عوامل موثر در بازی
عوامل موثر بر بازی بسیارند، از جمله آنها میتوان به نقش همبازی، اسباببازی، زمان، آزادی عمل کودک، تشویق والدین و سایر موارد اشاره کرد. ولی شاید مهمترین عوامل تأثیر گذار و بیشتر مورد بررسی قرارگرفته به شرح زیر هستند:
- جنس
- سن
- هوش
- تاثیر محیط
تأثیر جنس:
جنسیت یکی از عوامل موثر در بازی است، یعنی می توان گفت که بازی پسرها با دخترها تفاوت دارد. پسرها بیشتر از بازیهایی لذت می برند که دشوار است و نیاز به فعالیتهای جسمانی دارد و دخترها اغلب بازیهای ساکت، آرام و ظریف را ترجیح میدهند. به عبارتی بازیهای متضمن فعالیتهای بدنی در پسران بیشتر از دختران است و شدت و خشونت بازی در دختران به اندازه پسران نیست.
در واقع تا قبل از سن 8 سالگی ، معمولاً کودکان اهمیت به جنس همبازی یا نوع بازی که می کنند نمی دهند . اما سنین 8 تا 10 سالگی اختلاف بازی بین دو جنس و در نوع بازی در بین دو جنس کاملاً آشکار میگردد و کودکان اکثر اوقات ترجیح میدهند که با همجنس خود و بازی متناسب با جنس خود بازی کنند.
به عقیده روانشناسان فرانسوی ، بازی در نزد پسران بیشتر وسیله ای است برای اثبات خود در برابر دیگران و برای دختران بیشتر وسیلهای برای بودن با دیگران است. در هر صورت خواه پسران و دختران به یک بازی معین بپردازند ، خواه بازیهای مختلف و متفاوتی بکنند، باز هم به یک طریق به آن بازی نمی پردازند. درواقع، نوعی روش بازی مخصوص هر دو جنس وجود دارد که پژوهشگران زیادی به آن اشاره کرده اند .
اس و پیرون معتقدند که بازی دختران آرامتر و ساکت تر است و پرخاشگری ، جنگجویی آنان در حد حرف باقی میماند و یا خشونت و پرخاشگری خود را به صورت طرد شخص مورد پرخاش واقع شده نشان میدهند که با عقیده روانشناسان فرانسوی همخوان است. و اما پسرها در موقع بازی پر جنب و جوش، پرهیجان، غران، و اغلب متجاوز و خشناند و بر خلاف دختران که در بازیهای خود قبل از هر چیز پایبند به اصول و رعایت قواعد و مقرراتاند، دوست دارند قواعد و اصول و مقررات را تغییر دهند و به طور عمده زیر پا گذارند.
تاثیر سن :
کودک در هر سنی بازی خاصی را می پسندد. نوزادان بیشتر دست و پا زدن را دوست دارند و وقتی بزرگتر میشوند مثلاً از اینکه چشمانش را بگیرند و با او (دالی بازی) کنند لذت میبرند. در مرحله اول کودکی(تولد تا 3 سالگی) بازیهای کودکان بیشتر انفرادی و با هدف شناسایی اندام ها ، اشیاء و چگونگی کاربرد آنها صورت میگیرد.
در مرحله دوم کودکی (3 تا تقریباً 8 سالگی) کودکان علاوه بر بازیهای فردی قادر به فعالیتهای گروهی نیز میگردند و کم کم بازیها به نسبت از لحاظ نوع و جنس همبازی مورد توجه قرار گرفته، دختران با دختران و پسران با پسران به بازیهای دو نفره یا سه نفره میپردازند.
در اواخر همین دوره به مروربازی از حالت انفرادی خارج و با رعایت اصول و مقرراتی قراردادی بصورت گروهی صورت میگیرد. از این به بعد و در دوران کودکی سوم و تا دوران بلوغ بازیها کمتر رنگ بیهدف و تنها جنبهی لذت بردن دارند و کمکم رو به اعمال منظم و با هدف و کمتر متنوع را در پیش میگیرند.
تحقیقات نشان داده است که در حدود 12 سالگی نه تنها تعداد فعالیتهای که کودکان در آن شرکت میکنند کمتر میشود ، بلکه در نوع فعالیتهای که وی از آنها لذت میبرد نیز تغییراتی بوجود میآید . سینما رفتن، تلویزیون تماشا کردن و مطالعه کردن برای آنها لذت بخشتر میشود. در واقع، با افزایش سن و کاسته شدن از اوقات فراغت، فعالیتهایی انتخاب میشوند که لذت بیشتری برای کودک فراهم میسازد و هر چه کودک بزرگتر میشود این انتخاب دقیقتر میشود.
تاثیر هوش:
بازی مانند کنشهای روانی دیگر در شمار فعالیتهای اساسی سازمان روانی انسان قرار دارد. روانشناسان امروزه دیدگاه گستردهتری از جهان کودک و آنچه در آن میگذرد را عرضه میکنند و تاکید خاصی بر آموزش و پرورش در دوران کودکی و نقش مهم آن در زندگی آینده وی دارند.
بطور نمونه، بلوم از پژوهشهای خود نتیجه میگیرد که در حدود 50% از رشد هوشی کودک از بدو تولد تا 4 سالگی، حدود 30% از 4 تا 8 سالگی و 20% باقیمانده از 8 تا 17 سالگی شکل میگیرد. نتیجه پژوهشها هم در مورد رشد هوش کودک نشان میدهد که همان طور بهبود شرایط بهداشتی و تغذیه ای میتواند بر روی رشد جسمانی هوش فرد نافذ بوده و آن را روز به روز بهترگرداند، بهبود شرایط محیطی نیز امکان رشد هوشی کودک را هر چه بیشتر فراهم میکند به این معنا که شرایط محیطی مساعدتر، امکان استفاده از توانائی ها بالقوه و ارثی را افزونتر میسازد.
در این میان، بازی یکی از عوامل مساعد کننده محیطی است که بایستی مورد نظر قرار بگیرد. اما تاثیر هوش ممکن است در نحوه بازی و نوع آن، انتخاب اسباب بازی و استفاده از آن تاثیر بگذارد، کودکان تیز هوش سعی میکنند وسایل و اسباب بازیهایی را انتخاب کنند که بتواند با آنها به ابتکار و نوآوری دست بزنند و قوای ذهنی خود را بکار گیرند. کودکان باهوش تر مدت کمتری را به یک بازی مشغول هستند، زیرا خواهان تنوعاند و از تنوع لذت میبرند.
کودکان باهوش تر در سنین بالاتر به بازیهایی که متضمن فعالیتهای ذهنی و جسمی به طور توام است میپردازند. به طور مثال جمع آوری اشیای مورد نظرشان (کلکسیون) برای آنها جذاب و لذت بخشتر است. و به دلیل توانائیهای بیشتر خود به انجام بازیهای انفرادی تمایل دارند و معمولاً نیروی بدنی خود را در حد زیادی صرف نمیکنند. به نظر میرسد کودکان عقب مانده نیز بیشتر به بازی های انفرادی میپردازند، زیرا یک کودک تیزهوش به علت توانایی زیاد خود و یک کودک کمهوش( عقب مانده) به دلیل توانایی کم معمولا به خوبی در گروه پذیرفته نمیشود. سایر کودکان ترجیح می دهند که به صورت گروهی و با سایر همسالانشان بازی کنند هر چند که بازیهای انفرادی نیز میپردازند.
تاثیر محیط :
کودکان در سراسر جهان، در شهر و روستا، کوه و دشت و هر کجا که باشند بازی میکنند و محیط فقط در نوع بازی آنها تاثیر میگذارد. در واقع بازی فعالیتی همگانی است که در تمام جوامع اجرا میگردد و ریشه در فرهنگ باورهای اجتماعی و دینی هر جامعه دارد. فرهنگ جامعه بعنوان یک عامل محیطی در بازی کودکان اثر بسیاری دارد، و میتوان گفت بازی کودکان به نوعی نشان دهندۀ فرهنگ آن جامعه است.
به عبارتی بازی بازتاب فرهنگ اجتماعی هر جامعه است. فضا و مکان و به طور کلی محیط بازی با نوع بازی هم تناسب دارد. بطوری که فعالیتهای بدنی معمولا بعنوان بازیهای حرکتی، در فضا و محیطهای باز وبازیهای فکری در فضا و محیطهای بسته مثل اتاقهای منزل انجام میگیرند.