آشنایی با روانکاوان : اروین استنگل
اروین استنگل ( Erwin Stengel ) متولد 25 مارس 1902 و متوفای 2 ژوئن 1973 ، روانپزشک مغز و اعصاب ، اتریش-انگلیس و روانکاو . وی در وین متولد شد و در آنجا در رشته پزشکی تحت نظر پاول شیلدر و جولیوس واگنر-ژورگ در آنجا تحصیل کرد. در سال 1938 ، وی با کمک ارنست جونز به انگلستان مهاجرت کرد. وی موقعیت های پی در پی را در بریستول ، ادینبورگ و آکسفورد به دست گرفت .
در سال 1943 ، انستیتوی روانپزشکی لندن جایی بود که وی کارهای پیشگامانه ای را در زمینه اقدام به خودکشی انجام داد. وی از سال 1957 تا 1967 به عنوان استاد روانپزشکی در دانشگاه شفیلد نقل مکان کرد. همزمان با کار خودکشی ، او علاقه مستمر به زوال عقل ( آلزایمر ) داشت و پیشگام پیشرفت در درک بیماری آلزایمر شد . وی که به عنوان روانکاو آموزش دیده بود ، در سال 1931 به عضو کمکی انجمن روان تحلیلی وین و در سال 1938 به عضویت انجمن روان تحلیلی انگلیس درآمد. وی ترجمه آثاری از زیگموند فروید را انجام داد.
نظریه خودکشی اروین استنگل
استنگل نخستین کسی است که میان خودکشی و قصد خودکشی از نظر روانشناسی تفاوت قائل میشود. او پس از پژوهشهایی، در ۱۹۶۰ میلادی یک واحد روانشناسی مستقل را به تمایل به خودکشی اختصاص دادهاست.
اروین استنگل در صفحه 83 کتاب خودکشی خود به نقل از ویلیام جیمز می نویسد که ایمان مذهبی یک ابزار قوی در برابر خودکشی است، زیرا خودکشی یک بیماری مذهبی است .
خودکشی گرچه آشکارا یک عمل کاملاًشخصی بود ،اما فقط با بررسی کم وکیف جامعه ای که شخص به آن تعلق دارد،می تواند توجیه شود و بدین ترتیب هر جامعه ای دارای نوعی تمایل مشترک به خودکشی بود که با نسبت خودکشی بیان می گردد وتا زمانی که مشخصات جامعه تغییر نکند ،ثابت باقی می ماند . این تمایل مشترک جامعه فرد را تحت تأثیر قرار می داد و می توانست او را وادار به خودکشی کند.هراندازه فرد وابستگی نیرومندتری به گروه های اجتماعی داشته باشد ، احتمال وقوع خودکشی کمتر است ( استنگل ،۱۳۴۷ : ۵۴ ).
ناراحتکننده است که متوجه شویم فردی به خودکشی فکر میکند یا نظری دارد که بهواسطهی آن خودکشی را بهعنوان راهحل در نظر میگیرد. ممکن است مطمئن نباشید که برای کمک به این فرد باید چه عملی انجام دهید. ممکن است مطمئن نباشید که باید صحبت از خودکشی را جدی بگیرید یا ممکن است نگران باشید که دخالت شما، وضعیت را بدتر کند. بهترین تصمیم این است که دستبهکار شوید.
به نظر می رسد که خودکشی خصوصی ترین اقدامی باشد که ممکن است از جانب یک شخص سر بزند ، معهذا مناسبات اجتماعی در سبب سازی آن نقش با اهمیتی دارند و این اقدام ناشی از یک برخورد اجتماعی عمیق است.
گرچه هدف خودکشی منحصرا نابودی شخصاست ، لیکن همچنین عمل تجاوز کارانه ایست علیه افراد دیگر. مطالعه خودکشی نشان می دهد که عمل انسان هر اندازه هم که شخصی باشد ، معهذا تاثیر متقابلی روی افراد دیگر دارد.
اروین استنگل در صفحه 71 کتاب خودکشی و قصد خودکشی می نویسد:
"روانشناسان اغلب کوشش داشته اند که میزان هایی را که حاکی از وقوع عمل خود کشنده است فهرست بندی کند، یکی از این فهرستها به ترتیب زیر است.
1- افسردگی همراه با احساس گناه، تحقیر و متهم ساختن خود توأم باتنش و تشویق.
2- هیپوکندریای شدید، یعنی تمایل به شکایت کردن مداوم.
3- بی خوابی همراه با توجه زیاد به این مسئله .
4- ترس از آزردن دیگران، یاخود، یااز کف دادن کنترل.
5- قصد خودکشی قبلی.
6- اشتغال ذهن و صحبت درباره خودکشی.
7- بی علاقگی و عدم دلسوزی خویشان، یازندگی گوشه گیرانه .
8- سابقه خودکشی در خانواده.
9- سابقه از هم پاشیدگی خانوادگی قبل از سن پانزده.
10- بیماری جسمانی شدید.
11- اعتیاد به الکل یا داروها.
12- مقارن مراحل نهایی یک دوره بیماری افسرده کننده هنگامی که حالت افسردگی هنوز باقی است، اما نیروی اولیه در حال برگشت است، خطر خودکشی به خصوص زیاد است."
"اروین استنگل" می نویسد:
خودکشی با اسلحه گرم بیشتر در مردها است و بر طبق آمار نسبت آن شصت و پنج است.
خودکشی با وسایل تیز و برنده در مردها بیشتر است به نسبت چهل و سه به سیزده.
خودکشی به صورت مسمومیت در زنها بیشتر است. به نسبت نصد و نود و هشت به سیصد و شصت و دو.
بسیاری از اقدام کنندگان به خودکشی سابقه از هم پاشیدگی خانوادگی در زمان کودکی داشته اند.
خودکشی با جنس مذکر، ازدیاد سن، بیوه گی ، مجرد یا مطلقه بودن، نداشتن فرزند، تمرکز جمعیت، اقامت در شهرهای بزرگ، سطح زندگی بالا، بحران های اقتصادی، اعتیاد به الکل، سابقه اختلاف خانوادگی در زمان طفولیت، اختلال روانی و بیماری های جسمی ارتباط مستقیم دارد ( استنگل ،۱۳۴۷ :۲۳ )
همچنین خودکشی با جنس مونث، جوانی، تراکم اندک جمعیت (التبه به شرطی که تراکم خیلی کم نباشد) ، مشاغل روستایی، تعلقات مذهبی، تاهل، تعداد زیاد فرزندان، تعلق نداشتن به طبقات اجتماعی- اقتصادی پایین تر و جنگ ارتباط معکوس دارد .
می توان گفت که به دو دلیل شیوع خودکشی دربیمارستان های روانی بیشتر ازعامه مردم است : اول اینکه استعداد بیمار روانی آشکارا بالاترازحد متوسط است و دوم اینکه تمام بیماران بستری در بیمارستان شدیداً تحت مراقبت هستند تا اعمال خودکشانه پیدا نشود (استنگل ،۱۳۴۷ :۷۴ )
سندرم شیلدر - استنگل
سندرم اظهار عدم تقابل درد توسط پاول شیلدر و اروین استنگل ساخته شد، متخصصان مغز و اعصاب ، روانپزشکان و همچنین روانکاوان ، بر اساس مطالعه ای که در سال 1927 انجام شد. در واقع ، در برخی از کتابچه های راهنما می توان سندرم Schilder-Stengel را برای اشاره به عدم تجسم درد پیدا کرد ، زیرا در نتیجه این انتشار آنها استفاده کردند نام خود را به عنوان نامگذاری برای این آسیب شناسی تازه کشف شده است .