اين نظريه از آن رو که در بازى موضوع غريزه را مورد توجه قرار داده است به‌نام نظريهٔ غريزى معروف شده است، ”مک‌دوگال (Mcdogal)“ واضع اين نظريه بازى را تمايل موجود زنده براى عملى کردن غرايز مى‌داند البته پيش از آنکه غرايز ميدان عمل پيدا کنند، بر اساس اين نظريه بازى رفتار غريزى است و در اصل شکلى از رفتار رشد يافته‌ترى است که او بايد در آينده به‌کار بندد.

لذا محتواى بازى را محتواى نوع فعاليتى تشکيل مى‌دهد که کودک بايد در دوران بلوغ و بزرگسالى داشته باشد، فرض اصلى اين نظريه اين است که بازى نوعى آماده‌سازى کودک براى آينده است.

مک دوگال بازی را تمایل موجود زنده برای رشد غرایز می‌داند، البته پیش از آنکه این غرایز میدان عمل پیدا کند که این به نام نظریه غریزی معروف است چنین برداشتی در نظریه پیش تمرین نیز مشخص شده است.
بر اساس این نظریه بازی رفتار غریزی است . سرگرم شدن کودک به بازی به طور غریزی است و در اصل شکلی از رفتار رشد یافته تری است که او در آینده باید به کار بندد. از این رو محتوای بازی را محتوای نوع فعالیتی تشکیل می دهد که کودک باید در دوران بلوغ و بزرگسالی داشته باشد. در این تئوری فرض بر آن است که بازی کودک نوعی آماده سازی او برای آینده است.

بازی همچون دهلیزی است که غرایز کودک از آن سر در می‌آورند. به این معنی که کودک از طریق بازی با عروسک غریزه مادری خود را نشان می‌دهد و بوسیله بازی‌های جنگی ، غریزه جنگاوری خود را آشکار می‌سازد.