زندگی روزانه و حوادث و اتفاقاتش باعث ایجاد عکس العمل هایی در انسان می گردد که گاه شرایط زمان و مکان اجازه بروز آنها را نمی دهد و در نتیچه مقدار انرژی در بدن ذخیره می گردد؛ این تعداد انرژی زائد عصبی به جای آنکه صرف ایجاد معادلاتی از افکار و هیجانات جدید گردد ، به دلیل موانع موجود تولید جریانی در اعصاب حرکیت در گروههای مختلف عضلات نموده و سبب ایجاد حرکات نیمه تشنجی می گردد که آنها را خنده می نامیم.

با توجه به تعریف فوق ، پی می بریم که خنده ا زنظر روانشناسی بازتاب یا واکنشی است که به منظور تخلیه هیجانات به کار می رود. به عبارت دیگر ، روانشناسان معتقدند که چون مقدار زیادی انرژی ذخیره شده و واپس زده روانی به دلیل شرایط مختلفی چون کنترل شدید محیط ، حوادث اتفاقی و بازداری های ذهنی راهی به بیرون نمی یابند، از طریق خندیدن از ذهن و بدن تخلیه می گردند. در واقع به دلیل همین تخلیه هیجانی است که همیشه پس از خنده احساس آرامش به وجود می آید که با خود تمرکز فوق العاده ای به همراه دارد.

زیگموند فروید، روانپزشک نامی اتریش و بنیان گذار روانکاوی، با تعریفی که از خنده ارائه می کند نشان می دهد که وی خنده را برای تخلیه انرژی های ذخیره و کسب لذت می داند. خنده عبارت از رها کردن قوای ذخیره شده است و این رها شدن ایجاد لذت می کند . به این ترتیب ، می توان ملاحظه کرد که روانشناسان به خنده به عنوان سوپاپ اطمینان آنها ایفا می کند. به همین دلیل ، خنده از نظر علم روانشناسی دارای جایگاهی ویژه و پردازش ، عنصری است که به برقراری تعادل روانی در انسان کمک می کند و زمینه سلامت روانی او را فراهم می نماید. نقش ویژه ای که خنده در تخلیه فشار های روانی به عهده دارد باعث گردیده که روانشناسان به متولیان امر توصیه کنند که محیط های کاری ، آموزشی و خانوادگی را به محیط های شاد و پرخنده تبدیل سازند .

نظریه های خنده:

نظریه‌های متعددی پیرامون شوخ‌طبعی وجود داشته و تلاش بر تشریح این دارند که شوخ‌طبعی چیست، چه وظایف اجتماعی داشته و این که چه چیزی خنده دار (شوخ‌طبع) تلقی می‌شود. در میان انواع گوناگون نظریه‌های که تلاش بر اثبات وجود شوخ‌طبعی دارند، نظریه‌های روانشناسی نیز وجود دارد که بیشتر آنها شوخ‌طبعی را از جمله رفتار بسیار سالم انسانی قلمدد می‌کنند؛ نظریه‌های روحانی نیز هستند که شوخ‌طبعی را، همانند یک تجربه عرفانی، یک راز غیرقابل تشریح می‌پندازند.

گرچه ممکن است نظریات متعدد کلاسیک در مورد شوخ‌طبعی و خنده یافت شوند، اما در متون آکادمیک معاصر، سه نظریه مکرراً ظاهر می‌شود: نظریه رهایی (آسودگی)، نظریه برتری و نظریه ناهماهنگی. در میان محققین کنونی شوخ‌طبعی اتفاق نظر مبنی بر اینکه کدام یک از این سه نظریه عملی تر است وجود ندارد.

طرفداران هرکدام از این نظریات، در ابتدا مدعی بودند که نظریه آن‌ها قادر به توضیح تمام حالات شوخ‌طبعی است. با این حال، اکنون تصدیق می‌نمایند که گرچه هر نظریه معمولاً حوزهِ تمرکز خود را تحت پوشش قرار می‌دهد، اما بیشتر شوخی‌ها را می‌توان با بیش از یک نظریه تشریح نمود. همین گونه یک نظریه می‌گوید که نظریه‌ها دارای تأثیرات ترکیبی هستند؛ جیرون واندلیلی مدعی است که نظریه‌های ناهماهنگی و برتری مکانیزم‌های مکمِلی را توصیف می‌کنند که باهم شوخ‌طبعی را می‌سازد.

درباره علل خندیدن افراد ، نظریه های متعددی وجود دارد، با وجود رویکردهای نظری وسیع و قابل بحث ، چهار نظریه عمده دی دیگاه امروزی وجود دارد که عبارتند از : نظریه برتری، نظریه عدم تجانس یا ناهمخوانی، نظریه رهایی و نظریه الوهیت .

نظریه برتری:

نظریه برتری شوخ‌طبعی ریشه در افکار افلاطون، ارسطو و کتاب لویاتان توماس هابز دارد. ایده کلی این است که یک فرد به بدبختی دیگران می‌خندد (دگرغم‌شادی)، چون این بدبختی‌ها نشان دهنده برتری یک شخص در مقابل قصور دیگران است. افلاطون از سقراط روایت می‌کند که گفته‌است، تجاهل از ویژگی اصلی مسخرگی است. از نظر ارسطو، ما به افراد حقیر یا زشت می‌خندیم، چون از احساس برتری نسبت به آنها لذت می‌بریم. این احساس برتری معمولاً مبتنی بر عدم کفایت گروه یا منحرف بودن از هنجارهای موجود در اجتماع است.

گرچه کانت به عنوان نظریه‌پرداز نظریه برتری شناخته نمی‌شود، اما عناصر نظریه برتری در استدلال‌های وی دیده می‌شود. کانت فکر می‌کند که جایی برای مسخره کردن بی‌ضرر وجود دارد. افزون بر آن فیلسوف شوخ‌طبعی، نوئل کرول می‌گوید، طبق نظریه کانت حتی در ساختار یک لطیفه داستانی، لطیفه گو ملزم است تا شنونده لطیفه را اغفال نماید، حتی برای لحظه‌ای. چون چنین لطیفه‌گویی است که به عنوان لطیفه‌گویی شناخته شده و باید به صورت ماهرانه انجام شود، اما این الزاماً بدین معنی نیست که لطیفه گو در واقع احساس برتری نماید.

بر اساس این نظریه هیجان گرا، ما زمانی به لطیفه ای می خندیم و یا صحنه ای ما را به خنده می اندازد که بتوانیم ناخودآگاه به فرد با گروهی که بر ما برتری دارند، چیره شویم. در واقع ، عکس ـ العمل برتری موقتی انسان بر فرد یا گروه مسلط بر اوست .

در این نظریه ، یک موقعیت وقتی خنده دار است که در آن موقعیت ، فرد احساس برتری کند. بنابراین ، خنده راهی برای بالا بردن خود و حس خود ارزشی در افراد است. از طرفی ، مطالبق با این نظریه خنده همیشه تحقیر کننده نیست، بلکه گاهی خوشایند و همدلانه نیز می باشد. به عبارت دیگر ، گاهی خنده به افراد کمک می کند تا به دسته های اجتماعی که در گروه ها وجود دارد ،ملحق شوند. بنابراین ، خنده در این نظریه به عنوان یک حرکت صلح جویانه در ایجاد شوخی تلقی می شود .

نظریه عدم تجانس یا ناهمخوانی:

بر اساس نظریه عدم تجانس ، چیزی خنده دار است که با انتظارات فرد ناهمخوان بوده و موجب تلاش های مکرر او برای درک این ناهمخوانی شود. بنابراین تا زمانی که حل نشود، موقعیت خنده دار خواهد بود. در این نظریه ، بچه ها در ابتدا فقط خنده را در ناهمخوانی ادراکی درک می کنند. با افزایش سن و بوجود آمدن توانایی درک ناهسمانی های منطقی و انتزاعی تفکر، آنها می توانند خنده را در دامنه وسیعی از ناهمخوانی ها ، درک کنند. برخی از صاحبنظران ، ناهمخوانی را به عنوان تنهاترین شرط برای درک و ارزیابی خنده می پذیرند ، در حال یکه عده ای دیگر ، ناهمخوانی را به عنوان شرطی لازم ، اما نه کافی برای درک خنده در نظر می گیرند.

طبق نظریه ناهماهنگی، زمانی چیزی خنده دار پنداشته می‌شود که یک فرد به ناهمخوانی میان یک مفهوم که در یک وضعیت مشخص وجو دارد و برخی از اشیاء واقعی که با آن مفهوم مرتبط تلقی می‌شوند، پی‌ببرد و تلاش نماید تا این ناهمخوانی را درک کند.

از آنجا که نکته اصلی این نظریه خود ناهمخوانی نیست، بلکه پی‌بردن و حل کردن (کنار هم گذاشتن چند موضوع مورد نظر و مقایسه آنها با واقعیت) است، از این نظریه اکثراً به نظریه حلِ ناهماهنگی یاد می‌شود.

آنچه را فرانسیس هاچسون در افکار در مورد خنده (۱۷۲۵ میلادی) بیان نمود، به بحث کلیدی در تکامل نظریه کمدی تبدیل شد: خنده واکنشی است بر درک ناهماهنگی.

کانت خنده را به عنوان واکنشی بر یک امر «چرند» یا «مزخرف» عنوان کرد. ما در اول انتظاراتی در مورد دنیا داریم، اما بعداً این انتظارات از بین می‌رود یا «به هیچ مبدل می‌شود.» واکنش ما به شوخ‌طبعی شامل «بازی با افکار» می‌گردد. کانت در بخش ۵۴ نقدی بر قضاوت، برای تشریح نظریه خود سه لطیفه بیان کرد. گرچه کانت یک نظریه‌پرداز نظریه ناهماهنگی است، اما استدلال‌های وی عناصری از نظریه رهایی را در خود دارد (تأکید روی ابعاد روانشناختی و فیزیکی). نظریه‌های وی عناصری از نظریه برتری را نیز در خود جا داده‌اند. او بر این باور است که مسخره کردن قابل قبول است اما مشروط بر این که در جای درست انجام شده و باعث اذیت یا آسیب رساندن به شخص مسخره شونده نگردد.

آرتور شوپنهاور نوشت که این ناهماهنگی در میان یک مفهوم و شی حقیقی که مفهوم آن را نمایندگی می‌کند وجود دارد. هگل نیز تقریباً همین نظر را داشت، اما این مفهوم را به عنوان یک «وانمود» می‌دید و باور داشت که خنده این وانمود را کاملاً نقض می‌کند.

اولین معرفی نظریه ناهماهنگی به شاعر اسکاتلندی به نام بیتی، نسبت داده می‌شود.

با این حال، مشهورترین نسخه نظریه ناهماهنگی نظریه کانت است که مدعی بود، کمدی عبارت از «تغییر ناگهانی توقعات تحمیلی به هیچ می‌باشد.» آنری برگسون، با تقلیل دادن شوخ‌طبعی به «زنده» و «مکانیکی»، تلاش نمود تا ناهماهنگی را به کمال برساند.

نظریه‌هایی چون نظریه ناهماهنگی برگسون، یعنی کنار هم قرار دادن اشیاء به صورت همزمان، هنوز هم محبوب است. این نظریه اغلب در مقابل نظریه‌های تغییر نگرش در شوخ‌طبعی مورد مناظره قرار می‌گیرد؛ مبنای سلسله مناظرات «تحقیق شوخ‌طبعی» میان «جان موریل» و «رابرت لاتا» را شکل می‌دهد. موریل بیشتر «هم‌جواری‌های همزمان» تأکید داشت، در حالی که لاتا روی «تغییر شناختی» که از اثر حل ناگهانی یک مسئله ناشی می‌شود متمرکز بود.

شوخ‌طبعی اغلب باعث یک تغییر غیرمنتظره و اکثراً ناگهانی در طرز دید می‌شود که این امر در نظریه ناهماهنگی تشریح شده‌است. این نگرش از جانب لاتا (۱۹۹۸ میلادی) و «برایان بوید»‏ (۲۰۰۴ میلادی) مورد تأیید قرار گرفت. از نظر بوید، انواع چنین تغییری از جدیت تا بازی بودن متغیر است. تقریباً هر چیزی می‌تواند هدف این تغییر در نگرش قرار گیرد؛ با این حال، بستگی به خلاقیت انسان (تنوع علم و هنر) دارد که باعث ایجاد تغییر از «نقشه ساختار» (که کوستلر آنرا «بایسوشیشن» نامید) شده و به آن معنی جدیدی می‌بخشد. آرتور کوستلر استدلال می‌نماید که شوخ‌طبعی زمانی ایجاد می‌شود که دو چارچوب داوری مختلف تنظیم و یک تصادم میانشان مهندسی شود.

نظریه رهایی:

بر اساس این نظریه ، شوخی و خنده روش قابل قبولی از نظر اجتماعی ، برای آزاد سازی تنش و فشارهای عصبی است. چگونگی عمل سیستم عصبی در آزاد سازی تنش در این نظریه چندان مورد حمایت قرار نگرفته است . اکثر تحقیقات روانپزشکی حاکی از این مهم است که خنده بهترین شیوه کنار آمدن با هیجانات عصبی و موقعیت های مربوط به آن می باشد. استرس و فشار روانی جزیی از زندگی همه انسانهاست؛ ولی گاهی هیجانات و فشارهای درونی مفرّی برای تخلیه نمی بینند و واپس زده می شوند، خنده می تواند جایگزین آنها شود .

مطابق با این نظریه ، خنده و شوخی کاری است که به کمک آن می توان عقده های سرکوب شده را دوباره بیدار کرد و با آزاد شدن این انرژی ذهنی، مخاطب به رهایی می رسد. در واقع طبق نظریه فروید، پرچمدار این نظریه ، خنده و شوخی نوعی سازکار دفاعی بخش ناخودآگاه ذهن است و اثر روانی خنده از این رو اهمیت دارد که می تواند انرژی سرکوب شده ذهن را دوباره آزاد کند و ارضای روانی ـ ذهنی به ارمغان آورد. فروید، سه منشأ متفاوت برای خنده قایل است. لطیفه گویی، موارد خنده دار و شوخ طبعی ، که تمامی آنها نوعی ذخیره سازی انرژی روانی هستند که بعدها توسط خنده تخلیه خواهد شد، در موارد خنده دار ، انرژی شناختی مورد استفاده برای حل کردن چالش های عقلی ذخیره شده و آزاد می شود.

نظریهٔ رهایی (یا آسودگی) مدعی است که خنده یک مکانیزم هم‌ایستایی است که به وسیله آن فشار روانشناختی کاهش داده می‌شود. پس از این منظر شوخ‌طبعی به عنوان مثالی برای رهایی فشار ناشی از ترس بکار برده می‌شود. از دیدگاه نظریه رهایی، خنده و شادمانی در نتیجه رهایی همین انرژی عصبی پدید می‌آید.

طبق نظریه رهایی، شوخ‌طبعی اکثراً برای غلبه بر بازدارنده‌های اجتماعی و فرهنگی استفاده گردیده و خواهشات سرکوب شده را ظاهر می‌سازد. برخی باور دارند دلیل این که ما هنگام قلقلک شدن خنده می‌نماییم این است که فشار از قبل جمع شده‌است و به محض این که قلقلک کننده دست می‌زند، فشار رها می‌گردد. طبق نظر هربرت اسپنسر، خنده یک « پدیدهٔ اقتصادی » بوده و وظیفه آن رهاسازی «انرژی روانی» است که به دلیل توقعات غلط یا نادرست جمع شده‌اند. این نگرش از جانب زیگموند فروید نیز تأیید شده‌است. کانت نیز روی رهایی فشار روانشناختی هنگام واکنش به شوخ‌طبعی تأکید نموده‌است.

نظریه الوهیت:

جدید ترین نظریه در مورد خنده و شوخ طبعی ، نظریه ای است که به اصطلاح نظریه الوهیت ( الهیات) نامیده می شود . بر اساس این نظریه ، خنده و شوخی توانایی است که باعث رها شدن فرد از آشفتگی ، ازایش وحدت ، اتحاد فرد با دیگران از طریق با هم خندیدن ما بر ملا کردن حقیقت بی شایبه یک موقعیت و تعبیر روح و روان فرد می شود. در اصل خنده و شوخی در این نظریه به عنوان هدیه یا موهبتی ا زجانب خداوند برای انسان می باشد .

نظریه معنایی اسکریپت - محور شوخ‌طبعی

« نظریه معنایی اسکریپت - محور شوخ‌طبعی »‏ (SSTH) توسط ویکتور راسکین در « مکانیزم‌های معنایی شوخ‌طبعی » که در ۱۹۸۵ میلادی منتشر شد، معرفی گردید. گرچه این نظریه، نوع تغییر یافته‌ای از نظریه عمومی‌تر ناهماهنگی است ، اما اولین نظریه‌ای است که رویکرد خود را بر روی مفاهیم کلی‌تر زبان‌شناختی متمرکز نموده‌است؛ یعنی، کاملاً به مطالعه شوخ‌طبعی‌های کلامی می‌پردازد: در لطیفه‌های داستانی یا طنزی از کلمات نوشتاری و گفتاری استفاده گردیده و لطیفه با یک شاه‌بیت خاتمه داده می‌شود.

ویکتور راسکین (Victor Raskin) استاد دانشگاه و نویسندهٔ کتاب مکانیسم‌های منطقی طنز و بنیان‌گذار مجلهٔ بین‌المللی طنز است. راسکین نظریه موقعیت‌بنیاد خود را با عنوان نظریه انگاره معناشناختی طنز را در کتاب خود بسط داد و شرایط لازم و ضروری برای خلق متن طنز را برشمرد. از نظر او «متن خنده‌دار دو شرط دارد: اول این که این متن باید به تمامی یا جزئاً با دو موقعیت مختلف در تقابل باشد. دوم، دو موقعیتی که متن خنده‌دار با آن‌ها در تقابل است، باید با هم در تضاد باشند و در واقع همین رابطه تقابل/تضاد موقعیت است که مؤلفه اصلی ایجاد خنده محسوب می‌شود.»

متون زبان‌شناختی (که به قاب‌ها نیز شناخته می‌شود) که در عنوان این زیربخش هم به آن اشاره شد، برای هر کلمه دارای «توده‌ای از اطلاعات معنایی است که حول آن کلمه وجود داشته و توسط آن راه‌اندازی می‌گردد [...]؛ ساختار شناختی که در میان گویندگان بومی درون‌سازی شده‌است.» این متون از تعریف زبان‌شناختی کلمه به مراتب فراتر می‌رود؛ دانش کامل گوینده از مفاهیم، آنگونه که در دنیای او وجود دارد، در این متون گنجانده شده‌است؛ لذا گویندگان بومی در مورد کلماتی که در میان آنها مشترک است، دارای اسکریپت مشابهی هستند، اما نه کاملاً یکسان.

بر اساس فرضیه‌های راسکین، برای این که یک لطیفه کلامی، ایجاد شوخ‌طبعی کند، باید دو شرایط ذیل را دارا باشد:

  • تمام متن یا بخشی از آن با دو اسکریپت متفاوت مطابقت داشته باشد
  • دو اسکریپتی که متن با آن‌ها مطابقت دارد، باید با یکدیگر متناقض باشند [...]. این اسکریپت که متن با آنها مطابقت دارد باید کلاً یا قسماً با بخشی از متن اشتراک داشته باشند.

شوخ‌طبعی زمانی ایجاد می‌شود که یک امر محرک در انتهای لطیفه، یعنی شاه‌بیت، باعث می‌شود تا درک مخاطبین سریعاً از اسکریپت اولی (واضح تر) به اسکریپت متقابل آن تغییر کند.

راسکین به عنوان مثال، لطیفه زیر را می‌آورد: مریض با صدای گرفته پرسید: «آیا پزشک در خانه است؟» زن جوان و زیبا روی پزشک، در پاسخ پچ پچ کنان گفت، «نخیر نیست، زود باش بیا داخل.»

در این مثال، دو اسکریپت موجود در لطیفه، یعنی «پزشک» و «معشوق» اند؛ تغییر از یک انگاره به انگاره دومی در اثر درک ما از، پاسخ «پچ پچ کنان» «زن جوان و زیبا روی»، به میان می‌آید. این پاسخ تنها در انگارهٔ معشوق معنی دارد. در اسکریپت بیمار برانشیت برای دیدن پزشک به دفتر (خانه) وی می‌رود، بی‌معنی است. راسکین با لطیفه‌های بیشتر تحلیل خود را گسترش می‌دهد. در هر کدام از لطیفه‌ها به این می‌پردازد که اسکریپت‌ها چگونه در متن باهم اشتراک و تقابل دارند.

برای برآورده شدن شرط دومی لطیفه، راسکین دسته‌های متفاوتی از اسکریپت‌های متقابل را معرفی می‌کند. فهرست کوتاه آن شامل موارد ذیل است: واقعی (غیر واقعی)، عادی (غیرعادی)، ممکن (غیرممکن)، خوب (بد)، زندگی (مرگ)، هرزه (غیرهرزه)، پول (بدون پول)، با اهمیت (بی‌اهمیت). فهرست کاملی از اسکریپت‌های متقابل برای لطیفه‌ها، متناهی بوده و بستگی به فرهنگ دارد. به عنوان مثال، در شوخ‌طبعی سیاسی روسی از عین اسکریپت‌هایی که در شوخ‌طبعی یهودی یافت می‌گردد، استفاده نمی‌شود. با این حال، برای این که هر لطیفه‌ای باعث ایجاد شوخ‌طبعی گردد، باید ارتباطی میان دو اسکریپتی که در لطیفه وجود دارد، خلق شود: «... یک شخص نمی‌تواند فقط دو چیز ناهماهنگ را کنار هم‌بگذارد و آنرا لطیفه بنامد، بلکه باید یک راه زیرکانه را دریابد تا آنها کنار هم نصفه-معنایی پیدا کنند.»

نظریه عمومی شوخ‌طبعی کلامی

«نظریه عمومی شوخ‌طبعی کلامی»‏ (GTVH) توسط ویکتور راسکین و «سلواتور اتاردو» در مقاله‌ای تحت عنوان «بازنگری نظریه اسکریپت: مدل شباهت لطیفه و نمایش لطیفه» معرفی گردید. این نظریه، ایده‌های «تقابل اسکریپت»‏ (SO) راسکین که در نظریه خودش با عنوان «نظریه معنایی اسکریپت-بنیان از شوخ‌طبعی»‏ (SSTH) توسعه یافته بود را یکپارچه‌سازی کرده و در قالب یکی از شش سطح «منابع دانش»‏ (KR) ارائه نمود. این منابع دانش می‌توانند برای ساختن لطیفه‌های کلامی و همچنین برای تحلیل میزان شباهت یا تفاوت میان آنها مورد استفاده قرار گیرد. منابع دانشی که در این نظریه پیشنهاد شده‌اند عبارتند از:

  1. تقابل اسکریپت‏ (SO) به تقابل اسکریپت در نظریه SSTH راسکین اشاره می‌نماید. برخی از این اسکریپت‌ها شامل موضوعاتی چون واقعی (غیر واقعی)، نرمال (غیر نرمال)، ممکن (غیرممکن) می‌باشد.
  2. مکانیزم منطقی‏ (LM) به مکانیزمی اشاره می‌نماید که اسکریپت‌های مختلف را در یک لطیفه باهم مرتبط می‌نماید. این مکانیزم‌ها می‌تواند تنها یک ترفند ساده کلامی مانند جناس آوردن باشد تا مکانیزم‌های منطقی پیچیده‌تر مانند، منطق معیوب یا قیاس‌های کاذب.
  3. وضعیت‏ (SI) شامل اشیاء، فعالیت‌ها، ابزار و وسایلی است که برای بیان لطیفه ضروری اند.
  4. هدف‏ (TA)
  5. استراتژی روایی‏ (NS)
  6. زبان‏ (LA)

رابطه خنده با سلامت روان:

یکی از مزایای خنده تأثیر بر سلامتی است، زیرا خنده می تواند به عنوان یک میانجی در روابط اجتماعی عمل کند خنده تأثیر مستقیمی بر میزان سطح استرس دارد، فرآیند های فیزیولوژیکی نیز تحت تأثیر خنده قرار می گیرند. برای مثال ، خنده تنش ماهیچه ای را کاهش می دهد و سرانجام حالات مثبت هیجانی را تحت تأثیر قرار می دهد که نشان دهنده سلامت روانی است . امروزه اهمیت خنده ، شعف ، حس بذله گویی ، طنز و نظایر اینها در امر سلامت روان خوشبختی و همچنین تقویت قوای روانی انسان برای مقابله با پیچیدگی ها و مسائل و مشکلات دنیای امروز نیز کاملا امر شناخته شده ای است . به نظر آلپورت اگر فرد روان رنجور خندیدن به خود را یاد بگیرد، ممکن است این راهی برای مدیریت خود و به دنبال آن درمان او باشد.

نظریه طنز و شوخ طبعی فروید

فروید در کتاب «لطیفه ها و رابطه آنها با ناهشیار»، راه و روشی برای بیان احساسات و تمایلات واپس رانده در ذهن معرفی می کند. یعنی همان حقایقی که نمی شود صریح بیان شوند چون ایگو و سوپرایگو اجازه ی ورود آن از ناهشیار را نمی دهند یا عامل خارجی مانع بیان آن می شود.

در واقع طنز روشی برای ارضای تمایلاتی می باشد که انسان آن را واپس رانی کرده است. این مکانیزم دفاعی برای عدم بروز اضطراب در فرد به تمایلات غیر قابل قبول اجازه ورود از ناهشیار به هشیار را نمی دهد تا از اثرات منفی آن جلوگیری کند.

حال چگونه لطیفه بسازیم و جمله ی خود را چگونه بیان کنیم که طنزآمیز باشد. برای بیان یک حس واپس رانده شده باید آن را به گونه ای بزک کنیم که ایگو و سوپر ایگو آن را نتوانند تشخیص دهند و یا در جمعی که بیان آن موضوع غیر مجاز می باشد، طوری بیان شود که افراد حاضر چهره ی آن موضوع را به آن غیر مجازی و غیر قابل قبولی نبینند.

ارکان ساختن طنز

1- تراکم

این روش به گونه ای است که یک فرد یا شی یا شخصیت را در نقش چندین نفر استفاده می کنیم و آن را نماینده دسته ی خاصی در نظر می گیریم. به عنوان مثال زمانی به نادرست لطیفه های نادرستی در مورد لقمان درست کرده بودند که در آنجا هرچند هدف طنز به معنی واقعی نبود ولی از روش تراکم استفاده شده بود و لقمان به نادرستی نماینده افراد گستاخ و حاضر جواب معرفی شده بود.

یا در مثالی دیگر در لطیفه های ایرانی وقتی از غضنفر استفاده می شود آن را نماینده قشر ساده لوح جامعه کرده و در مورد آن لطیفه و طنز می سازیم.

2- جابه جایی

شما در هر جمعی نمی توانید از هر واژه ای استفاده کنید. به عنوان مثال در برنامه تلویزیونی که محدودیت سنی ندارد شما نمی توانید کلمات که محتوای جنسی دارند را بیان کنید، برای بیان این کلمات در تلویزیون دست به دامن جابه جایی می شوید و از کلمه ای که تصویری از کلمه ی ممنوعه به ما می دهد استفاده می کنیم که هم منظور بیان شده باشد و هم قابل بیان در تلویزیون باشد.

در تعریف طنز از دیدگاه فروید بیان شده است که: طنز راهی برای بیان پرخاشگری های واپس رانده شده می باشد. نمونه ی زیبای بیان لطیفه برای بروز پرخاشگری واپس رانده شده، لطیفه ی زیبای شخصیت سابو در فیلم معروف یکشنبه غمگین است. سابو شخصیتی یهودی است که آلمانی ها در حال نابودی قوم آن هستند. پس از نفوذ آلمان در مجارستان دو کلنل آلمانی به رستوران او می آیند و پس از سفارش غذا، او را مجبور به تعریف کردن لطیفه می کنند. در این طنز که آن دو کلنل بسیار به آن واکنش نشان داده و میخندند، می توانید خشم نهفته سابو را ببینید.