبات و منبع و کنترل پذیری خویش دارند، باید نسبت به تفاوت های بین فرهنگی حساس باشند.