آشنایی با روانکاوان : رودلف فون اوربان
رودولف آر فون اوربانتسچیتش ( Urbantschitsch ) ، بعدا رودولف فون اوربان ( Rudolf von Urban ) متولد 28 آوریل 1879 در وین و متوفای 18 دسامبر 1964 در کارمل کالیفرنیا ، روانپزشک و روانشناسی اتریشی بود که در مورد جنسیت انسان تحقیق کرد.
متولد وین در خانواده ای اشرافی کاتولیک ، وی فرزند ویکتور اوربانتسچیتس بود ، یک پزشک و یکی از بنیانگذاران طب نوین گوش و حلق و بینی. عموی او ، یک نقاش پرتره بود. رودولف فون اوربان در وین ترزیانوم تحصیل کرد و در سال 1898 فارغ التحصیل شد.
در اوایل کار خود ، به عنوان دستیار متخصص داخلی کارل فون نوردن ( Carl von Noorden ) کار کرد با حمایت نوردن و اركدوك فرانتس فردیناند ، وی آسایشگاه معتبر وینر کلبه را به عنوان کلینیکی برای اشراف در سال 1908 افتتاح کرد و مدیر آن شد . این آسایشگاه با درمان بیماران از بالاترین سطح جامعه وین ، به یکی از معتبرترین کلینیک های اروپا تبدیل شد. از بین پزشكانی كه بیماران خود را به كلینیك می فرستادند ، زیگموند فروید بود .
در ژانویه 1908 وی مقاله ای را با عنوان "Meine Entwicklungsjahre bis zur Ehe" (از بلوغ تا ازدواج من) ارائه داد تا گروهی از روانکاوان وینی که وی توسط پزشک فریتس ویتلس به آنها معرفی شده بود. وی به عضوی از گروه موسوم به انجمن روانشناسی چهارشنبه درآمد و تا سال 1914 در آن عضو بود.
در سال 1920 ، اوربانتسچیتش سمت خود را به عنوان مدیر آسایشگاه ، كه در سال 1922 ، از دست داد. به توصیه فروید ، وی سپس به عنوان یک تحلیلگر آموزش دید. ابتدا با پاول فدرن و سپس با ساندور فرنزی در بوداپست روانکاوی یاد گرفت . از آنجا که او یک کاتولیک ، اشراف و سلطنت طلب بود ، اوربانتسچیتش در جامعه روانکاوی وین جایگاه خوبی یافت .
در سالهای بعد سخنرانی های گسترده ای در اتریش و خارج از کشور داشت ، و یک سری سخنرانی در مورد جنس شناسی در دانشگاه آتن در سال 1933 داشت . رواج اندیشه های روانکاوی وی را مورد انتقاد برخی از همکاران ونیزی خود قرار داد ، آنها همچنین به کارهای عاشقانه او اعتراض داشتند ، که دو مورد منجر به خودکشی شد. در نتیجه انجمن روانکاوی وین از تمدید عضویت وی امتناع ورزید ، و در سال 1924 حتی از استقبال از وی به عنوان میهمان خودداری کرد.
او در اواخر سال 1936 از اتریش فرار کرد ، ابتدا در لس آنجلس مستقر شد ، جایی که به عنوان روان درمانگر کار می کرد و سال بعد در سانفرانسیسکو و در سال 1941 کارمل رفت . بخشی از دلیل کوتاهی اقامت وی در لس آنجلس مخالفت روانکاوان آنجا با نظریه ها و رویکردهای درمانی وی بود. در سال 1938 وی در یک کنفرانس اعصاب و روان در دانشگاه دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو سخنرانی کرد و بعداً در یک جلسه پزشکی در استنفورد سخنرانی کرد. در سال 1944 اوربانتسچیتس به عمل غیرقانونی پزشکی متهم شد.
اوربان با همسر اول خود ، فریدریکه "فریتزی" روزالی پرسیکانر بود ، صاحب دو فرزند ، هانس "هانسل" (1901–1925) و گرتا "گرتل" (1903–1999) شد . وی توسط همسر دوم خود ، صاحب یک دختر به نام الیزابت شد. وی بعداً با ویرجینیا ژاکلین مک دونالد ازدواج کرد. نوه او ، پسر دخترش الیزابت ، دو بار جایزه اسکار بازیگر برنده کریستوف والس است. رودولف فون اوربان در کارمل ، کالیفرنیا ، در سن 85 سالگی درگذشت.
کمال جنسیت و خوشبختی زناشویی
کتاب او کمال جنسیت و خوشبختی زناشویی در سال 1949 منتشر شد. در این کتاب ، که با فصلی درباره "رشد جنسی کودکان" ، "صحبت با کودکان در مورد رابطه جنسی" و "مشکل استمنا" آغاز می شود و در ادامه به بحث در مورد "شش قاعده رابطه جنسی" ، کنترل بارداری ، ناتوانی جنسی ، پریشی و سایر افراد ، فون اوربان استدلال می کند که اجتناب از ارگاسم در طی ارگانیسم جنسی می تواند منجر به جریان انرژی شود که رابطه جنسی را طولانی و تقویت می کند . وی در "شش قانون" خود پیشگویی طولانی مدت ، موقعیت خاص جنسی ، تمرکز کامل و آرامش کامل را توصیه می کند ، اظهار می دارد که عمل جنسی ایده آل باید حداقل 27 دقیقه طول بکشد ، و یک وقفه پنج روزه بین برخوردهای جنسی را توصیه می کند.
دکتر فون اوربان با اعتقاد به "پتانسیل الکتریکی زیستی" که باید در روابط جنسی غالب باشد ، و روشهای غیرمعمول (غیر قابل اعتماد) پیشگیری از بارداری مهمترین سهم خود را ایجاد می کند .
فون اوربان در پیش گفتار کتاب خود اظهار داشت که" تصور کاملاً جدید وی از مکانیسم رابطه جنسی "بر اساس تجربه وی در دمشق ، سوریه ، در سال 1916 ، با یک بیمار سابق خود که به تازگی با "یک دختر زیبا و جوان عرب" ازدواج کرده بود و به پیشنهاد فون اوربان ، مجموعه ای از "آزمایشات" جنسی را با هم انجام داد. فون اوربان نوشت: "پس از مطالعه و تأمل بیشتر ، من در شش قانون خود برای روابط جنسی انسان مجموعه ای از نتیجه گیری ها را تنظیم كردم كه توسط تعداد زیادی از زوج های اروپایی و آمریكایی به طرز مطلوبی اعمال شده است."
Urbantschitsch همچنین نمایشنامه ها و رمان هایی را با نام گئورگ گورگون منتشر كرد. زندگینامه وی ، خودم خودم کم نیستم: زندگینامه اعتراف آمیز روانکاو و برخی موارد تاریخی شرح ، در سال 1958 ظاهر شد.
روشهای مورد حمایت وی مشابه روشهای تبلیغ شده توسط ویلیام لوید و آلیس بانکر استکهام و افراد مرتبط با "جنسیت تانتریک ” است .