نظریه گزینش اجتماعی - هیجانی لورا کارستنسن
لورا کارستنس ( Laura L. Carstensen ) استاد روانشناسی در دانشگاه استنفورد ، جایی که وی مدیر موسس و محقق اصلی آزمایشگاه توسعه استنفورد است. کارستنسن را بیشتر در کارهای آکادمیک با نظریه انتخاب اجتماعی-احساسی می شناسند ، که تغییرات رشد را در ترجیحات اجتماعی ، تجربه عاطفی و پردازش شناختی از اوایل بزرگسالی تا پیری بالا روشن کرده است.
کارستنسن در فیلادلفیا ، پنسیلوانیا به دنیا آمد و بیشتر دوران کودکی خود را در روچستر ، نیویورک گذراند. وی در سال 1978 از دانشگاه روچستر فارغ التحصیل شد و دکترای خود را به دست آورد. در روانشناسی از دانشگاه ویرجینیای غربی در سال 1983. وی از 1983-1987 به عنوان استادیار روانشناسی در دانشگاه ایندیانا خدمت کرد ، و سپس در سال 1987 به گروه روانشناسی دانشگاه استنفورد پیوست. او به عنوان استاد روانشناسی ، به عنوان مدیر باربارا دی فینبرگ از موسسه تحقیقات جنسیت کلیمن از 1997-2001 و رئیس گروه روانشناسی از 2004-2006 خدمت کرد. کارستنسن با توماس راندو در سال 2007 مرکز ماندگاری استنفورد را تأسیس کرد ، جایی که در حال حاضر به عنوان مدیر آن فعالیت می کند.
کارستنسن یک نظریه پرداز بزرک در مورد طول عمر است. مقاله ها و نظرات وی در نیویورک تایمز ، مجله تایم و بوستون گلوب آمده است. سخنرانی TED وی بیش از یک میلیون بار مشاهده شده است. در سال 2011 او آینده ای روشن و درخشان را منتشر کرد: خوشبختی ، سلامت و امنیت مالی در دوره افزایش طول عمر.
نظریه گزینش عاطفی اجتماعی کارستنسن
تئوری انتخابی عاطفی اجتماعی، که توسط پروفسور روانشناسی استنفورد، لورا کارستنسن ایجاد شد، یک نظریه انگیزش در طول عمر است. این نشان میدهد که با افزایش سن افراد در اهدافی که دنبال میکنند گزینشتر میشوند و افراد مسنتر اهدافی را که منجر به معنا و احساسات مثبت میشود اولویت میدهند و افراد جوانتر اهدافی را دنبال میکنند که منجر به کسب دانش میشود .
- - نظریه گزینش اجتماعی عاطفی یک نظریه انگیزش طول عمر است که بیان میکند با کوتاهتر شدن افقهای زمانی، اهداف افراد بهگونهای تغییر میکند که افرادی که زمان بیشتری دارند، اهداف آیندهمحور را اولویتبندی میکنند و آنهایی که زمان کمتری دارند، اهداف کنونی را در اولویت قرار میدهند.
- - نظریه انتخابپذیری اجتماعی-عاطفی توسط روانشناس لورا کارستنسن ابداع شد و تحقیقات زیادی انجام شده است که از این نظریه پشتیبانی میکند.
- - تحقیقات گزینش پذیری اجتماعی-عاطفی نیز اثر مثبت را آشکار کرد که به ترجیح افراد مسن برای اطلاعات مثبت بر اطلاعات منفی اشاره دارد.
کارستنسن در ابتدا نظریه انتخاب اجتماعی-احساسی (SST) را در اوایل دهه 1990 فرموله کرد. SST یک نظریه انگیزه در طول عمر است که به این معنی است که افراد وقتی محدودیت افقی دارند مقاصد معنادار احساسی را اولویت بندی می کنند. طبق SST ، افرادی که افق زمانی گسترده دارند بیشتر احتمال دارد که اکتشاف و گسترش افق ها را در اولویت قرار دهند و به دنبال روابط جدیدی باشند که منافع بلند مدت را نوید می دهند. در مقابل ، با رشد افق های زمانی ، افراد مقصود از نظر عاطفی را که احتمالاً احساس رضایت عاطفی دارند ، در اولویت قرار می دهند. در نتیجه ، افرادی که دارای افق زمانی محدود هستند تمایل دارند که شبکه های اجتماعی کوچکتر و با دقت بیشتری انتخاب شوند و بهزیستی احساسی بهتری را تجربه کنند.
این مدل به عنوان پایه ای برای ایجاد خدمت کرد نظریه های انتخاب عاطفی-اجتماعیب. کارستنسن که بر اساس آن کاهش در تعداد تماس های اجتماعی در طول زندگی نتیجه تغییرات در سیستم انگیزه ها است. انتخاب اجتماعی امکان ایجاد یک محیط اجتماعی را فراهم می کند که تجربه و فرصت های مثبت را به حداکثر می رساند و پدیده های منفی نامطلوب را به حداقل می رساند. بنابراین ایجاد فعال محیط اجتماعی امکان پیش بینی را ممکن می سازد پیامدهای اجتماعی و از این رو کنترل و خودکارآمدی فرد.
کارستنسن معتقد است که اجرای ارتباطات اجتماعی سه هدف اصلی دارد: کسب دانش جدید، ایجاد و حفظ نظر مثبت در مورد خود و تنظیم احساسات.
فرآیندهای گزینش اجتماعی قادر به جبران زیان هایی است که در دوران پیری اجتناب ناپذیر است. کارکردهای اجتماعی مهمتر از مثلاً به دست آوردن اطلاعات جدید می شوند. از یک طرف، ایجاد مخاطبین جدید توسط دلایل مختلف (وضعیت سلامت، تغییر شرایط زندگی)، از سوی دیگر، سالمندان تمایل زیادی برای نزدیک شدن به افراد دیگر (مشارکت در فرآیند آموزشی یا خلاقیت) دارند. با توجه به افزایش مقدار زمان آزاد، تغییر در سبک زندگی، انتخاب افزایش یافته و روابط از قبل ایجاد شده بهینه شده است - افراد مسن بیشتر به تماس با فرزندان و نوه ها، همسایگان و همچنین کسانی که با آنها ارتباط نداشتند توجه می کنند. به شدت در سن قبل از بازنشستگی دایره آشنایی در حال گسترش نیست، اما کیفیت روابط در حال تغییر است.
نظریه گزینش اجتماعی عاطفی در طول عمر
در حالی که پیری اغلب با از دست دادن و ناتوانی همراه است، نظریه انتخابپذیری اجتماعی-عاطفی نشان میدهد که پیری مزایای مثبتی دارد. این نظریه مبتنی بر این ایده است که انسان ها با افزایش سن به دلیل توانایی منحصر به فرد انسان در درک زمان، اهداف خود را تغییر می دهند. بنابراین، وقتی افراد بالغ جوان هستند و زمان را بهعنوان بیپایان میبینند، اهدافی را اولویتبندی میکنند که بر آینده تمرکز دارد، مانند یادگیری اطلاعات جدید و گسترش افقهای خود از طریق فعالیتهایی مانند سفر یا گسترش دایره اجتماعی خود. با این حال، وقتی افراد بزرگتر می شوند و زمان خود را محدودتر می دانند، اهداف آنها به سمتی تغییر می کند که بیشتر بر ارضای عاطفی در زمان حال متمرکز شوند. این امر افراد را به سمت اولویت دادن به تجربیات معنادار سوق می دهد، مانند تعمیق روابط با دوستان نزدیک و خانواده و لذت بردن از تجربیات مورد علاقه.
درک این نکته مهم است که به همان اندازه که نظریه گزینش اجتماعی-عاطفی تمایل دارد بر تغییرات مرتبط با سن در اهداف تأکید کند، این تغییرات فی نفسه نتیجه سن تقویمی نیست. در عوض، آنها به دلیل برداشت مردم از زمان باقیمانده به وجود می آیند. از آنجایی که افراد با افزایش سن زمان خود را کاهش میدهند، تفاوتهای سنی بزرگسالان سادهترین راه برای مشاهده نظریه انتخابپذیری اجتماعی-عاطفی در کار است. با این حال، اهداف افراد ممکن است در موقعیت های دیگر تغییر کند هم. برای مثال، اگر یک جوان بالغ به بیماری لاعلاج مبتلا شود، با کوتاه شدن زمانش، اهداف او تغییر خواهد کرد. به طور مشابه، اگر کسی بداند که مجموعه خاصی از شرایط رو به پایان است، ممکن است اهداف او نیز تغییر کند. به عنوان مثال، اگر کسی قصد دارد از ایالت خارج شود، با نزدیکتر شدن زمان خروج، به احتمال زیاد زمانی را صرف ایجاد روابطی میکند که برایشان مهمتر است و در عین حال کمتر نگران گسترش شبکه آشنایان خود در شهر هستند. آنها خواهند رفت
بنابراین، نظریه انتخابپذیری اجتماعی-عاطفی نشان میدهد که توانایی انسان برای درک زمان بر انگیزه تأثیر میگذارد. در حالی که پیگیری پاداشهای بلندمدت زمانی معنا پیدا میکند که فرد زمان خود را گستردهتر بداند، زمانی که زمان به عنوان اهداف محدود، رضایتبخش عاطفی و معنادار تلقی شود، ارتباط جدیدی پیدا میکند. در نتیجه، تغییر در اهداف با تغییر افقهای زمانی که توسط نظریه انتخابپذیری اجتماعی-عاطفی ترسیم شده است، تطبیقی است ، و افراد را قادر میسازد تا زمانی که جوان هستند روی اهداف بلندمدت کار و خانواده تمرکز کنند و با افزایش سن به رضایت عاطفی دست یابند.
نظریه انتخاب اجتماعی-احساسی (SST ؛ تهیه شده توسط روانشناس استنفورد لورا ال. کارستنسن ) این تئوری معتقد است كه با كاهش افق های زمانی ، همانطور كه معمولاً با افزایش سن روبرو می شوند ، افراد به طور فزاینده ای انتخاب می شوند و منابع بیشتری را در اهداف و فعالیتهای معنادار احساسی سرمایه گذاری می كنند. طبق این تئوری ، تغییرات انگیزشی نیز بر پردازش شناختی تأثیر می گذارد. افزایش سن با ترجیح نسبی اطلاعات مثبت نسبت به منفی در روابط ارزشمندی همراه است. این محدود کردن انتخابی تعامل اجتماعی ، تجربه های عاطفی مثبت را به حداکثر می رساند و با بزرگتر شدن افراد ، خطرات عاطفی را به حداقل می رساند. طبق این نظریه ، افراد مسن شبکه های اجتماعی خود را به طور سیستماتیک تیز می کنند تا شرکای اجتماعی موجود نیازهای عاطفی آنها را برآورده کنند.
این نظریه همچنین بر انواع اهدافی که افراد برای رسیدن به آنها انگیزه دارند متمرکز است. اهداف مرتبط با دانش ، کسب دانش ، برنامه ریزی شغلی ، توسعه روابط اجتماعی جدید و سایر تلاشهایی است که در آینده نتیجه خواهد داد. اهداف مرتبط با احساسات در تنظیم احساسات ، پیگیری تعاملات رضایت بخش احساسی با شرکای اجتماعی و سایر کارهایی است که می توان در حال حاضر مزایای آن را تحقق بخشید.
هنگامی که مردم آینده خود را به عنوان یک پایان باز تصور می کنند ، تمرکز خود را روی اهداف آینده گرا و مربوط به توسعه یا دانش قرار می دهند ، اما وقتی احساس می کنند زمان در حال اتمام است و فرصت بهره مندی از آینده را دارند - تحقق اهداف گرا در حال کاهش است ، تمرکز آنها به سمت اهداف فعلی و مربوط به احساسات یا لذت سوق می یابد. تحقیقات در مورد این نظریه اغلب گروه های سنی را مقایسه می کند (به عنوان مثال ، بزرگسالی جوان در مقابل بزرگسالی پیر) ، اما تغییر در اولویت های هدف یک روند تدریجی است که از اوایل بزرگسالی آغاز می شود. مهمتر اینکه ، این نظریه ادعا می کند که علت این تغییر اهداف ، خود سن نیست ، یعنی گذشت زمان نیست ، بلکه یک تغییر مرتبط با سن در چشم انداز زمان است.
این تغییر موجه در دیدگاه ، معادل منطقی اختلال ادراکی روانشناختی ، که در آن یک فرد ، معمولاً یک فرد جوان و از نظر جسمی سالم ، غیر معقول (چه آگاهانه و چه ناآگاهانه) معتقد است که افق های زمانی وی نسبت به آنچه در واقع هستند محدودتر است ، با تأثیر که فرد اهداف بلند مدت و لذت طولانی مدت را دست کم می گیرد و در عوض اهداف و لذت کوتاه مدت را به طور نامتناسب دنبال می کند ، بدین ترتیب منابع را از سرمایه گذاری برای آینده منحرف می کند و اغلب حتی به طور فعال چشم اندازهای بلند مدت خود را کاهش می دهد .
نظریه های انتخاب عاطفی-اجتماعی کارستنسن که بر اساس آن کاهش در تعداد تماس های اجتماعی در طول زندگی نتیجه تغییرات در سیستم انگیزه ها است. انتخاب اجتماعی امکان ایجاد یک محیط اجتماعی را فراهم می کند که تجربه و فرصت های مثبت را به حداکثر می رساند و پدیده های منفی نامطلوب را به حداقل می رساند. بنابراین ایجاد محیط اجتماعی فعال امکان پیش بینی پیامدهای اجتماعی و از این رو کنترل و خودکارآمدی فرد را ممکن می سازد .
وقتی که پیر می شویم ، شبکه های اجتماعی ما گزینشی می شوند. طبق نظریه گزینش اجتماعی - هیجانی ، تعامل اجتماعی در اواخر بزرگسالی ناگهان کاهش نمی یابد، بلکه فرایندهای گزینشی همیشگی را ادامه می دهد. در میانسالی ، روابط زناشویی عمیق تر می شود، خواهر -برادرها به هم نزدیکتر می شوند و تعداد دوستان کاهش می یابد.
در سن پیری، تماس با خانواده و دوستان قدیمی تا 80 سالگی ادامه می یابد و به تدریج به نفع تعداد معدودی روابط بسیار صمیمانه، کاهش می یابد. در مقابل ، تماس با آشنایان و تمایل به برقراری روابط اجتماعی جدید، از میانسالی تا اواخر بزرگسالی شدیداً کاهش می یابد.طبق نظریه گزینش اجتماعی-هیجانی ، جنبه های جسمانی و روانی پیری موجب تغییراتی در وظایف تعامل اجتماعی می شود که برای ما بسیار اهمیت دارند.
به هنگام پیری، وظایف گردآوری اطلاعات و تأیید خویشتن تعامل اجتماعی کم اهمیت تر می شوند، زیرا سالخوردگان یک عمر اطلاعات جمع کرده اند و افراد کمی در زندگی آنها وجود دارند که آگاهی دلخواه آنها را داشته باشند. ضمناً سالخوردگان معتقدند، برای تأیید خویشتن، نزدیک شدن به افرادی که آن ها را نمی شناسند، خطرناک است. پندارهای قالبی درباره پیری، احتمال دریافت پاسخ ترحم آمیز، خصمانه و بی تفاوت را افزایش می دهد.
در عوض، سالخوردگان بر وظیفه تنظیم کننده هیجان تعامل تاکید می ورزند. ضعف جسمانی، اجتناب کردن از استرس و حفظ آرامش هیجانی را با اهمیت تر می سازد.تعامل کردن با خویشاوندان و دوستان، خودپنداره و آرامش هیجانی سالخوردگان را تقویت می کند. گر چه شبکه اجتماعی سالخوردگان کوچکتر است، اما بیشتر از جوانان از تعداد دوستان موجود خود خوشحال هستند. در واقع ادراک زمان افراد، با هدف های اجتماعی آنان رابطه نیرومندی دارد. در صورتی که زمان محدود باشد، همه افراد بزرگسال در هر سنی که باشند، بر کیفیت هیجانی تجربیات اجتماعی خود بیشتر تاکید می کنند.
در مجموع، نظریه گزینش اجتماعی - هیجانی ، کاهش فعالیت اجتماعی در سن پیری را ناشی از تغییر شرایط زندگی می داند. در نتیجه سالخوردگان شریکانی را ترجیح می دهند که روابط لذتبخش و ارزشمندی با آنها داشته اند.
اثر مثبت
کارستنسن مسئول شناسایی و توسعه مبانی مفهومی برای اثر مثبت ، روند وابسته به سن در پردازش شناختی که باعث مثبت بودن اطلاعات نسبت به اطلاعات منفی در توجه و حافظه می شود. متاآنالیز 100 مطالعه تجربی تأثیر مثبت نشان داد که این تأثیر در مطالعاتی که شامل مقایسه سنی گسترده تر هستند و پردازش شناختی را محدود نمی کنند ، بیشتر است.
تحقیقات روی نظریه انتخابپذیری اجتماعی-عاطفی همچنین نشان داد که افراد مسنتر نسبت به محرکهای مثبت، پدیدهای به نام اثر مثبت، سوگیری دارند. اثر مثبت نشان می دهد که برخلاف جوانان، افراد مسن تمایل بیشتری به توجه و به خاطر سپردن اطلاعات مثبت نسبت به اطلاعات منفی دارند.
مطالعات نشان داده است که اثر مثبت نتیجه هم افزایش پردازش اطلاعات مثبت و هم کاهش پردازش اطلاعات منفی با افزایش سن است. علاوه بر این، تحقیقات نشان می دهد که در حالی که افراد مسن و جوان تر به اطلاعات منفی توجه بیشتری می کنند، افراد مسن این کار را به میزان قابل توجهی کمتر انجام می دهند. برخی از محققان پیشنهاد کرده اند که اثر مثبت نتیجه زوال شناختی است زیرا محرک های مثبت از نظر شناختی کمتر از محرک های منفی نیاز دارند. با این حال، تحقیقات نشان داده است که افراد مسن با سطوح بالاتری از کنترل شناختی تمایل دارند که قویترین اولویت را برای محرکهای مثبت نشان دهند. بنابراین، به نظر میرسد که اثر مثبت نتیجۀ استفاده افراد مسنتر از منابع شناختی خود برای پردازش گزینشی اطلاعاتی است که هدف آنها برای تجربه بیشتر احساسات مثبت و کمتر منفی را برآورده میکند.
اصطلاح اثر مثبت همچنین به اختلاف سنی در توجه عاطفی و حافظه اشاره دارد. هرچه افراد پیرتر می شوند ، احساسات منفی کمتری را تجربه می کنند و تمایل دارند که با نگاه مثبت به گذشته نگاه کنند. بعلاوه ، در مقایسه با خاطرات بزرگسالان بزرگتر ، خاطرات افراد مسن بیشتر شامل اطلاعات مثبت است تا منفی و بیشتر در جهت مثبت تحریف می شوند. این نسخه از تأثیر مثبت توسط تیم تحقیقاتی Laura L. Carstensen ساخته شده است. بحث در مورد تعمیم بین فرهنگی تأثیر مثبت مربوط به پیری وجود دارد ، و برخی شواهد در مورد انواع مختلف پردازش عاطفی در میان آمریکایی ها در مقایسه با ژاپنی وجود دارد.
چشم انداز زمان آینده
لورا کارستنسن در نظریه گزینش پذیری عاطفی - اجتماعی تاثیر ادراک زمان بر اهداف و روابط را مطالعه می کرد . وی معتقد است که با درک زمان به عنوان یک منبع نامحدود ، تمایل داریم دانش و ارتباطات خود را گسترش دهیم . ما به کلاس ها می رویم ، در رویدادهای متعدد شرکت می کنیم ، مهارت های جدید کسب می کنیم . چنین اقداماتی سرمایه گذاری در آینده است که اغلب با غلبه بر مشکلات همراه است .
لورا کارستنسن می گوید : « با درک محدود بودن زمان، مردم شروع به جستجوی معنا در زندگی و راه هایی برای کسب رضایت می کنند ».
وقتی درک میکنیم که زمان محدود است، فعالیتهایی را انتخاب میکنیم که لذت میبرند و در حال حاضر برای ما مهم هستند: تفریح با بهترین دوستانمان یا لذت بردن از غذای مورد علاقهمان. با درک محدود بودن زمان، مردم شروع به جستجوی معنا در زندگی و راه هایی برای کسب رضایت می کنند. انتظار از دست دادن ما را به سمت فعالیت هایی سوق می دهد که در اینجا و اکنون شادی را به ارمغان می آورند.
براساس نظریۀ انتخاب اجتماعیـهیجانی (کارستنسن، 2006) ترجیحات، انتخاب فعالیتها، اهداف و دنبالکردن هدف با چگونگی ادراک زمان مرتبط است. درصورتیکه زمان بهصورت بیانتها در نظر گرفته شود، اهداف بلندمدت و اهدافی که آینده را دستیافتنی نشان میدهند، میتوانند در اولویت قرار گیرند. درمقابل، هنگامی که زمان بهصورت محدود در نظر گرفته شود، اهدافی که موجب حصول مزایا در کوتاهمدت میشوند، میتوانند در اولویت قرار گیرند. درنتیجه، کارکنانی که زمان باقیماندۀ خود را در محیط کسبوکار محدود در نظر میگیرند (در مقایسه با افرادی که زمان را بهصورت بیانتها در نظر میگیرند)، ممکن است اعتمادبهنفس پایینتری (کارستنسن، 2006؛ بویوکگزهـکاواس، 2014) .
در مهارتهای جدید مرتبط با شغل احساس کنند؛ بنابراین، چشمانداز زمانی آیندۀ شغلی با توانایی شناختی افراد بهمنظور برنامهریزی و سازماندهی فعالیتهای آینده مرتبط است. زمانی که چشماندازْ طولانیمدت در نظر گرفته شود، کارکنانی که زمان را بهصورت بیانتها در نظر میگیرند، تمایل دارند تا اهمیت بیشتری برای فعالیتها (کارستنسن، 2006؛ کوئیج و زاچر، 2016) .
یکی از مطالعات لورا کارستنسن شامل 400 کالیفرنیایی بود. آزمودنی ها به سه گروه جوانان، میانسالان و نسل مسن تقسیم شدند. از شرکت کنندگان پرسیده شد که دوست دارند در نیم ساعت رایگان با چه کسی ملاقات کنند: یکی از اعضای خانواده، یک آشنای جدید یا نویسنده کتابی که خوانده اند.
زمان صرف شده با خانواده به ما کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشیم. ممکن است عنصر تازگی نداشته باشد، اما معمولا یک تجربه لذت بخش است. ملاقات با یک آشنا یا نویسنده کتاب جدید فرصتی برای رشد و پیشرفت فراهم می کند.
در شرایط عادی، 65 درصد از جوانان ملاقات با یک نویسنده و 65 درصد از افراد مسن را انتخاب می کنند که وقت خود را با خانواده خود بگذرانند. هنگامی که از شرکت کنندگان خواسته شد تا تصور کنند که طی چند هفته به قسمت دیگری از کشور نقل مکان کنند، 80 درصد از جوانان تصمیم گرفتند با یکی از اعضای خانواده ملاقات کنند. این نظریه کارستنسن را تأیید میکند: پیشبینی جدایی ما را مجبور میکند که اولویتبندی مجدد کنیم.
بر اساس نظریه کارستنسن، شادی ما در حال حاضر با مزایایی که ممکن است در آینده دریافت کنیم، به عنوان مثال، از دانش یا ارتباطات جدید رقابت می کند. اما ما نباید سرمایه گذاری های انجام شده در گذشته را فراموش کنیم.
شاید شما این شانس را داشته اید که با دوستی که مدت هاست برای شما خوشایند نبوده ارتباط برقرار کنید، فقط به این دلیل که او را از مدرسه می شناسید. یا شاید برای تغییر حرفه خود مردد هستید زیرا از تحصیلاتی که دریافت کرده اید متاسف هستید. بنابراین، تحقق پایان آینده به قرار دادن همه چیز در جای خود کمک می کند.
در سال 2014، گروهی از دانشمندان به رهبری جونل استراو مجموعه ای از آزمایش ها را انجام دادند. از جوانان خواسته شد تصور کنند که عمر زیادی ندارند. این باعث شد که آنها کمتر نگران «هزینه غرق شده» زمان و پول باشند. برای آنها شادی در زمان حال مهمتر بود. گروه کنترل متفاوت بود: به عنوان مثال، آنها به احتمال زیاد در یک فیلم بد می مانند زیرا هزینه بلیط را پرداخت می کردند.
با در نظر گرفتن زمان به عنوان یک منبع محدود، نمیخواهیم آن را با بیهودگی تلف کنیم. افکار در مورد ضررها و جدایی های آینده به ما کمک می کند تا با زمان حال هماهنگ شویم. البته آزمایش های مورد بحث به شرکت کنندگان این امکان را می داد که از جدایی های خیالی بدون تجربه تلخی ضررهای واقعی بهره مند شوند. و با این حال، در بستر مرگ، مردم اغلب افسوس می خورند که خیلی سخت کار کرده اند و خیلی کم با عزیزانشان ارتباط برقرار کرده اند.
مقیاس چشم انداز زمان آینده
آینده مقیاس چشم انداز زمان (FTP) توسط کارستنسن و فریدر لانگ ساخته شد. مقیاس FTP شامل ده مورد است که با نشان دادن توافق بر روی مقیاس 7 نقطه ای از نوع لیکرت به آنها پاسخ داده شده است (از 1 = بسیار غیر واقعی ، به 7 = بسیار درست). سه مورد آخر مقیاس چشم انداز زمان آینده (# 10-8) به صورت معکوس کدگذاری شده اند. هنگام نمره گذاری اندازه گیری ، محققان میانگین نمره شرکت کننده را محاسبه می کنند. تحقیقات قبلی یک رابطه خطی بین سن تقویمی و افق زمانی را نشان می دهد. قدرت رابطه به عنوان تابعی از محدوده سنی در نمونه متفاوت است: تقریباً همیشه ، رابطه مثبت است ، و نمرات بالایی نشانگر افق های طولانی مدت است.
یافته های پژوهش
حمایت تحقیقاتی زیادی از نظریه انتخابپذیری اجتماعی-عاطفی و اثر مثبت وجود دارد. به عنوان مثال، در مطالعه ای که احساسات بزرگسالان بین 18 تا 94 سال را در طی یک دوره یک هفته ای بررسی کرد، کارستنسن و همکاران دریافتند که اگرچه سن به دفعات تجربه احساسات مثبت افراد ارتباطی ندارد، اما احساسات منفی در طول دوره کاهش یافته است. طول عمر بزرگسالی تا حدود 60 سالگی. آنها همچنین دریافتند که افراد مسن تر به احتمال بیشتری از تجربیات عاطفی مثبت قدردانی می کنند و تجربیات عاطفی منفی را رها می کنند.
به طور مشابه، تحقیقات چارلز، ماتر و کارستنسن نشان داد که در میان گروههایی از جوانان، میانسالان و مسنترهایی که تصاویر مثبت و منفی نشان داده شدهاند، گروههای مسنتر تصاویر منفی کمتری و بیشتر تصاویر مثبت یا خنثی را به خاطر میآورند و به خاطر میآورند. قدیمی ترین گروه که کمترین تصاویر منفی را به خاطر می آورند. این نه تنها شواهدی برای تأثیر مثبت است، بلکه از این ایده نیز پشتیبانی می کند که سالمندان از منابع شناختی خود برای تنظیم توجه خود استفاده می کنند تا بتوانند به اهداف عاطفی خود برسند.
حتی نشان داده شده است که نظریه انتخابپذیری اجتماعی-عاطفی بر ترجیحات سرگرمی در بزرگسالان جوانتر و مسنتر تأثیر میگذارد. تحقیقات ماری لوئیس مارس و همکارانش نشان داده است که سالمندان به سمت سرگرمی های معنادار و مثبت میل می کنند، در حالی که بزرگسالان جوانتر سرگرمی هایی را ترجیح می دهند که آنها را قادر می سازد احساسات منفی را تجربه کنند، خستگی را از بین ببرند یا به سادگی از خود لذت ببرند. به عنوان مثال، در یک مطالعه ، بزرگسالانی که 55 سال و بالاتر داشتند، ترجیح میدادند برنامههای تلویزیونی غمگین و دلانگیز را تماشا کنند، در حالی که بزرگسالان 18 تا 25 ساله ترجیح میدادند سریالهای کمدی و ترسناک تلویزیونی تماشا کنند. مطالعات نشان دادهاند که افراد مسنتر به طور کلی علاقه بیشتری به تماشای برنامههای تلویزیونی و فیلمها دارند، زمانی که معتقدند داستانها معنای بیشتری خواهند داشت.
در حالی که تغییرات هدف مشخص شده توسط نظریه انتخابپذیری اجتماعی-عاطفی ممکن است به افراد کمک کند تا با افزایش سن سازگار شوند و بهزیستی را افزایش دهند، اما جنبههای منفی بالقوهای وجود دارد . تمایل افراد مسن به به حداکثر رساندن احساسات مثبت و اجتناب از احساسات منفی ممکن است آنها را از جستجوی اطلاعات در مورد مسائل احتمالی سلامتی سوق دهد. علاوه بر این، تمایل به ترجیح اطلاعات مثبت بر اطلاعات منفی ممکن است منجر به عدم توجه، به خاطر سپردن و اتخاذ تصمیمات آگاهانه کافی در رابطه با مراقبت های بهداشتی شود.
محققان دریافته اند که در بین نمونه های متنوع نروژی از 53 راهبه های کاتولیک به آفریقایی-آمریکایی تا چینی آمریکایی تا اروپایی-آمریکایی - افراد مسن گزارش می دهند که کنترل بهتر احساسات و احساسات منفی کمتر از بزرگسالان جوان است. در همان زمان ، به نظر می رسد که فرهنگ تأثیر تأثیرات پیر شدن بر زندگی عاطفی فرد را تغییر می دهد: در حالی که نشان داده شد پیرمردهای آمریکایی بیش از جوانان آمریکایی بر تجربیات منفی تأکید می کنند ، چنین اثری در ژاپن مشاهده نشده است. در عوض ، نشان داده شد که ژاپنی های قدیمی نسبت به ژاپنی های جوان به جنبه های مثبت تجربیات منفی اهمیت بیشتری می دهند ، در حالی که چنین اثری در ایالات متحده نیست .
مطالعات نشان داده است که افراد مسن نسبت به بزرگسالان بیشتر به محرک های مثبت نسبت به منفی توجه می کنند (همانطور که با پارادایم پروب نقطه و روش های ردیابی چشم ارزیابی می شود). با این حال ، این اثر در فرهنگ های مختلف نیز متفاوت است. به عنوان مثال ، چینی های هنگ کنگی به محرک های شاد نگاه می کردند و بیشتر به سمت محرک های ترسناک نگاه می کردند و تفاوت الگوی توجه به تفاوت در خود انعقادی مربوط بود.
انواع تعامل اجتماعی
لورا کارستنسن معتقد است که اجرای ارتباطات اجتماعی سه هدف اصلی دارد: کسب دانش جدید، ایجاد و حفظ نظر مثبت در مورد خود و تنظیم احساسات.
نظریة انتخاب لورا کارستنسن ( 1991 ) روی تغییرات در چگونگی کارکرد برخوردهای اجتماعی در زندگی بزرگسال ، تمرکز می کند. طبق این نظریه ، کنش متقابل اجتماعی ، سه عملکرد دارد : (1) منبع اطلاعات است ؛ (2) به مردم کمک می کند ادراک خویشتن را توسعه داده و حفظ کنند ؛ (3) منبع خوشی یا رفاه عاطفی است.
دو عملکرد اول – اطلاعات و هویت- تحلیل می رود زیرا آنها با گذشت زمان ، کمتر مورد نیازند ؛ ولی عملکرد عاطفی ، که به کیفیت حمایت اجتماعی بستگی دارد ، محوری و بنیادی می شود. افراد بازنشسته دربارة کنشهای متقابل اجتماعی شان سختگیرتر می شوند تا کیفیت بالای حمایت اجتماعی مطمئن را حفظ کنند- افرادی که اینها از آنها واقعاً لذت می برند و می توانند به هنگام نیاز به آنها اعتماد کنند. بنابراین ، نه تنها تحلیل رفتن رفاه ، بلکه محدودیتهای شبکه حمایت اجتماعی شخص پیر نیز می تواند مثبت و انطباقی باشد.
به عبارتی دیگر کارستنسن تعامل اجتماعی را دارای 3 هدف عمده می داند:
1) یک منبع اطلاعاتی است
2) به افراد دردستیابی به خود پنداره وحفظ ان کمک می کند
3) منبع لذت وآسایش یا سعادتمندی هیجانی است.
در دوران طفولیت هدف سوم یعنی نیاز به حمایت هیجانی دردرجه اول اهمیت دارد. ازدوران کودکی تاجوانی کسب اطلاعات اهمیت می یابد. ازآنجاکه دوران کودکی تا جوانی دوران کسب اطلاعات است ، جوانان و نوجوانان سعی می کنند اطلاعات بیشتری درمورد جامعه وجایگاه خود پیدا کنند. در میانسالی افراد هیجان محور می شوند و بیشتر به درون خود توجه می کنند و آنها با افرادی تعامل برقرار می کنند که از بودن باآنها احساس خوبی داشته باشند.