ابعاد دینداری محمد خدایاری فرد و عباس رحیمی نژاد
پژوهش محمد خدایاری فرد و عباس رحیمی نژاد ( 1388 ) با عنوان " آماده سازي مقياس دينداري و ارزيابي سطوح دينداري اقشار مختلف جامعة ايـران " ، در پـي سـنجش ميزان سطوح دينداري در افراد است. دينداري يا تدين، ناظر به پـذيرش ديـن توسـط انسـانهاسـت (مازنـدراني، 1328) . در واقـع ، دينداري صفت و حالت انسان و متعلق به دين است.
دينداري از نظر اسلام، هدف تربيتي محسوب مي شود. در واقع ، كاربرد برنامه هاي تربيتي در راستاي ديندار شدن و ايمان افـراد به "ما انزل االله" و قرب الهي است (اعرافي و همكاران، 1376 ). در پژوهش خدایاری فرد و رحیمی نژاد ( 1388 ) با توجه به ديـدگاه آيـت االله صـدر در مـورد سـاختار معارف اسلام متشكل از چهار نوع رابطة انسان با خداوند، خود، ديگران و جهان هستي و نيز بـا در نظـر گـرفتن سـه مؤلفـة اساسـي (شناختي، عاطفي و رفتاري)، دينداري را مي توان چنين تعريف كرد: شناخت و باور به پروردگار يكتا، انبيا، آخـرت و احكـام الهـي و داشتن علايق و عواطف معيني نسبت به خدا، خود، ديگران و جهان هستي در راستاي تقرب به خدا و التزام و عمل به وظايف ديني .
در اين تعريف شناخت به دو مفهوم علم حضوري نسبت به پروردگار و آگاهي حصولي يا استدلالي نسبت به وجود خداوند، ارسـال رسل و وجود جهان پس از مرگ به عنوان اصول دين اسلام، و شناخت احكام و آنچه بر پيامبران نازل شده ، است و باور نيـز اعتقـاد قلبي به همين متعلقات ايمان است. علايق و عواطف معين به بعد عاطفي دينداري اشاره دارد و بهطور كلي حب و بغض در راسـتاي تقرب به خدا را شامل مي شود. ارتباط عاطفي با خداوند، خود، ديگران و جهان هسـتي، بيـانكننـدة ابعـاد تربيتـي اسـلام در راسـتاي دينداري است. التزام عملي به وظايف ديني اشاره به بعد رفتاري دارد، به طوري كه فرد ديندار پس از شناخت و احساس عاطفي نسبت به دستورات ديني، خود را ملزم به انجام آنها بداند.
با توجه به تعاريف مذكور، مؤلفه هاي دينداري در سه بعد باور ديني، عواطف ديني و التزام و عمل به وظايف ديني طبقـه بنـدي مي شود .
1) شناخت و باور دینی ( شناخت و باور به پروردگار يكتا، عالم غيب, انبيا, آخرت, احكام و قوانين الهي )
شناخت دینی شامل آشنایی با مفاهیمی مثل خدا ، انبیا و اولیا ، آخرت و وظایف دینی است .
در اينجا باور، مترادف ايمان قرار گرفته و در لغت به معناي يقين، اعتقاد به قول كسـي و تصـديق و پـذيرش آن اسـت ( معـين، 1360) در اصطلاح ديني، ايمان عبارت است از: پذيرش، اقرار و تصديق قلبي نسبت به اصول و شرايع ديني كه عمل بـه احكـام را درپي داشته باشد . ابعاد باور عبارتند از:
الف) پذيرش خدا : افراد باايمان، كساني هستند كه به وجود خداوند ، وحدانيت و صفات او ايمان دارند ، وحدانيت و صـفات كمالیه او را پذيرفته اند (طريحي، 1365 ) و با شناخت و اقرار به وجود او و باور قلبي به وي، در برابر بزرگي و عظمت او سـر تسـليم فرود مي آورند.
ب) پذيرش انبيا و اولياي الهي : تمامي فرستادگان الهي از آن نظر كه براساس آيات و نشانه هاي پيامبري از سوي خداوند بـه رسـالت مبعـوث شده و همگي آيين و شريعت را به مردم تبليغ كرده اند، مورد پذيرش و احترام دين اسلام نيز هستند. مؤمنان كساني هستند كه به خدا و پيامبر خدا بدون شك و ريب ايمان دارند ، پيامبران پيش از او را نيز تصديق مي كنند .
ج) پذيرش عبادات اخلاق آخرت ( پذيرش زندگي اخروي ) : زندگي اخروي شامل ايمان به معاد و برانگيخته شدن، بـراي حسابرسـي بـه اعمـال ايـن دنيـا، در جهاني ديگر و نيز اعتقاد به وجود پاداش ثواب با عنوان بهشت و پاداش عقاب با نام جهنم است. ايمان و بـاور قلبـي بـه آخـرت، از نشانه هاي فلاح و رستگاري است .
د) عالم غيب و ملائكه : ملائكه و فرشتگان به عنوان موجوداتي كه در عالم غيب به آستان حضرت حق نزديك انـد و واسـطة نـزول وحي و بسياري از امور راهبري و هدايت مخلوقات اين جهان توسط پروردگار يكتا هستند، معرفي شده اند. مؤمنان كساني هستند كـه در راستاي پذيرش پيامهاي فرستادگان الهي و ايمان به غيب ، به وجود ملائكة الهي نيز ايمان دارند.
د) پذيرش قوانين و احكام الهي : مؤمنان و هدايت شدگان از سوي خداوند به راه خير و سعادت، كساني هسـتند كـه بـه آنچـه از سوي خداوند توسط تمامي فرستادگان الهي براي هدايت بشريت نازل شده و با عنـوان احكـام و قـوانين الهـي در كتـاب هـاي آسماني تدوين شده است، ايمان دارند و به آن اقرار مي كنند.
2) عواطف دینی ( علاقه به پروردگار يكتا، پيامبران، اولياي الهي، ذوي الحقوق و فضايل و دشمني نسبت به دشمنان خدا و دشمنان اولياي الهي و بيزاري از رذايل )
عواطف به دو دستة مثبت و منفي تقسيم مي شوند:
الف) عواطف مثبت ( حب ) یا تولی : حب در لغت به معناي دوستي، محبت و عشق ( معين، 1360 ) و در اصطلاح ديني، دلبسـتگي قلبـي ناشي از معرفت يا اميال و گرايش هايي است كه انگيزه و نيات فرد را به طوركلي در راستاي محبوب قرار مي دهد، به طـوري كـه شـوق وصال او، خدمت در راه او و كسب رضاي او، وجود فرد را خالي از اغيار مي كند . از اين رو كلية عواطـف مثبـت مبتنـي بـر آن و در جهت آن در فرد بهوجود ميآيد، از جمله حب خداوند كه خوف، خشيت و رجا را به دنبـال خواهـد داشـت. ايـن مؤلفـه متشـكل از زيرمؤلفه هايي است كه در پي مي آيند:
1. احساس عاطفي نسبت به خدا
محبت به خدا، انبيا و اولياي الهي ( علاقه و محبت به خدا، حسن ظن به خدا، توكل، راضي به قضاي الهي، علاقه به انبيا و اولياي الهي، علاقه و محبت به همكيشان و احترام به پيروان ديگر اديان، گرايش به عدالت ، راستي و بشردوستي )
- محبت خدا : علاقه و محبت بنده به پروردگار، ركن باور ديني است و اصولاً دينداري در محبت خلاصه مـي شـود . اين محبتي است كه موجب پذيرش او به بارگاه قرب و رضاي خداست. محبت بندة مؤمن بـه پروردگـار، يقـين قلبـي بـه عظمـت و كرامت او، ايثار و ازخودگذشتگي در راه رضاي او و تداوم ياد او را در پي خواهد داشت ( طريحي، 1365 ) . مؤمنـان، كسـاني هسـتند كه خداوند را شديدتر و بيشتر از هر چيز ديگر دوست مي دارند .
- خوف از ناخشنودي خدا : مؤمنان درپي كسب محبت خدا، از اينكه از روي بيتوجهي يا عمـد اعمـال و رفتـاري در غير جهت رضاي او انجام دهند يا عصيان كنند، مي هراسند. هر كسي كه اميد دارد به پيشگاه پروردگار خويش برود، بايد عمل صـالح انجام دهد و هيچكس را در عبادت پروردگارش شريك نكند .
- حسن ظن به خدا : ظن در لغت به معناي گمان است كه به حد توهم نمي رسد (راغب، 1404 ه. ق). حسن ظن يعنـي عقيدة خوب به كسي يا چيزي داشتن و مخالف سوءظن است ( معين، 1360 ). در اصطلاح ديني حسن ظن به خـدا عبـارت اسـت از اميدواري به محبت و ياري خداوند در انجام امور، بهطوريكه فرد از چيزي جز نافرماني و سـرپيچي از اطاعـت خـدا نهراسـد . فـرد مؤمن كسي است كه با مثبت نگري و اميد به خدا، همواره رحمت او را طلب كند .
2. احساس عاطفي نسبت به ديگران :
عاطفه در لغت به معناي ميل و مهرباني به چيزي (راغب، 1404 ه.ق) و در اصطلاح دينـي، به معناي شفقت و مهرباني و حمايت از ديگران است. اسلام با تأكيد بر روابط حسنة افراد بـا يكـديگر، برقـراري روابـط عـاطفي بـا ديگران را لازمة چنين روابط اجتماعي مناسبي دانسته است. در اينجا منظور از ديگران، اهل بيت (ع)، مؤمنان، والـدين، معلمـان، اهـل كتاب و عموم مردم است .
- احساس عاطفي نسبت به اهل بيت (ع) : اساس اسلام بر حب پيامبر و اهل بيت (ع) او استوار است . مؤمنان بـا برقـراري رابطة عاطفي با اهل بيت (ع)، ايمان و باور قلبي خود به خداوند و رسولش را كامل مي كنند ، در تمامي مراحل زندگي با عشـق بـه هل بيت (ع) انگيزش ديني خود را ارتقا ميبخشند و آن را ضمانتي براي پذيرش اعمال و عبادات خود قرار مي دهند .
- احساس عاطفي نسبت به مؤمنان : فرد مؤمن كسي است كه روابط خاص عاطفي تر و محبت آميزتـري بـا جامعـة مؤمنـان نسبت به ديگران برقرار كند.
- احساس عاطفي نسبت به والدين : فرد مؤمن، كسي است كه در كمال احترام و تكريم، رابطه عاطفي مثبت و محبت آميـزي با والدين خود داشته باشد و در همه حال به آنان احسان كند.
- احساس عاطفي نسبت به معلمان : يكي از اهداف تعليم و تعلم، محبت است. به طـور كلـي، پيـامبران الهـي بـراي تعلـيم حكمت و علم و پرورش فضايل اخلاقي انسانها و نيز برقراري ارتباط محبت آميز و رحمت آفرين با افراد بشر مبعـوث شـده انـد ازاينرو ارتباط عاطفي مثبت با پيامبران به عنوان اولين معلم بشريت مورد تشويق است. در متون ديني به معلم به عنـوان كسـيكـه بـا استمرار سيرة پيامبران در راه آموزش حكمت و علم گام برميدارد، به ديدة احترام نگريسته شده و مؤمنان موظف به رعايـت ادب و احترام و فروتني در مقابل وي و برقراري ارتباط عاطفي با آموزگار خود توصيه شدهاند.
- احساس عاطفي نسبت به اهل كتاب : مؤمنان همواره با محوريت عقايد مشترك با ديگر پيروان انبياي الهي، وحدت خـود را با آنان در پرستش خداوند حفظ مي كنند . شرط اساسي اين وحدت و احساس عاطفي، عدم ظلـم، عـدم قصـد گمراهـي و عـدم مغالطة حق و باطل است. براي مثال، افراد مؤمن به اهل كتاب، نه تنها علاقه و محبت نشان مـي دهنـد، بلكـه بـه آنهـا بـرّ و احسـان مي كنند .
- احساس عاطفي نسبت به مردم : مؤمنان تمامي افراد بشر را مادامي كه در زمرة ظالمان و دشـمنان خـدا قـرار نگرفتـه انـد، دوست دارند .
- عواطف مثبت نسبت به خود : مؤمنان با حفظ ايمان و تقواي الهي، نفس خود را كوچك نمي شمارند و آن را در معرض هـوا و هوس و ارتكاب خلاف و گناهان قرار نمي دهند و آلوده نمي كنند. آنان شأن و منزلت خود را مي شناسـند، در پـي كشـف حقـايق وجودي خود هستند و از احساس حقارت كه منشا پستيها و رذالت هاست و بهداشت رواني آنـان را بـه خطـر خواهـد انـداخت، پرهيز مي كنند.
- عواطف مثبت نسبت به جهان هستي : انسان مؤمن با نگرش مثبت به جهان هستي و گرايش به آن، به بهره منـدي صـحيح از طبيعت و تفكر در تكوين خلقت مي پردازد و در راستاي دستيابي به هدف نهايي كه همانا شـناخت و ايمـان بـه خـدا، اجتنـاب از كفران نعمت هاي او و گسترش عدالت اقتصادي و اجتماعي است، گام بر مي دارد .
2. تجربة ديني ( تجربه ديني يك اصطلاح ذهني است كه بر گزارش افراد از تماس خود با واقعيت متعالي يا فنا در وجود متعالي ( فنا في االله ) اشاره دارد )
ب) عواطف منفي ( بغض ) یا تبری : بغض در لغت به معني دشمني، كينه، خصومت و عداوت ( معين، 1360 ) و در اصطلاح ديني، عدم تمايـل و همچنين نفرت نفس از وجود چيزي است ( راغب، 1404ه.ق) كه نوع پسنديدة آن در متون ديني در رابطه با دشمني و دشمنان خدا و دشمنان پيامبر خدا و اوليا دين و ارتباط منفي بهصورت پرهيز از دوستي، مشاركت و بيعت با آنان مطرح شده است . ايـن مؤلفـه از زيرمؤلفه هايي تشكيل شده است :
1. بيزاري از دشمنان خدا : مؤمنان كساني هستند كه با شناخت صحيح معارف ديني و يقين بـر حقيقـت ديـن و نيـز بـا كسـب عواطف مثبت نسبت به خداوند به عنوان هدايت گر دين و عمل به دستورات و شرايع دين، نسبت به تمـامي عـواملي كـه بـه عنـوان دشمنان خدا به گونه اي از گسترش و تبليغ دين و هدايت جامعة بشري ممانعت مي كننـد و بـا حـق در سـتيزند، احسـاس دشـمني دارند ، هيچگاه با آنان دست دوستي نمي دهند و آنان را به عنوان ولي امر خود بر نمي گزينند .
2. دشمنان اولياي الهي و دشمنان بشريت : در متون ديني، دشمنان اولياي خدا نيز در گروه دشمنان خدا توصيف شده اند، در واقـع ايـن دو يكي است، با اين تفاوت كه در اين قسمت توصيف گسترده تري از آنها شده و مشخصاً شناسايي شده اند. به طور كلي، دوستي بـا دوستان اولياي خدا ( ائمة معصومين(ع) ) و دشمني با دشمنان آنان، از نشانه هاي ايمان است . مؤمنان كساني هستند كه با ذكـر و يـاد خداوند، ياد اوليا او را نيز زنده نگاه مي دارند و از توجه به دسايس شيطان به عنوان مظهر عداوت و دشمني بـا خـدا و اوليـاي خـدا پرهيز مي كنند . عمل به منكرات و كارهاي زشت و ناپسند، تجاوز به ديگران، شرك و بتپرستي، عقيده به سحر و جادو و تعظيم و تكريم مستكبران، از جمله مواردي است كه در زمرة عداوت با اولياي خدا قرار گرفته و مؤمنان از پـرداختن بـه آن برحـذر داشـته شده اند.
2. بيزاري از رذايل ( بيزاري از شر، عدم گرايش به ظلم ، بيزاري از خيانت و دروغگويي )
3) التزام و عمل به وظایف دینی ( پايبندي به شريعت و دستورات ديني شامل اخلاق و احكام ديني )
التزام در لغت به معناي به گردن گرفتن، بايسته داشتن و ملزم شدن به امري (معين، 1360 (و واجب دانستن بر خـود (المنجـد، 1975 م) است. وظايف جمع، وظيفه به معناي آن چيزي است كه انجام آن شرعاً يا عرفاً به عهدة كسي باشد (معين، 1360 .(بنـابراين التزام به وظايف ديني، يعني فرد انجام تكاليف ديني را بر خود بايسته بداند. در اصطلاح ديني، ايمان به معناي باور قلبـي و التـزام بـه مقام عمل آمده است. ايمان نمي تواند منشا عمل نشود و هر دو يعني ايمان و عمل، دو جلوه از يك حقيقتاند. اگر عمل بدون التـزام و اعتقاد قلبي و باور به حقانيت آن از فرد صادر شود، نشان ايمان او نيست و تنها عملي مقبول در درگاه الهي خواهد بود كه متكي به ايمان باشد. التزام به وظايف ديني شامل عبادات و اخلاق مي شود.
الف) عبادات
عبادات به دو دستة فردي و جمعي تقسيم مي شوند:
1. عبادات فردي ( نماز، روزه، دعا، و رعايت حلال و حرام ) : منظور از عبادات فردي، كلية اعمالي است كه فرد بر حسب معارف و شرايع ديني، خود را موظف به انجام آنها مي داند. انجام اين رفتارها در محدودة رابطة انسان با خود و خداي خود مطرح مي شود و پيدايش و بروز آن به موقعيت اجتماعي و روابط بين فردي وابسته نيست .
مؤلفة رفتار ديني فردي شامل زيرمؤلفه هايي است كه در پي مي آيند.
- نماز : اولين و شايعترين رفتار فردي مسلمانان كه ظهور و بروز بيشتري نسبت به ديگر اعمال عبادي دارد، نماز است. نماز در لغـت به معناي سر فرودآوردن براي تعظيم و سجده ( معين، 1360 ) و در فرهنگ اسلامي، عملي با توالي مراحل مشـخص و اذكـار معـين است كه مهمترين اعمال ديني محسوب شده و چنانچه مورد قبول خداوند قرار گيرد، عبادتهاي ديگر هم قبول مي شود .
بر مسلمانان واجب است پنج نوبت در روز براساس احكام تبيين شده در شرع اسلام، ايـن عمـل را بـه جـاي آورنـد. در متـون اسلامي، نه تنها به جا آوردن چنين عملي بر مسلمانان واجب دانسته شده است، بلكه اقامه و به پاي داشتن آن را از صـفات مـؤمن بـر شمرده اند.
- روزه : روزه در لغت به معناي امساك و خودداري از انجامدادن كاري است ( راغب،1404ه.ق ). در فرهنگ دينـي، روزه آن اسـت كـه انسان براي انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا اذان مغرب از چيزهايي كه روزه را باطل مي كند، از جمله خـوردن و آشـاميدن خودداري كند. براساس دستورات اسلام، بر مسلمانان واجب است در صورت عدم ضرر جسماني براي فرد، در ماه مبـارك رمضـان روزه بگيرند و به اين دستور ديني كه از شرايع اسلام و فروع دين محسوب مي شود، عمل كنند.
- دعا و ذكر : ذكر در لغت به معناي حضور شيي در قلب يا اداي لفظي آن و اعم از ذكر قلبي و ذكر بياني است (راغـب، 1404 ه. ق). ذكر قلبي ايجاد ياد خداوند در دل به منظور بيرون كردن اشتغالات قلبي به امور دنيوي و ذكر بياني، اشتغال لفظـي و زبـاني بـه يـاد خداوند است. درفرهنگ ديني نيز به اين اشتغال قلبي و لساني تأكيد شده و ذكر را ابزاري مناسب براي مقابله با تأثيرات سوء بلاهـا و مصائب بر ذهن و روان آدمي، و نيز سپري در مقابل وسوسه هاي نفساني در عمل به آنچه خداوند حرام دانسته، معرفي كرده اند.
- رعايت حلال و حرام ( تقوا و اجتناب از گناه ) : تقوا در لغت به معناي پرهيزكاري ( معين، 1360 ) و محافظت از نفس در برابر آنچـه به او ضرر مي رساند و در فرهنگ ديني به معناي جلوگيري از ارتكاب گناه و حرام الهي است ( راغـب، 1404 ه.ق) . در اديـان الهـي به ويژه اسلام، رعايت حلال و حرام و پرهيز از آنچه عـدم رضـاي خداونـد در آن اسـت، از صـفات مؤمنـان شـمرده شـده اسـت، به طوري كه انجام اعمال ديني و عبادات تنها از پرهيزكاران مورد پذيرش قرار مـي گيـرد . آنـان همـواره مشـمول محبـت، عنايـت و حمايتهاي الهي قرار مي گيرند و به سعادت و رستگاري مي رسند .
2. عبادات جمعي : كلية اعمال و كنش هاي اجتماعي فرد ديندار در روابط بين فردي. دين اسلام ديني كامـل و جهـانشـمول است، از آن نظر كه نه تنها به شئونات فردي انسان توجه دارد و وظايف فرد ديندار را در حيطة شخصي خود معين مي كنـد، بلكـه در ارتباطات اجتماعي و برخورد با ديگران نيز توصيه هايي را براي حفظ آرامش، نظم، الفت و محبت بـين مؤمنـان مطـرح كـرده اسـت. مؤلفة عبادات جمعي شامل زيرمؤلفه هايي است كه در پي مي آيند.
- خمس، زكات و ماليات ( اداي حقوق مالي ) : ادا، در لغت به معناي به جا آوردن و پـرداختنِ دينـي اسـت كـه بـر شخص فرض و لازم است ( معين، 1360 ). در فرهنگ اسلامي، نظام اقتصادي مناسب، نظامي نيست كه تنها درصـدد رفـع نيازهاي بشر باشد، بلكه رفع نيازها در جهتي خاص يعني تحقق عدالت اجتماعي و تأمين رفاه براي همة افراد جامعه مورد نظر است ( اعرافي و همكاران، 1376 ). برپايي حكومت اسلامي در راستاي رسـيدن بـه هـدف مـذكور، ضـروري اسـت و قوانين موضوعه در آن براي آحاد ملت مسلمان و اجب الاجراست. يكي از اين قوانين، پرداخت به موقع حقوق مالياتي براي صاحبان درآمد، براي كمك به رشد هر چه بيشتر توليد و توزيع امكانات بهره وري در سطح جامعه است. پرداخت خمـس و زكات، از وظايف و واجبات اقتصادي ديني است كه براساس ضوابط خاص انجام مي شود و ازنظر اهميت در رديف بـه پاي داشتن نماز كه ستون دين است، قرارگرفته است .
خمس عبارت است از : اينكه هرگاه انسان از تجارت يا صنعت يا كسب هاي ديگر مالي به دست آورد، چنانچـه از مخـارج سال خود او و عيالاتش زياد بيايد، بايد يك پنجم آن را بنابر ضوابطي براي كمك به فقرا و ياري مستمندان پرداخت كنـد و مؤمنان به آن سفارش شده اند. به طور مشابه زكات براي رفع فقر و محروميت اقتصادي جامعه مصرف مي شود و به برخـي محصولات كشاورزي، دامپروري و معدن تعلق مي گيرد . در واقع، محرومان جامعه در داراييهاي افراد متمول حقي دارنـد كه بايد به آنها ادا شود. البته پرواضح است افرادي كه در جامعه بدون هيچگونه تلاشي براي امـرار معـاش خـود، همـواره دست گدايي به سوي ديگران دراز ميكنند، با تحريك احساسات انساني افراد، اين كار را وسيلهاي براي درآمد خود قـرار داده و گاهي چهرة حكومت اسلامي را زشت و كريه جلـوه مـيدهنـد، مسـتحق كمـك مـالي از طريـق پاسـخ مثبـت بـه تكديگريشان نخواهند بود، بلكه بايد راه صحيح بهرهگيري از اين كمكها و ترفيع انگيزه در به كار بستن تلاش و همت خود براي كار اقتصادي سالم به آنان معرفي شود. اين از وظايف حكومت اسلامي است كه ولي امر در آن با امكانـاتي كـه در اختيار او گذاشته ميشود، زمينه را براي رشد اقتصادي و ايجاد فرصتهاي توليدي و شغلي مهيا خواهد كرد.
- حج : حج در لغت به معناي قصد زيارت كردن ( راغب، 1404 ) و در فرهنگ ديني عبارت است از: قصد طواف كعبـه كـردن مسـلمان مستطيع بنابر شرايط و اعمال مخصوص ( معين، 1360 ). فرد مؤمن كسي است كه به قصد انجام وظيفـة الهـي و تقـرب بـه خـدا و در صورت داشتن امكانات و اسباب سفر به شهر مكه، در ايام مشخصي كه براي انجام اعمال حج در دين اسلام معـين شـده، دسـتكـم يكبار در دورة زندگي خود به طواف خانة خدا و عمل به ديگر مناسك حج اقـدام كنـد و در ايـن كنگـرة بـزرگ الهـي – سياسـي مسلمانان براي برقراري اتحاد و اخوت هر چه بيشتر در امت اسلامي و اعلام برائت از دشمنان دين خدا شركت جويد.
- جهاد و ياري مظلوم : جهاد در لغت به معناي كارزار كردن و جنگيدن در راه حق و جدال با كافران ( معـين، 1360 ) و نيـز بـه معنـاي تجهيز و تمهيد براي دفع دشمن ( راغب، 1404 ) است. در فرهنگ اسلامي، بر جهاد در راه خدا بـا مـال و جـان تأكيـد فـراون شـده ، به طوريكه در صورت ضرورت دفاع از كيان مسلمانان، بر همگان واجب است كه جهاد در راه خدا را بر آسايش خانواده و نزديكـان، حفظ اموال، رونق كسب و تجارت و نگهداري از خانه و كاشانه ترجيح دهند، به مبارزه با مفسدان و ظالمان و ياري مظلوم بشـتابند . جهاد با مال و جان و جهاد با دست و زبان، از جمله انواع جهاد در راه خدا و مقابله با دشمنان دين و مسلمانان است ( راغـب،1404 ) . بنابراين فرد مؤمن كسي است كه با غيرت و شجاعت ديني خود در برابر ظلم و فساد حساسيت نشان دهد و احساس مسئوليت كنـد و به هنگام احتمال خطر از سوي دشمنان دين، به مبارزه با آنها بپردازد. اين مبارزه هم از راه جنگيدن و سلاح بر گرفتن، هم با صرف مال و هم با استفاده از قواي بدني و بذل جان و بهره گيري از بيان شيوا و مـؤثر انجام مي شود.
ب) اخلاق
اخلاص در لغت به معناي خلوص نيت، عقيدة پاك و ارادت صادق داشتن است و اينكـه سـالك الـي االله در عمـل خـود شاهدي جز خدا نطلبد. اخلاص مخالف شرك و رياست، به طوري كه ترك عمل براي مردم "ريا" و به جـا آوردن عمـل بـراي آنـان "شرك" و "اخلاص"، خلاص يافتن از اين دو است ( معين، 1360 ) . در واقع، اخلاص، خالص كردن چيزي به معناي پاك كردن آن از پليدي ها و رذايل است، بعد از آنكه چيزي در آن پليدي ها قرار گرفت و به آن رذايل آلوده شـد ( راغـب، 1404 ه.ق ). در فرهنـگ اسلامي، عمل خالص، به عملي گفته مي شود كه هدف از انجام آن تنها رضاي خدا و سـتايش او و نـه سـتايش جـز او باشـد . ايـن هدف و نيت هم در مرحلة شروع به انجام آن عمل و هم در مرحلة بعد از انجام آن بايد وجود داشته باشد . انسان بااخلاص كسـي است كه آنچه مي خواهد تنها از خدا بخواهد، چنانچه به آن دست يابد، راضي و خشنود شود و از آنچـه نـزد او بـاقي مانـده در راه خدا صرف كند . به طور كلي، حقيقت اخلاص به معني دوري جستن و برائت از آنچه غير از خداسـت، معرفـي شـده اسـت. پـاك كردن هدف و انگيزة انجام عبادات و نيز پاك كردن عقايد ديني از آنچه نشانة شرك و بت پرستي است، از جمله مصـاديق اخـلاص براي خداوند است. در فرهنگ اسلامي، به خالص كردن دين براي خدا تأكيد فراوان شده و به آن معناست كه مؤمن عقيدة خـود بـه خداوند را از آنچه در اديان تحريف شدة قبلي به عنوان اعتقاد به تثليت و خدايان سهگانـه مطـرح شـده بـود، پـاك گردانـد ( راغـب، 1404 ).
اخلاق شامل سه دستة فردي، اجتماعي و تعامل با طبيعت مي شود.
1. اخلاق فردي
- توكل : توكل در لغت به معناي به ديگري اعتماد كردن و به اميد خدا بودن و توكل كردن به معناي كار خود را به خدا حواله كـردن است ( معين، 1360 ). در فرهنگ ديني، توكل به معناي اعتماد كردن به خداوند و نائب قرار دادن او در جميع امور اسـت . توكـل از صفات مؤمن شمرده شده و بر آن تأكيد بسيار شده است، به طوري كه از مقامات عالية معنوي و عرفاني به حساب آمده اسـت. ايمـان درجات و منزلت هايي دارد. از جملة اين درجات صبر، پرهيزكاري، خلوص نيت، يقين به آنچه از سوي خداوند آمـده و مهـمتـر از همه، توكل بر اوست. توكل آن است كه انسان بداند از خداوند جز به خواست خدا، بر نمي آيد و در برآمدن حاجات او مـؤثر نخواهد بود ، از اينرو فرد مؤمن و متوكل نيت و هدف از انجام اعمال خود را تنها رضاي خدا و اميد به او در برآورده شدن نيازهـا و خواسته اي خود قرار مي دهد، از انجام دادن آنچه خشم خدا در آن است، بيم دارد، به كسي يا چيزي جز منـابع لايـزال رحمـت الهي طمع نمي كند، و از وسايل و واسطه هاي دنيايي با علم به وسيلة بودن و مؤثر بودن آنها در مسير خواست الهي، براي رسـيدن بـه اهداف خود بهره ميگيرد. بايد توجه شود كه توكل به اندازه اي مهم است كه در قرآن كريم متوكلان به عنوان محبوبان خداوند متعال مطرح شده اند .
- سپاس و شكرگزاري : شكر در لغت معني داشتن نعمت هاي الهي و اظهار آن است كه مخالف كفر، فراموشي نعمت، پنهان داشـتن و پوشاندن آن است. در فرهنگ ديني، سه نوع شكر و سپاس مطرح است: شكر و سپاس قلبي كه همان به خاطر داشتن نعمت اسـت؛ شكر زباني كه تشكر از منعم و صاحب نعمت است؛ و شكر ديگر اعضا و جوارح كه عبارت است از اسـتفادة صـحيح از نعمـت و مقابلة متناسب با اعطا كنندة آن ( راغب، 1404 ). شكر و سپاس از خداوند متعال به عنوان ولي نعمت همة بندگان و مخلوقات عالم، از صفات مؤمن و يكي از غايات خلقت و تطور و تحول طبيعت شمرده شده ، به طوريكه خداوند نتايج و تبعات شـكر و سـپاس را براي مؤمنان، زيادي نعمت قرار داده است.
- حفظ عزت نفس : در متون اسلامي، حفظ عزت دنيا و آخرت از صفات مؤمن شمرده شده است . عزت در لغت به معناي اسـتواري و عظمتي است كه غلبه بر آن نتوان كرد و چيزي آن را به عجز نياورد ( البستاني و المعاونين، 1975 ). بنابراين مؤمن كسي اسـت كـه با عمل به فرامين الهي و سرنهادن به پيشگاه عظمت خداوند، از كرنش در برابر هر چه غيـر از خداسـت، مـي پرهيـزد و از ايـن راه عزت و كرامت نفس خود را حفظ مي كند و ارتقا مي بخشد.
- تقويت اراده و تصميم گيري مناسب : اراده از نظر لغوي به معناي شوق شديد نفس به سوي امري پس از شناخت آن است كه عمل را در پي دارد و تقويت به معناي نيرومند ساختن و نيرو دادن به چيزي است ( معين، 1360 ). بنابراين تقويت اراده به معناي پرورش نيروي اراده و اشتياق به انجام عملي است كه در پي آن تصميم گيري به انجام آن عمل محقق مي شود. ديدگاه اسـلام تقويـت اراده و داشتن عزمي استوار بر پيمان الهي و عدم اصرار بر گناه از ويژگي هاي افراد مؤمن تلقي شده است .
- رعايت بهداشت رواني و جسماني : بهداشت در لغت به معناي حفظ تندرستي و صحت اسـت ( معـين، 1360 ). بهداشـت روانـي، حفظ و مراقبت از سلامت روحي و بهداشت جسمي نيز عبارت است از حفظ الصحه، رفتار كـردن انسـان بـه طـوري كـه بـه بيمـاري جسماني مبتلا نشود. از ديدگاه اسلام، آدمي به عنوان وجودي كه سلامت يـا نـاتواني آن در حركـت او بـه سـوي كمـال تـأثير دارد، موظف به حفظ سلامت و قدرت كافي و توانايي لازم براي انجام امور روزمرة زندگي فردي و اجتماعي و عبادات و نيز پاسخگويي به نيازهاي مرتبة پايين بدن در راستاي گرايش هاي عالي و فضليت جويي است. در فرهنگ ديني بـا عنايـت بـه سـلامت جسـمي و روحي افراد دستورات بي شماري براي حفظ سلامت جسم و بهداشت روان مطرح شده و در راستاي سـلامت جسـمي و روحـي افراد حفظ پاكدامني و تقواي قلبي كه زمينه ساز سلامت رواني در افراد است، با ارزش تر از سلامت بدن شمرده شده است.
- خودسازي : خودسازي برابر با تزكية نفس در نظر گرفته شده است. تزكيه، در لغت به معناي پاكيزه گردانيدن و بي آلايش كردن اسـت ( معين، 1360 ) و در اصطلاح ديني، به فرايند شناخت پليدي ها و رذايل انساني از يك سو، شناخت خود از سوي ديگر، و پاك كردن نفس از اين رذايل گفته مي شود . به طوري كه خودسازي و تزكية نفس يكي از اهداف بلندمرتبة خداونـد از بعثـت انبيـا معرفـي شـده است .
- پرورش نيروي عقلاني : تعقل و تفكر، در لغت به معناي انديشيدن و انديشه كردن است ( معين، 1360 ). در فرهنگ دينـي، پـرورش و تقويت عقل و انديشه، اولين هدف تربيتي است. قرآن كريم هدف نهايي بيان آيات را تعقل و تفكر انسان مي داند .
- پرهيز از تبعيت، ظن و گمان : حدس به معناي گمان و تخمين و گمان به معناي انديشه اي اسـت كـه از روي يقـين نباشـد ( معـين، 1360 ). در فرهنگ ديني، به ويژه در اسلام، تبعيت از گمان و ظن سبب ركود انديشه و تفكر است. عمل بـدون يقـين و اعتقـاد بـدون تتبع و جست و جوي حق بودن آن، انحراف از حقيقت و بدگماني در ارتباطات اجتماعي را به دنبال خواهد داشت .
و غیره
2. خلاق اجتماعي
- خوش اخلاقي و نيكوسازي رفتار : خوش اخلاقي، در لغت به معناي خوي و عادت پسـنديده داشـتن ( معـين، 1360 ) و در فرهنـگ ديني، پس از عمل به واجبات، برخورد پسنديده با مردم از مكارم اخلاق، محبوب ترين اعمـال و موجـب كمـال ايمـان بـه خداونـد شمرده شده است . حسن خلق عبارت است از: پذيرش مردم با آغوش باز، مصاحبت با آنان بـا كلامـي شـيرين و آرامـش بخـش و برخورد با برادران و خواهران ديني با نشاط و روي گشاده. در فرهنگ اسلام، مؤمنان به مدارا با مردم و تلاش بـراي پيونـد قلـوب حل مشكلات، برطرف كردن كدورت ها و پيشگيري از ايجاد عداوت و دشمني در بين امت اسلامي توصيه شـد، و آن را از اخـلاق فاضله دانسته اند ، چرا كه خطاها را مي پوشاند و آثار آن را از بين مي برد، جامعه را آباد مي سازد و موجب نشاط روحي و طول عمـر و ازدياد محبت بين مؤمنان مي شود .
- تعاون و همكاري : تعاون در لغت به معناي همدستي، ياري و دستگيري از ديگران ( معين،1360 ) و در اصطلاح ديني، به معناي كمك به ديگران در راستاي نيكوكاري و پرهيز از گناه و ظلم به افراد است . فرد مؤمن، كسي است كه نه در زشتي ها و فسق و فجور، بلكـه در اموري كه به خير و سعادت و كمال ديني منجر مي شود، با ديگران همفكري و همياري دارد.
- وفاي به عهد : وفا كردن در لغت به معناي بهجا آوردن وعده و عهد و اجراي شرايط دوستي و محبت است ( معين، 1360 ). عهد نيز در لغت به معاني مختلفي بهكار رفته است كه از جمله ميتوان به ضمان، امان، ذمه، مـودت، وصـيت، ميثـاق و سـوگند اشـاره كـرد ( البستاني و المعاونين، 1975 ). در اصطلاح ديني، عهد به معناي محافظت از چيزي و مراقبت مرحله به مرحله از آن است مانند قسم و نذر. در فرهنگ اسلامي، عهد و پيمان بستن با ديگري مستلزم محافظـت از آن و اجـراي تـام و تمـام آن اسـت ( راغـب، 1404 ). كوتاهي در مراقبت از انجام يك پيمان و گرايش به اموري كه آن پيمان را نقض مي كند. خلاف وفاي بـه عهـد شـمرده شـده اسـت (همان). فرد مؤمن كسي است كه هم به عهد و پيمان خود با خداوند براي ايمان و بندگي او، هم به عهد و پيمـاني كـه بـا ديگـران بسته است، وفادار بماند.
- ايثار : ايثار در لغت به معناي بذل كردن، ديگري را بر خود ترجيح دادن، قوت لازم خود را به ديگري بخشيدن و مقدم دانستن ديگران بر خود در كل امور است (معين،1360 .(در فرهنگ ديني، انفاق در راه خدا، در رفاه و تنگدستي از مصـاديق ايثـار ذكـر شـده اسـت. مؤمن كسي است كه از آنچه دوست مي دارد و خود طالب آن است ، بدون منت و تحقير و تطميع ديگري، انفاق كند و هـدف از آن را تنها كسب محبت و رضاي الهي و نه كسب اعتبار و آبروي دنيايي در بين مردم قرار دهد . اين بذل و بخشش و انفاق شامل تمامي سرمايه هايي است كه انسان ميتواند در اختيار داشته باشد، با صرف آن در راه خدا نفعي براي ديگـران داشـته باشـد و مشـكلي را از برادران و خواهران ديني خود حل كند. سرمايه هايي از جمله اموال و دارايي، علم و دانش، قواي ذهني و جسماني، عمـر و زنـدگي و حتي حيات دنيايي و جان و به طور كلي تمامي آنچه خداوند روزي فرد كرده است، مي تواند شامل ايثار و انفاق در راه رسيدن به قرب الهي باشد .
- پاسداري از شخصيت مؤمن : پاسداري در لغت به معناي مراقبت، رعايت، احترام و حرمت است ( معين،1360 ). شخصيت مؤمن، بـه عبارتي آبرو و حيثيت او در بين جامعه، مؤمنان ديگر و دوستان و آشنايان اوست. از ايـن رو پاسـداري از شخصـيت مـؤمن در جـايي مطرح مي شود كه حيثيت فرد يا در معرض خطر باشد كه بايد از آن مراقبت كرد، خطر را برطرف ساخت و حرمت او را پاس داشـت يا آسيب و لطمه ديده است كه بايد در راستاي بازسازي آن و رعايت حق و احترام او تلاش كرد. در فرهنگ ديني، به ويـژه اسـلام، از غيبت و نيز تمسخر ديگران به عنوان دو عامل از بين برندة حرمت مؤمن در جامعه به شدت نهي شده است.
- امر به معروف و نهي از منكر : معروف در لغت به معناي هرگونه عملي است كه عقل يا شرع نيكويي آن را تأييد كنند و منكر نيـز در لغت به معناي عملي است كه توسط عقل يا شرع زشتي آن ثابت شود ( راغب، 1404 ). در فرهنگ ديني، يكي از فروع دين اسلام كـه بر همگان تكليف شده و رعايت آن موجب جلوگيري از رشد فساد و كفر و شرك و نفاق در جامعة اسلامي بيان شده، وظيفة امـر بـه معروف و نهي از منكر است . امر به معروف واجب عبارت است از: توصية ديگران به انجام واجبات و نهي از منكر، شامل پيشـگيري از ارتكاب به گناه و حرام الهي است. در مستحبات و مكروهات، امر و نهي مستحب است. وجوب اين وظيفة ديني، در واقـع واجـب كفايي است كه اگر گروهي از مؤمنان به انجام آن مبادرت ورزند، در اين صورت از ديگران ساقط خواهد شـد و مقصـود از آن اقامـة واجب و جلوگيري از حرام است .
و غیره
3. اخلاق در تعامل با طبيعت
در قرآن آيات متعددي وجود دارد كه جهان هستي را مخلوق خداوند و طبيعت را زنده و تسبيح كننده معرفي كرده اند. آيات اخير بيانگر آنند كه آفرينش زمين، خورشيد، ماه، ستارگان و موجودات، به حق بوده و در آن باطلي راه نيافته است. از اين رو، بايد به زمين، آسمان و همة مخلوقات آن، خاصه موجودات زنده، با نگاه تكريم نگريست و به بزرگي آنها، اعتقاد داشت.
بررسي قرآن، نشان مي دهد كه بسياري از واژه هاي به كاررفته در قرآن، به طبيعت مربوط مي شود. احصاي مفاهيم زيستمحيطي بهكاررفته در آيات شريفة قرآن، حكايت از آن دارد كه قريب به يك پنجم آيات قرآن، ناظر بر مسائل زيست محيطي اند.
نگاهي به سوره هاي قرآن نيز دلالت برآن دارد كه سوره هاي زيادي، پديده هاي طبيعي، نامگذاري شده اند، موارد پيش گفته، اهميت طبيعت در ديدگاه اسلام را بازگو مي كنند. قرآن كريم، نه تنها در موارد مختلف، به برخي از پديده هاي طبيعي سوگند ياد كرده است، بلكه به ابعاد طبيعت و جلوه هاي طبيعي، توجه نشان داده و بشر را به تامل و تفكر در زمينة آنها دعوت كرده است. آنچه از آن ياد شد، طبيعت را به عنوان موجودي محترم در نگرش الهي، مطرح مي سازد، از همين روست كه رسول خدا، از هرگونه بي حرمتي و فحاشي به طبيعت، نهي كرده، و فرموده است: "براي من سراسر زمين، مسجد است" ( هك ، 2003).
قرآن در سه مورد ( طه، 53؛ زخرف،10؛ نبأ، 6 ) ، به صراحت از زمين به عنوان مهد و گهواره آدمي ياد كرده است. به تعبير ديگر، شايد بتوان تصور كرد، آيات اخير، درصدد بيان آنند كه آدمي در گهوارة زمين بايد رشد كند و به تعالي ارزشي خويش دست يابد.