نظریه رشد شناختی دیوید کیس
دیوید کیس (David C. C. K. Case) در تاریخ 10 فوریه 1931 در تورنتو متولد شد و در تاریخ 25 آوریل 2018 در همان شهر درگذشت وی یک روانشناس توسعهای و پژوهشگر در زمینه نظریههای شناختی است. او بهویژه به خاطر نظریههای خود در مورد یادگیری و توسعه شناختی کودکان شناخته میشود. او تأثیر زیادی از کارهای جان پیاژه (Jean Piaget) و دیگر پژوهشگران در حوزه توسعه شناختی گرفته است.
دیوید کیس بر روی فرآیندهای شناختی و تأثیر آنها بر یادگیری و حل مسائل در کودکان تمرکز دارد. او نیز جنبههای مختلف توسعه شناختی را بررسی کرده و نظریات خود را در این زمینه ارائه داده است. نظریه شناختی دیوید کیس بهعنوان یک رویکرد جامع در درک فرآیندهای یادگیری و توسعه شناختی کودکان شناخته میشود. تأکید او بر مراحل شناختی، نقش تجربه، خودتنظیمی و متدولوژیهای تجربی به پژوهشگران و معلمان کمک میکند تا درک بهتری از یادگیری و آموزش در کودکان پیدا کنند.
نظریه شناختی دیوید کیس شامل چندین جنبه کلیدی است که به شرح زیر است:
1. توسعه شناختی به عنوان یک فرآیند: کیس بر این باور است که توسعه شناختی یک فرآیند تدریجی است که در آن کودکان به طور مداوم تواناییهای شناختی خود را تقویت میکنند. توسعه شناختی از منظر دیوید کیس بهعنوان یک فرآیند پویا و مرحلهای در نظر گرفته میشود که تحت تأثیر تجربه، یادگیری، خودتنظیمی و محیط فرهنگی قرار دارد. این نظریه به پژوهشگران و معلمان کمک میکند تا درک بهتری از فرآیندهای یادگیری و توسعه شناختی کودکان پیدا کنند و روشهای مؤثرتری برای آموزش آنها ایجاد کنند.
2. مراحل شناختی: او مراحل خاصی را برای توسعه شناختی کودکان شناسایی کرده و بر این اساس، نحوه یادگیری و حل مسائل را توضیح میدهد.
- کیس معتقد است که توسعه شناختی در مراحل مختلفی انجام میشود. این مراحل بهصورت تدریجی و مرحلهای است و هر مرحله ویژگیها و تواناییهای خاص خود را دارد.
- او مراحل توسعه شناختی را بهصورت زیر تعریف میکند:
- مرحله ابتدایی: در این مرحله، کودکان بیشتر بر روی تجربیات حسی و عینی تمرکز دارند.
- مرحله میانی: در این مرحله، تفکر نمادین و زبان توسعه مییابد و کودکان قادر به استفاده از نمادها برای نمایندگی مفاهیم میشوند.
- مرحله پیشرفته: در این مرحله، تفکر انتزاعی و منطقی به اوج خود میرسد و کودکان میتوانند روابط پیچیدهتری را درک کنند.
- نظریه مراحل شناختی او شامل چهار مرحله اصلی است: حسی-حرکتی، پیشعملی، عملیات عینی و عملیات فراملی. این مراحل نشاندهندهی تحول در تواناییهای شناختی کودکان است.
3. نقش تجربه و یادگیری:
کیس تأکید میکند که یادگیری و تجربههای مستقیم نقش مهمی در توسعه شناختی دارند. او معتقد است که کودکان از طریق تعاملات با محیط و دیگران، یاد میگیرند و بهتدریج تواناییهای شناختی خود را توسعه میدهند.
- کیس تأکید میکند که یادگیری از طریق تجربه و تعامل با محیط اهمیت زیادی دارد. کودکان از طریق مواجهه با چالشها و حل مسائل، تواناییهای شناختی خود را توسعه میدهند. این یادگیری نهتنها از طریق تجربیات مستقیم، بلکه از طریق تعامل با دیگران نیز اتفاق میافتد.
- این فرآیند شامل حل مسائل و مواجهه با چالشها است که به رشد شناختی کمک میکند.
- این یادگیری نهتنها از طریق تجربیات مستقیم، بلکه از طریق تعامل با دیگران نیز اتفاق میافتد.
4. مفهوم خودتنظیمی:
کیس مفهوم خودتنظیمی را بهعنوان توانایی کودکان برای نظارت بر فرآیندهای شناختی خود و تنظیم آنها معرفی میکند. این مفهوم شامل کنترل توجه، تنظیم هیجان و مدیریت رفتار است.
- او بر این نکته تأکید دارد که خودتنظیمی به کودکان کمک میکند تا در یادگیری و حل مسائل بهتر عمل کنند.
- کیس بر اهمیت خودتنظیمی در فرآیند یادگیری تأکید دارد. خودتنظیمی به معنای توانایی افراد برای نظارت بر فرآیندهای شناختی خود، تنظیم رفتار و کنترل توجه است.
- این مهارت به کودکان کمک میکند تا در موقعیتهای مختلف بهتر عمل کنند و یادگیری مؤثرتری داشته باشند.
5. تأکید بر متدولوژی:
دیوید کیس به استفاده از متدولوژیهای تجربی و تحلیلی در تحقیقات خود تأکید دارد. او از روشهای مختلف برای بررسی فرآیندهای شناختی و یادگیری کودکان استفاده کرده است.
- او بر اهمیت طراحیهای تجربی برای بررسی نظریههای شناختی تأکید میکند.
6. کاربرد نظریه در آموزش:
نظریههای دیوید کیس در زمینههای آموزشی و تربیتی نیز کاربرد دارند. او نظریههای خود را بهعنوان ابزاری برای بهبود روشهای آموزشی و ارتقاء یادگیری کودکان معرفی میکند.
- این نظریهها میتوانند به معلمان کمک کنند تا محیطهای یادگیری مؤثرتری را برای دانشآموزان خود فراهم کنند.
- او تأکید میکند که معلمان میتوانند با درک مراحل توسعه شناختی و نقش تجربه، محیطهای یادگیری مؤثری را برای دانشآموزان فراهم کنند.
- این نظریهها میتوانند به معلمان کمک کنند تا روشهای آموزشی خود را بر اساس نیازهای شناختی دانشآموزان تنظیم کنند.
7. تأثیر فرهنگ و محیط:
کیس همچنین به نقش فرهنگ و محیط در توسعه شناختی اشاره میکند. او بر این باور است که محیطهای فرهنگی مختلف میتوانند بر فرآیند یادگیری و توسعه شناختی تأثیر بگذارند.
- کودکان در زمینههای فرهنگی مختلف ممکن است به شیوههای متفاوتی یاد بگیرند و این تفاوتها بر روی تواناییهای شناختی آنها تأثیر میگذارد.
نظریه مراحل شناختی:
دیوید کیس بر این باور است که کودکان از طریق مراحل مختلفی در توسعه شناختی خود عبور میکنند. هر مرحله ویژگیها و تواناییهای خاص خود را دارد. او بهطور خاص بر روی چگونگی تغییر و تحول در تواناییهای شناختی در طول زمان تمرکز کرده است.
نظریه مراحل شناختی دیوید کیس (David C. C. K. Case) بر مبنای توسعه شناختی کودکان و نحوه تغییر و تحول در تفکر و یادگیری آنها شکل گرفته است. این نظریه به طور خاص بر روی فرآیندهای شناختی و مراحل مختلفی که کودکان در طول رشد خود تجربه میکنند، تمرکز دارد
کیس مراحل توسعه شناختی را بهصورت تدریجی و بر اساس تغییرات کیفی در تفکر و پردازش اطلاعات تعریف میکند. این مراحل بهطور کلی به چهار دسته تقسیم میشوند:
1- مرحله حسی-حرکتی (Sensorimotor Stage):
این مرحله معمولاً از تولد تا حدود دو سالگی ادامه دارد. در این مرحله، کودکان از طریق حواس و حرکات خود با محیط تعامل میکنند و به یادگیری از طریق تجربههای حسی میپردازند. آنها در این مرحله هنوز قادر به تفکر انتزاعی نیستند.
مرحله حسی-حرکتی در نظریه شناختی دیوید کیس بهعنوان یک مرحله اساسی در توسعه شناختی کودکان شناخته میشود که در آن آنها از طریق تجربیات حسی و حرکتی با محیط خود تعامل میکنند و به تدریج تواناییهای شناختی خود را توسعه میدهند. این مرحله پایهای برای مراحل بعدی شناختی و تفکر انتزاعی است.
ویژگیهای مرحله حسی-حرکتی:
تجربیات حسی و حرکتی:
- در این مرحله، کودکان از طریق حواس خود (بینایی، شنوایی، لمسی، چشایی و بویایی) و حرکات بدنی (مانند حرکت کردن، گرفتن اشیاء و غیره) با محیط خود تعامل میکنند.
- آنها بهطور عمده به تجربیات عینی و ملموس توجه دارند و یادگیری آنها بیشتر از طریق تجربههای حسی و حرکتی است.
پیشرفت در درک علّیت:
- کودکان در این مرحله شروع به درک ارتباطات علّی و تأثیرات اعمال خود بر محیط میکنند. بهطور مثال، آنها متوجه میشوند که اگر یک شیء را به سمت زمین بیندازند، این عمل باعث سقوط آن میشود.
تشکیل نمایندگی ذهنی:
- در اواخر این مرحله، کودکان شروع به ایجاد نمایندگیهای ذهنی از اشیاء و رویدادها میکنند. بهطور مثال، آنها ممکن است به یاد آورند که یک اسباببازی خاص در کجا قرار دارد حتی زمانی که آن را نمیبینند.
- این نمایندگیها به تدریج به آنها کمک میکند تا با مفاهیم پیچیدهتر و انتزاعیتر در مراحل بعدی آشنا شوند.
عدم توانایی تفکر انتزاعی:
- در این مرحله، کودکان هنوز قادر به تفکر انتزاعی و منطقی نیستند. تفکر آنها بیشتر ملموس و وابسته به تجربیات عینی است و نمیتوانند به راحتی به مفاهیم غیرملموس فکر کنند.
حرکت و کشف:
- کودکان در این مرحله به شدت کنجکاو هستند و از طریق حرکت و کشف محیط خود، اطلاعات جدیدی کسب میکنند. این کنجکاوی باعث میشود که آنها با اشیاء مختلف تعامل کنند و مهارتهای حرکتی و شناختی خود را توسعه دهند.
زیرمراحل مرحله حسی-حرکتی:
دیوید کیس این مرحله را به شش زیرمرحله تقسیم میکند:
فعالیتهای بازتابی (0-1 ماه):
- در این مرحله، حرکات کودک بیشتر به صورت بازتابی است. آنها به تحریکات حسی پاسخ میدهند (مانند مکیدن و گرفتن).
فعالیتهای اولیه (1-4 ماه):
- کودک شروع به تکرار حرکات لذتبخش میکند که در ابتدا بهصورت تصادفی انجام شدهاند (مانند مکیدن انگشت شست).
فعالیتهای هماهنگ (4-8 ماه):
- در این مرحله، کودک شروع به هماهنگی حرکات برای دستیابی به هدف میکند. بهعنوان مثال، او میتواند به سمت یک اسباببازی حرکت کند.
فعالیتهای هدفمند (8-12 ماه):
- در این مرحله، کودک میتواند حرکات را بهصورت هدفمند انجام دهد و شروع به جستجوی اشیاء پنهان شده میکند.
کشف مداوم (12-18 ماه):
- کودک شروع به آزمایش و کشف اشیاء میکند و میتواند رفتارهای جدیدی را تجربه کند. او میتواند از تجربیات قبلی خود استفاده کند.
نمایندگی ذهنی (18-24 ماه):
- در این مرحله، کودک شروع به استفاده از نمایندگیهای ذهنی میکند. او میتواند اشیاء را به یاد آورد و به تفکر درباره رویدادهای غیرحضوری بپردازد.
2- مرحله پیشعملی (Preoperational Stage):
این مرحله بین دو تا هفت سالگی است. در این زمان، تفکر نمادین و استفاده از زبان در کودکان شروع به ظهور میکند. آنها میتوانند با استفاده از نمادها و زبان، مفاهیم را نمایندگی کنند، اما هنوز در تفکر منطقی محدود هستند. این مرحله بهویژه با تغییرات قابل توجهی در تواناییهای شناختی، زبانی و تفکر نمادین کودکان مشخص میشود.
مرحله پیشعملی در نظریه شناختی دیوید کیس، مرحلهای حیاتی در توسعه شناختی کودکان است که در آن آنها توانایی تفکر نمادین و زبانی را کسب میکنند و به تدریج از تجربیات عینی فراتر میروند. این مرحله پایهای برای مراحل بعدی تفکر منطقی و انتزاعی است.
ویژگیهای مرحله پیشعملی:
تفکر نمادین:
- در این مرحله، کودکان توانایی استفاده از نمادها و زبان را برای نمایندگی اشیاء و رویدادها پیدا میکنند. بهعبارت دیگر، آنها میتوانند از کلمات و تصاویر برای بیان افکار و احساسات خود استفاده کنند.
- این توانایی به آنها این امکان را میدهد که بازیهای تخیلی و نمایشی را انجام دهند که شامل نقشآفرینی و استفاده از اشیاء بهعنوان نمادهای دیگر است.
تفکر غیرمنطقی:
- کودکان در این مرحله هنوز قادر به تفکر منطقی و انتزاعی نیستند. تفکر آنها بیشتر بر پایه تجربیات عینی و ملموس است و در نتیجه، ممکن است در حل مسائل و استدلالهای منطقی دچار مشکل شوند.
- بهطور مثال، آنها ممکن است نتوانند مفهوم Conservation (حفظ حجم یا تعداد) را درک کنند، به این معنا که اگر شکل یا ظاهر یک شیء تغییر کند، آنها نمیتوانند بپذیرند که مقدار آن تغییر نکرده است.
تمرکز بر جنبههای خاص:
- کودکان در این مرحله تمایل دارند بر روی یک جنبه خاص از یک شیء یا موقعیت تمرکز کنند و قادر به دیدن تصویر کلی نیستند. این پدیده بهعنوان “تمرکز بر یک جنبه” (centration) شناخته میشود.
- بهعنوان مثال، اگر یک کودک در حال بازی با بلوکهای رنگی باشد، ممکن است فقط بر رنگ یا شکل یکی از بلوکها تمرکز کند و از سایر ویژگیها غافل بماند.
عدم توانایی در درک دیدگاه دیگران:
- در این مرحله، کودکان معمولاً نمیتوانند به راحتی دیدگاهها و احساسات دیگران را درک کنند. این پدیده بهعنوان “عدم توانایی در درک دیدگاه دیگران” (egocentrism) شناخته میشود.
- برای مثال، اگر کودکی در حال بازی با یک اسباببازی باشد و از آن خوشحال باشد، ممکن است فکر کند که دیگران نیز باید همین احساس را داشته باشند و بنابراین نتوانند درک کنند که دیگران ممکن است احساسات و نظرات متفاوتی داشته باشند.
توسعه زبان:
- در این مرحله، زبان بهطور قابل توجهی گسترش مییابد و کودکان قادر به بیان افکار و احساسات خود بهوسیله کلمات هستند. این توسعه زبان به آنها کمک میکند تا با دیگران ارتباط برقرار کنند و در تعاملات اجتماعی شرکت کنند.
بازیهای تخیلی:
- بازیهای تخیلی و نمایشی در این مرحله بسیار رایج است. کودکان از اشیاء و شخصیتهای مختلف برای بازیهای تخیلی استفاده میکنند و این بازیها به آنها اجازه میدهد تا خلاقیت و تخیل خود را پرورش دهند.
3- مرحله عملیات عینی (Concrete Operational Stage):
این مرحله از حدود هفت تا یازده سالگی ادامه دارد. در این مرحله، کودکان قادر به تفکر منطقی درباره اشیاء و رویدادهای ملموس هستند. آنها میتوانند دستهبندیها و روابط را درک کنند و به حل مسائل بپردازند، اما هنوز در تفکر انتزاعی و مفاهیم نظری محدود هستند. در این مرحله، کودکان تواناییهای شناختی و منطقی بیشتری پیدا میکنند و میتوانند بهطور مؤثرتری با محیط خود تعامل کنند.
مرحله عملیات عینی در نظریه شناختی دیوید کیس، مرحلهای کلیدی در توسعه شناختی کودکان است که در آن آنها توانایی تفکر منطقی و درک روابط بین اشیاء را پیدا میکنند. این مرحله به آنها کمک میکند تا از تجربیات ملموس استفاده کنند و در حل مسائل پیچیدهتر بهطور مؤثرتری عمل کنند. فهم و درک مفاهیم مانند حفظ و تفکر چندوجهی در این مرحله، پایهای برای مراحل بعدی تفکر انتزاعی و عملیات فراملی (Formal Operational Stage) فراهم میکند.
ویژگیهای مرحله عملیات عینی:
تفکر منطقی:
- در این مرحله، کودکان قادر به تفکر منطقی درباره اشیاء و رویدادهای ملموس هستند. آنها میتوانند ارتباطات منطقی بین مفاهیم را درک کنند و از استدلالهای منطقی برای حل مسائل استفاده کنند.
درک مفهوم حفظ (Conservation):
- یکی از ویژگیهای کلیدی این مرحله، توانایی درک مفهوم حفظ است. کودکان میتوانند درک کنند که تغییر در شکل یا ظاهر یک شیء (مانند انتقال مایعات از یک ظرف به ظرف دیگر) به معنای تغییر در مقدار آن نیست.
- این درک به آنها کمک میکند تا در موقعیتهای مختلف بهتر عمل کنند و به تفکر منطقی و انتزاعی نزدیکتر شوند.
فهم روابط و مقایسه:
- کودکان در این مرحله میتوانند روابط بین اشیاء را درک کنند و آنها را دستهبندی کنند. آنها میتوانند مقایسههایی بین اشیاء انجام دهند و درک بهتری از ویژگیهای مشترک و تفاوتهای آنها پیدا کنند.
- بهعنوان مثال، آنها میتوانند اشیاء را بر اساس اندازه، رنگ یا شکل دستهبندی کنند.
تفکر چندوجهی:
- در این مرحله، کودکان میتوانند از چندین جنبه به یک مسئله نگاه کنند و بهطور همزمان چندین ویژگی یک شیء را در نظر بگیرند. این توانایی به آنها کمک میکند تا در حل مسائل پیچیدهتر بهتر عمل کنند.
استفاده از استدلال عملی:
- کودکان در این مرحله میتوانند از استدلال عملی برای حل مسائل استفاده کنند. آنها بهجای تفکر انتزاعی، به موقعیتهای واقعی و تجربیات ملموس متکی هستند.
- برای مثال، آنها میتوانند از تجربیات قبلی خود برای پیشبینی نتایج خاص استفاده کنند.
کاهش خودمحوری:
- در این مرحله، خودمحوری کودکان کاهش مییابد و آنها میتوانند دیدگاههای دیگران را بهتر درک کنند. این تغییر به آنها کمک میکند تا در تعاملات اجتماعی بهتر عمل کنند و بیشتر به احساسات و نیازهای دیگران توجه کنند.
4- مرحله عملیات فراملی (Formal Operational Stage):
این مرحله از حدود یازده سالگی به بعد آغاز میشود. در این مرحله، کودکان قادر به تفکر انتزاعی و منطقی هستند و میتوانند فرضیات را بررسی کنند، طرحهای نظری ایجاد کنند و به تحلیل مسائل پیچیده بپردازند. در این مرحله، کودکان و نوجوانان قادر به تفکر انتزاعی، منطقی و سیستماتیک هستند.
مرحله عملیات فراملی در نظریه شناختی دیوید کیس، مرحلهای حیاتی در توسعه شناختی است که در آن نوجوانان به تواناییهای پیشرفته تفکر انتزاعی، منطقی و تحلیل دست مییابند. این مرحله به آنها کمک میکند تا در مواجهه با مسائل پیچیدهتر بهطور مؤثرتری عمل کنند و در زندگی اجتماعی و علمی خود به موفقیتهای بیشتری دست یابند. توانایی تفکر انتقادی و خلاقیت در این مرحله پایهگذار مهارتهای مهمی برای آینده آنها است.
ویژگیهای مرحله عملیات فراملی:
تفکر انتزاعی:
- در این مرحله، افراد میتوانند بهطور مؤثری به مفاهیم انتزاعی و نظری فکر کنند. آنها قادر به پردازش ایدهها و مفاهیم غیرملموس هستند و میتوانند فرضیات را بررسی کنند.
- این توانایی به آنها این امکان را میدهد که به مسائل پیچیدهتر و نظریات علمی بپردازند.
استدلال منطقی:
- نوجوانان در این مرحله میتوانند از استدلال منطقی و استدلال قیاسی برای رسیدن به نتایج و نتیجهگیریها استفاده کنند. آنها میتوانند از اصول کلی برای استنتاج نتایج خاص استفاده کنند.
- بهعنوان مثال، اگر یک نوجوان بداند که “همه انسانها مرگپذیر هستند” و “سقراط یک انسان است”، میتواند نتیجهگیری کند که “سقراط مرگپذیر است”.
برنامهریزی و تفکر پیچیده:
- افراد در این مرحله میتوانند برای آینده برنامهریزی کنند و به مسائل پیچیده و چندوجهی بپردازند. آنها میتوانند سناریوهای مختلف را بررسی کرده و نتایج مختلف را پیشبینی کنند.
- این توانایی به نوجوانان کمک میکند تا در مواجهه با چالشها و مسائل زندگی تصمیمگیریهای بهتری داشته باشند.
تفکر انتقادی و تحلیل:
- در این مرحله، نوجوانان قادر به تفکر انتقادی و تحلیل اطلاعات و ایدهها هستند. آنها میتوانند دیدگاههای مختلف را بررسی کرده و بر اساس شواهد و دلایل منطقی، نظرات خود را شکل دهند.
- این مهارت برای یادگیری در زمینههای علمی و اجتماعی بسیار مهم است.
درک مفاهیم اخلاقی و فلسفی:
- نوجوانان در این مرحله میتوانند به مفاهیم پیچیده اخلاقی، فلسفی و اجتماعی فکر کنند. آنها میتوانند درباره عدالت، حق و باطل، و مسائل اجتماعی و سیاسی بحث کنند.
- این توانایی به آنها این امکان را میدهد که نظرات خود را درباره مسائل مهم جامعه بیان کنند و بهطور فعال در مباحث اجتماعی شرکت نمایند.
خلاقیت و نوآوری:
- تفکر انتزاعی و منطقی در این مرحله به افراد این امکان را میدهد که به خلاقیت و نوآوری بپردازند. آنها میتوانند ایدههای جدید را ایجاد کرده و راهحلهای مبتکرانه برای مسائل پیدا کنند.