دانش و نگرش جنسی
زیگموند فروید می گوید : «وقتی که با انسان دیگری روبرو میشوید، اولین تشخیصتان زن یا مرد بودن آن فرد است و طبق عادت این کار را با اطمینان کامل انجام میدهید.»
در اعصار گذشته، بشر به جای آنکه اطلاعات دقیق، مستند و موثقی درباره تمایلات، رفتارها، احساسات و پاسخ های جنسی خود- بر پایه دانش و اندیشه بدست آورد، تنها از گذر تخیل، جهل، خرافه، ادبیات و نصایح تحریف شده مذهبی، جسته و گریخته باورهای ناقص و گاه کاملاً غلط و سراسر اشتباه در کنج ذهن خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه خویش قرار داده است. بدین سان، جنسیت و تمایلات جنسی از معمولی ترین مجهولات عام و خاص بزرگترین عقده و تعارض بشر بوده است (مسترز و جانسون، ترجمه اوحدی، ۱۳۸۳).
در طول تاریخ، انسان، حداقل، به منظور بقاء نسل، ملزم و نیازمند به نزدیکی و آمیزش جنسی بوده است. در اعصار گذشته، بشر به جای آن که اطلاعات در مورد احساسات، تمایلات و رفتارهای جنسی خود را از علم و دانش به دست آورد، تنها از تخیل، خرافه، ادبیات و نصایح مذهبی تحریف شده الهی و غیر الهی بهره می گرفت (اوحدی، ۱۳۸۴).
نوشته های تاریخی نشان میدهد که در آن دوره بسیاری از ارتباطات جنسی فاقد عشق، احترام، آرامش و امنیت بودند زیرا در واقع ازدواج، ارتباط واقعهای غیر رمانتیک بود که با هدف مبادله اموال و سهیم شدن در املاک و زمین یکدیگر و اتصال دو گروه یا قبیله صورت میگرفت و جذابیت و میل جنسی صرف به عنوان یک انگیزه برای ازدواج در بین مردم باستان از اهمیت کمی برخوردار بود (عشقی، ۱۳۸۵).
در قرن پانزدهم میلادی، مسیحیان عقیده داشتند که احتلام (انزال در خواب)، خوابی شیطانی و ناشی از آمیزش با ارواح است. نگرش یهودیان به رفتار و تمایلات جنسی انسان، از باب تولید مثل، بقاء نسل و تقسیم ارث بوده است. دین یهود، توصیه اکید به ازدواج پسران در سن ۱۳ تا ۱۸ سالگی و دختران درسن ۱۲ سالگی نموده است و برای زنان- خارج از شمول و محدوده ازدواج- هیچ گونه دارائی و پشتوانه مالی قائل نگشته است و اصولاً اعمال جنسی زنان را گناه آلود و ناپاک معرفی کرده، در همان حال با دیدگاههای متناقض و نگرشی متضاد، زنان را به سبب امکان پذیر نمودن مشروع و پسندیده تمایلات جنسی، قابل لطف و ترحم فرض نموده است (کجباف، ۱۳۷۸).
در آیین مسیحیت نیز نسبت به زن، نگرشی متناقض و دیدگاهی متعارض وجود دارد . در عین حال که زنان را به رهبانیت و تارک دنیا گشتن، دعوت و تشویق نموده، آنها را دلفریب و جذاب دانسته که با مردان، روابط جنسی (نا مشروع) پیدا میکنند، در همان حال به مردان سفارش میکنند که شهوت جنسی خود را سرکوب نمایند و به کلیسا روی آورند. بدیهی است، ترغیب به پرهیز و دوری از این نیاز فطری و غریزه عینی- حتی در چهارچوب امر مقدس و الهی چون ازدواج- خود، سبب پدید آمدن و تشدید تعارضات و عقدههای روحی روانی شده، با به وجود آوردن اختلالات و انحرافات بسیار جنسی- روانی، انسان را از ارتقاء به درجات بالای سلامت روانی باز میدارد (اوحدی، ۱۳۸۴).
با ظهور اسلام، دیدگاه مبتنی بر وحی آسمانی، نسبت به تمایلات جنسی انسان به طور کلی دگرگون شد. در نظام خانواده و چهارچوب ازدواج، ارضاء غریزه فطری و الهی جنسی، نه تنها مجاز، بلکه مستحب و گاه، واجب شمرده شده و به زن و مرد هر دو، اجازه و امکان تمتع و تفرح از این غریزه فطری و الهی و ارضاء این نیاز عینی و واقعی- به دو شکل ازدواج دائم و موقت- داده شده است، که به بهترین نحو، انسان را از تعارضات اساسی و عقده های پایدار زمینه ساز بیماریها و اختلالات روانی، ایمن و مصون نگاه داشته، سلامت فرد و جامعه را تضمین مینماید (اسلامی نسب، ۱۳۷۶).
به طور کلی رفتار جنسی از دیدگاه علوم مختلف نظیر پزشکی، زیست شناسی، روان شناسی، مردم شناسی و جامعه شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. روان شناسان و روان پزشکان فعالیت خود را در جهت مطالعه علمی مسائل جنسی از اواخر ۱۸۸۰ شروع کردند. در همان زمان مطالعه علمی رفتار جنسی نیز آغاز شد. اولین اثری که در این زمینه به چاپ رسید، کتاب «آسیبهای روانی جنسی» تألیف ریچادر فن کرافت - ابینگ (۱۹۶۵- ۱۸۸۶) بود. پس از او میتوان به هاولاک الیس و زیگموند فروید اشاره کرد که نتایج بررسیهای خود را در مورد رفتار جنسی در اوایل سده بیستم منتشر کردند (اوحدی، ۱۳۸۴).
الیس یک پزشک انگلیسی، روان شناس و نویسنده بود که نتایج بررسیهای خود را در کتاب «روان شناسی رفتار جنسی» در ۷ جلد میان سالهای ۱۸۹۷ و ۱۹۲۸ منتشر کرد. پس از او، فروید در سال ۱۹۰۵ کتاب خود را تحت عنوان « سه رساله درباره تمایل جنسی » انتشار داد.
او در این کتاب به مطالعه رشد روانی- جنسی انسان از کودکی تا بلوغ پرداخت و همچنین انحرافها و اختلالهای جنسی را مورد بررسی قرار داد. با رشد و پیشرفت علوم رفتاری، سرانجام اسکوفیلد در سال ۱۹۶۵، فهرست ۳۳ تحقیق انجام شده را در خلال ۵۰ سال گذشته منتشر کرد (کجباف، ۱۳۷۸).
کینزی رفتاری جنسی را به عنوان رفتاری که به اوج لذت جنسی منجر میشود میداند، لیکن چنین تعریفی نیز کامل و خالی از نقص نمیباشد. هاید در کتاب «ادارک تمایلات جنسی بشر» رفتار جنسی را چنین تعریف مینماید: «رفتاری که برانگیختگی جنسی ایجاد نموده و احتمال رسیدن به اوج لذت جنسی را افزایش میدهد» (ذوالفقاری، ۱۳۸۵).
در عصر ویکتوریای انگلستان، زنی به نام موشر بررسی خود را درباره میل جنسی زنان آغاز کرد. بعد از موشر، مگنوس هیرس فیلد به مطالعه علمی رفتار جنسی بشر پرداخت. هیرس فیلد آلمانی است که نتایج بسیاری از تحقیقات وی توسط نازیها از بین رفت. وی اولین موسسه بررسی رفتار جنسی را بنیاد نهاد و آن را در سطح وسیعی گسترش داد. او همچنین اولین مجله بررسی رفتارهای جنسی را منتشر نمود و در جهت مشاوره خانوادگی و راهنمایی درمشکلات جنسی، به یاری بیماران پرداخت (اوحدی، ۱۳۸۴).
انسانها به دلیل ویژگیهای کارکرد مغز و محدودیتهای زبانی ناخودآگاه گرایش به صدور احکام قطعی دارند. حتی کمبود دادهها و نبود زمینه مناسب برای نتیجهگیری، مانع این عادت نمیشود. از این گذشته، توافقهای عمومی دیرپا هستند و به سختی به روز یا بازتعریف میشوند.
از جمله این مسائل جنسیت انسانهاست. در دورهای چند میلیون ساله، زیست انسان مانند دیگر موجودات زنده، محدود به رفع نیازهای غریزی بود. با شکلگیری زبان و تبدیل انسانها به موجودات اجتماعی فرهنگی، نهادهای گوناگونی به وجود آمدند که وظیفه تعریف مناسبات انسانی را بر عهده گرفتند. در این فرایند، نورمها پدید آمدند و هر آنچه خارج از چارچوبها قرار داشت، غیرطبیعی تلقی شد.
یکی از این احکام پایدار، مفهوم "نر" و "ماده" در بحث جنسیت یا تعریف "زنانگی" و "مردانگی" است. به طور معمول تعیین جنسیت به واسطه عوامل ظاهری و بیرونی مانند شکل بدن، مو، صدا، رفتار، پوشش و آرایش انجام میگیرد.
البته همین عوامل پیشگفته نیز نسبی بودهاند و در دورههای تاریخی و فرهنگهای مختلف تغییر کردهاند. به طور نمونه، مردان اروپایی در دوران باروک کفش پاشنهبلند و دامن میپوشیدند و میکوشیدند هر چه ظریفتر جلوه کنند. اما در لایههای عمیقتر این احکام، توانایی در تولید مثل نشانه زن یا مرد بودن واقعی تلقی میشود. ضربالمثلی روسی میگوید: زن تا مادر نشده کامل نیست.
فروید کوه و صخره را نماد مردانگی و چشماندازهایی شامل جنگل و آب را نماد زنانگی مینامید و معتقد بود که زنها به دلیل نداشتن آلت "نرینه" و فرورفته بودن آلت جنسی خود، دچار عقده حقارت هستند.
اما کارل گوستاو یونگ، روانکاو و متفکر سوییسی اصطلاحات "آنیما" و "آنیموس" را وارد فرهنگ لغات کرد. یونگ میگفت، در ضمیر ناهشیار هر مرد یا زن، شخصیت متضاد درونی زنانه یا مردانه دیگری نهفته است. یونگ اعتقاد داشت که هر انسان، جنبههای توامان "زنانگی" و "مردانگی" را در خود دارد و سلامت شخصیتی فرد را در گرو بروز هر دو جنبه میدانست.
جنسیت بیولوژیک
از منظر علمی تعیین جنسیت با منطق "باینری" (صفر یا یک) امر دشواری است زیرا این مفهوم در مراحل مختلف بیولوژیک و فرهنگی شکل میگیرد و نتیجه نهایی را نمیتوان با قطعیت در دو گروه خلاصه کرد. اما جبر حقوقی و قانونی، درج جنسیت در شناسنامه را ملزم به تعیین آن میکند.
واقعیت آن است که تخمک بارور شده تا پنج هفته اول، کاملا فاقد جنسیت است و در این مدت، تنها دستگاههای مهم حیاتی مانند نخاع، قلب، مغز، شش، دستگاههای عصبی و گوارشی شکل میگیرند.
تازه در مرحله حساس هفته هفتم به بعد است که دستگاههای جنسی شکل میگیرند. جنین میتواند با وجود ترکیب کرموزومی "XY" یا "XX"، نه پسر باشد، نه دختر و به عبارت دیگر ترکیبی از علایم اولیه و ثانویه زنانه و مردانه را داشته باشد.
تجدیدنظر در تقسیم قطعی انسانها به زن و مرد، از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم آغاز شد و مفهوم "بیناجنسی" یا "تراجنسی" جای خود را در نورمهای اجتماعی، به تدریج و در پروسهای نه چندان ساده باز کرد. البته استثنایی در این زمینه وجود دارد و آن اندونزی است که "بیناجنس"ها در آن سالهاست به عنوان جنس سوم پذیرفته شدهاند و حتی در برخی روستاها مورد ستایش قرار میگیرند.
در آلمان نیز به تازگی قانونی تصویب شد که ثبت جنسیت سوم در گواهیثبت تولد یا اسناد رسمی دیگر را مجاز میشمرد. از نوامبر ۲۰۱۳ "بیناجنسیها" از اعلام جنسیت زن یا مرد در مدرک شناسایی خود معاف هستند. اما تراجنسیها که جنسیت بیولوژیک مردانه دارند، موظفند برای تغییر جنسیت خود در مدرک شناسایی، عقیم بودن و داشتن علائم ظاهری زنانه را ثابت کنند. شمار افراد بیناجنسی در آلمان حدود صد هزار نفر برآورد شده است.
جنسیت اجتماعی-روانی (جندر)
جنسیت افراد معمولا، مجموعه انتظارها، عادتها و نقشهای قالبی است که فرهنگ مسلط هر جامعه برای افراد، چه در حوزه اجتماعی و اداری و چه در حوزه خصوصی تعیین میکند. شکلگیری هویت جنسی افراد به عواملی چون جنسیت کروموزومی، غدد درونریز، رشد اعضای جنسی بیرونی و درونی متکی است. تشخیص هویت جنسی از کودکی شروع میشود، در نوجوانی تقویت میشود و چند سال بعد به ثبات میرسد.
انسانها در رفتار روزانهشان، با زبان بدن و اشاره، دائما پیام میرسانند که به چه جنسیتی تعلق دارند. هر فردی مسئول نمایش "درست" این امر و موظف به یادگیری اصولی است که این نمایش را طبیعی جلوه دهد.
اما هر انسانی علاوه بر هویت جنسی بیولوژیک، هویت جنسی اداری، هویت جنسی اجتماعی یا هویت جنسی روانی نیز دارد. هویت جنسی بیولوژیک و هویت جنسی روانی افراد لزوما یکی نیست. یک زن یا یک مرد ممکن است با وجود هویت بیولوژیکی "زن" یا "مرد"، تصویری درونی و کاملا شخصی از هویت جنسی خود داشته باشد.
ممکن است رفتار بیرونی فرد با اندامهای جنسی زمان تولدش سازگار و یکسان نباشد. البته این سازگاری نیز نسبی است و رابطه نزدیکی با فرهنگ جامعه مورد نظر دارد. ممکن است رفتاری در یک فرهنگ زنانه تلقی شود و در جامعهای دیگر مردانه باشد.
هویت هر فرد بر اساس جنسیت، خاستگاه، سن و جهانبینیاش شکل میگیرد. بنیان هویت جنسیتی هر انسان براین اساس است که فرد چه تصوری از خود دارد و دیگران او را چگونه میبینند. هویت جنسی علاوه بر جنسیت بیولوژیک و جنسیت اجتماعی، جهتگیری جنسی را هم در بر میگیرد. این جهتگیری میتواند به یک "دگرجنس" باشد یا یک "همجنس" یا به هر دو جنس.
نظم کهنه و کلیشهها
جنسیت ما در مراحل و سطوح مختلف بیولوژیک و اجتماعی شکل میگیرد. حتی اضافه کردن نامهای دیگر به "زن یا مرد"، پاسخگوی هویت پیچیده فردیت انسان نیست و میتواند یک گروهبندی کاملا کلی تلقی شود.
می توان گفت که در دنیای مدرن، دیگر ما با جنست خاصی متولد نمیشویم. پائولا ایرنه ویلا، جامعهشناس آلمانی آرژانتینی معتقد است: «جنسیت چیزی نیست که ما داریم، جنسیت آن چیزی است که انجام میدهیم.»
شکل دیگری از این مفهوم را سیمون دوبووار نیز در کتاب "جنس دوم" در سال ۱۹۴۹ بیان کرده است: «انسان زن به دنیا نمیآید، بلکه به زن تبدیل میشود.»
این "شدن" و "انجام دادن" تحت تاثیر فرهنگ محیط معنا مییابد. قالبها و قراردادهای فرهنگی بر اساس نیازهای اجتماعی-اقتصادی شکل میگیرند و متناسب با شرایط هم تغییر میکنند.
کلاودیا کوایزر- پل استاد کرسی روانشناسی دانشگاه کوبلنز آلمان، طی تحقیقی نتیجه گرفت که زنان و مردان با برگزاری تست هوش و ریاضی، به نتایج مشترکی دست مییابند اما اگر از پیش گفته شود که مردها در ریاضیات بهتر هستند، نتیجه آزمایش تغییر میکند!
این آزمایش، نمونه خوبی در اثبات آن است که مفهوم "زن" یا "مرد" در دنیای کنونی، کماکان زیر تاثیر کلیشههای فرهنگی است اما بر اساس نیازهای اجتماعی و اقتصادی در مسیری پرتحول قرار دارد.
دانش جنسی
دانش جنسی عبارتست از مجموعه معلومات، اطلاعات، دانش و آگاهی فرد در مورد جنسیت و مسائل جنسی از جمله جنبه های فیزیولوژی، تولیدمثل، عملکرد و رفتار جنسی فردی و بین فردی ( پورافکاری، 1382).
یوسفی (1384) دانش جنسی را تحت عنوان اطلاعات فرد درباره جنسیت و جنبههای مختلف رفتار جنسی، عملکرد جنسی، فیزیولوژیکی و تولیدمثل تعریف کرد .
نقش آگاهی و دانش فرد نسبت به مسائل جنسی بسیار مهم است و می تواند بر همه ارتباطات و تعاملات زندگی زوجین تأثیرگذار باشند جایگاه شناخت به عنوان یک متغییر واسطه ای تعامل افراد با یکدیگر نقش برجسته ای دارد.
اگر زوجین در زندگی خود شناخت بیشتری نسبت به این بعد مهم رابطه داشته باشند ، قادر خواهند بود که شیوه های ارتباطی خود را تغییر دهند وآن را بهبود بخشند و در هنگام بروز تعارضات و مشکلات زناشویی یک راه حل سازنده را در پیش بگیرند ( نادری ، 1387).
آگاهی و دانش به مسائل جنسی سبب تغییر و بهتر شدن زندگی میشود. مطالعات نشان دادهاند اطلاعات ناکافی زوجین و باورهای نادرست جنسی، از عوامل روانشناختی شایع در اختلالات کنشی - جنسی است . عملکردهای نادرست جنسی میتواند حاصل فقدان آگاهی جنسی، مهارتهای جنسی و ارتباطی آنها باشد .
يكي از مولفه هاي مهم يك ارتباط جنسي موفق، دانش و آگاهي جنسي است. حيطه هاي مهم دانش جنسي كه بايد مورد توجه قرار گيرد عبارتنداز: آناتومي جنسي- چرخه پاسخ جنسي و انواع اختلالات جنسي شايع در زنان هستند كه در جلسه مشاوره و درمان جنسي در اختيار مراجعين قرار مي گيرند.
مطالعات بسیاری گزارش کردهاند دانش و نگرش جنسی با جنبههای مختلف رفتار، رضایت و سلامت جنسی رابطه دارد.
به دلیل عدم آموزشهای مناسب به نوجوانان و جوانان در سنین پیش از ازدواج، دختران نسبت به مسائل جنسی با ترس و اضطراب روبهرو شده و در نهایت، نگرش آنها به این امر منفی می شود .
با توجه به اینکه دانش و نگرش جنسی موجب حفظ رابطه مطلوب جنسی زن و مرد میشود و از آسیبهای مربوطه پیشگیری میکند، همچنین با در نظر گرفتن اینکه در زمینه عملکرد جنسی زوجین می شود . آگاهی فرد در مورد فنون جنسی، جاذبههای جنسی و مهارتهای مربوطه، تأثیر مهمی بر روابط جنسی زوجین دارد . هرچه میزان دانش جنسی افراد بالاتر باشد، آگاهی زوجین از هم در زمینه علائق و خواستههای یکدیگر بیشتر شده و در نتیجه عملکرد جنسی بهتری خواهند داشت.
با توجه به اینکه دانش جنسی دربرگیرنده ابعاد زیستی، فرهنگی - اجتماعی، روانشناختی و مذهبی بوده و به حوزه شناختی (اطلاعات و دانش)، عاطفی (احساسات، ارزشها و نگرشها) و رفتاری (مهارتهای ارتباطی و برقراری رابطه جنسی) مربوط میشود؛ لذا بر عملکرد جنسی و مؤلفههای آن تأثیرگذار است. افرادیکه نگرش مثبت نسبت به مسائل جنسی دارند، رابطه جنسی را بدون احساس گناه تجربه کرده و در نتیجه رضایت بیشتری را نیز از آن دریافت میکنند. هرچه میزان دانش جنسی افراد بیشتر باشد و نگرش جنسی مثبتی نیز داشته باشند، افراد نسبت به توانمندیها و ناتواناییهای خود و همسر خود، آگاهی بیشتری داشته و توانایی مقابله مناسب و کارآمد بیشتری نیز دارند. هماهنگی و ارضای زوجین، برآوردن نیازهای عاطفی، داشتن مهارتهای مربوط به ایجاد تفاهم، شیوههای محبت و ارضای نیازهای جنسی زوجین میتواند باعث رضایت زوجین از زندگی مشترک و تداوم آن گردد .
نگرش جنسی
مفاهیم اولیهای که در روان شناسی مورد بررسی قرار گرفته، غریزه جنسی، انگیزه جنسی، میل جنسی و رفتار جنسی است که توجه بسیار از روان شناسان را به خود جلب کرده است. مکتب تحلیل روانی فروید، از جمله مکاتب عمده و مهمی است که به این موضوع پرداخته و بسیار از مشکلات بشر را ناشی از عدم ارضای میل جنسی دانسته است. براساس نظریه فروید، انگیزش جنسی یکی از نیازهای مهم زندگی به شمار رفته و بخش عمدهای از انرژی حیات را به خود اختصاص داده است. (کجباف، ۱۳۷۸).
دانش و نگرش و تاثير آن بر رفتار از ديرباز مورد توجه بوده است. در گروههاي فرهنگي خاص وجود بعضي باورها مي تواند به دشواري هايي در سازش جنسي منجر شود. براي مثال، اين باور كه از دست دادن مني به مقدار زياد يا در نوجواني، علت اختلالات جنسي پنداشته مي شود و صاحبنظران اين باورها را در برابر بيماريهاي مفروض آسيب پذير مي سازد (بشارت، 1377).
به اعتقاد توماس (1971) نگرش نشان دهنده اثر شناختي و عاطفي به جاي گذاشته شده تجربه شخصي از شيء يا موضوع اجتماعي مورد نگرش و يك تمايل با پاسخ در برابر آن شيء است. نگرش در اين معني يك مكانيسم پنهاني است كه رفتار را هدايت مي كند ( كريمي، 1383).
نگرش نشان دهنده قواعد خاصي هست كه فرد به آنها پايبند است و اين پايبندي منجر به همساني هايي در افكار و رفتار مي شود. نگرش غالباً سلسله مراتبي بوده، به طوريكه يك نگرش باعث بوجود آمدن نگرش ثانوي شده و اين فرآيند همچنان ادامه مي يابد. تحقيقات انجام شده نشان داده اند كه باورهاي نقش جنسيتي تاثير تعيين كننده اي در بي ثباتي خانوادگي دارند. در ازدواج هايي كه زنان به برابري نقش هاي جنسيتي معتقدند، نسبت به زناني كه باورهاي نقش جنسيتي دارند، بي ثباتي و منفي گرايي ديده مي شود (آلادين و لوسير به نقل از يوسفي، 1384).
فقدان اطلاعات كالبد شناختي جنسي نيز زمينه ساز ناكنش وريهاي جنسي شناخته شده است. در سنجش باليني، بررسي كيفيت دانش بيمار در مورد سكس و باورهاي مربوط به آن، به اندازه كاوش ماهيت خود مشكل جنسي مهم هستند (بشارت، 1377). به باور يوسفي (1384)، باورهاي قالبي همانا ذهنيت-هاي ايستا و ثابتي است كه بدون اساس عملي بوده و مردم درباره زنان و مردان دارند. به عبارت ديگر مردم پيشاپيش ويژگيهاي خاصي را به دو جنس نسبت مي-دهند. اعتقاد بر آنست كه نگرش والدين در مورد فعاليت جنسي، نقش هاي جنسيتي، راهبردهاي فرزند پروري و روابط كلي خانوادگي در دوران بزرگسالي بر نظامهاي عقيدتي شخص كه اعتبار صوري بسيار زيادي دارد، تاثير خواهد گذاشت.
نسبت به نقش شناخت هاي ناسازگارانه در ايجاد و ابقاي مشكلات جنسي اهميت زيادي قائل شده اند. افكار، شناخت ها يا خود گوييهاي ويژه به گفتگوي دروني بي صدا كه مردم در سراسر زندگيشان به آن مشغولند اطلاق مي شود. نگرش و عقايد دال بر رويدادهاي شناختي خاص نيست، بلكه به شيوه هاي تفكر يا سوگيريهايي در تفسير اطلاعات اطلاق مي شود كه بر محتواي شناختي ما تاثير مي گذارند. در حيطه جنسي، مردم عقايد يا نگرش راجع به طيف وسيعي از موضوعات مانند فعاليت هاي جنسي بهنجار يا نابهنجار، نقش هاي جنسي و فعاليت هاي جنسي دارند. اعتقاد بر آنست كه نگرش والدين در مورد فعاليت جنسي، نقش هاي جنسيتي تاثير خواهد گذاشت (اسپنس، 1991، ترجمه توزنده جاني و همكاران، 1382).
افكار و نگرش هاي ناسازگارانه در چگونگي تفسير اطلاعات در موقعيت هاي جنسي و نهايتاً تجربه ميل، برانگيختگي و ارگاسم نقش بسيار مهمي را ايجاد مي-كنند. اگر محرك ورودي به گونه اي تفسير شود كه باعث بوجود آمدن افكار جنسي مثبت گردد، در مقايسه با تغييري كه باعث ايجاد افكار منفي مي شود، احتمالاً تاثيرات متفاوتي بر پاسخ جنسي فرد خواهد گذاشت (يوسفي، 1384).
آموزش مسائل جنسی و اهمیت آن
هر شخصی با آموختن نکاتی دربا ه ی آناتومی و فیزیولوژی تولید مثل ، نگرشی به آن پیدا می کند و این نگرش بر رفتار جنسی آیند ه ی او تأثیر خواهد گذاشت از دیدگاه اسلامی، هدف از آموزش جنسی ایجاد نگرش های سالم و بیان اطلاعات مناسب درباره ی موضوعات جنسی است و باید شامل آموزش هایی باشد که به بهداشت روانی و سازگاری اجتماعی بینجامد و پیشامدهای ناشی از ناسازگاری اجتماعی ونابهنجاری های اخلاقی را به کمترین حد برساند
روابط جنسی شکل دهنده بخشی از ادراکات زوجین از همدیگر است و ادراکات جنسی در بین زوجین ارتباط مثبت با رفتارهایی دارد که نگهدارنده و تداوم بخش ازدواج است. تحقیقات نشان داده است که صمیمیت جنسی با صمیمت عاطفی در ارتباط است.
کیفیت رابطه جنسی تعیین کننده بسیاری از مشکلات ارتباطی است فقدان ارتباط، روابط خصمانه و ناتوانی در آشکارسازی و مبادله عواطف، از مشخصه های زوجهایی است که در روابط جنسی خود مشکل دارند.
دانش و نگرش ما نسبت به رابطه جنسی میتواند در نحوه برآورده شدن یا سرکوب کردن این میل تاثیر فراوانی بگذارد.
رضایت جنسی اگر به دلایلی برای یکی از همسران حاصل نگردد میتواند منبع مهمی برای ناسازگاری و احساس عدم خوشبختی گردد. چون در این بعد از سازگاری جنبه های محرمانه و خصوصی آن غالب است و شرم و حیای اجتماعی اجازه بروز و ظهور احساسات و افکار مربوط به آن را به سادگی نمیدهد در صورت عدم وجود رضایت یا سازگاری در این زمینه، موضوع میتواند حالت حاد و پیچده ای به خود بگیرد.
تحقیقاتی که در مورد ازدواج انجام شده است نشان میدهد که مساله جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسایل درجه اول قرار دارد. کیفیت روابط زناشویی به میزان رضایت جنسی وابسته است. بطوریکه با افزایش رضایت جنسی، رضایت زناشویی نیز بیشتر میشود.
وجود دائمی خشم و عصبانیت بین زوجین فرصت های شیرین و رمانتیک را سلب کرده، مجالی برای تحریک هوس جنسی و برقراری رابطه جنسی نمیماند. علاوه بر خشم آشکار، خشم فرو خفته و نفرت ناگفته نیز به مشکلات جنسی می انجامد. ناتوانی از آشکار سازی خشم و نفرت یک یا هر دو زوج به قهر کردن، سکوتهای طولانی و یا نشان دادن ظاهری آرام و مودب اما باطن پر تنش میشود.
خشم ابراز نشده ممکن است سبب شود که زوجین پرخاشجویانه یا غیر مستقیم خود را از رابطه جنسی کنار بکشند یا از آن امتناع کننند.
تاریخ بیانگر آنست که انسان حداقل به منظور بقاء نسل ملزم و نیازمند به بهره جویی از رابطه جنسی و میل جنسی و انجام آمیزش جنسی بوده است. در اعصار گذشته، بشر به جای آنکه اطلاعات دقیق و مستند و موثقی درباره احساسات، تمایلات و پاسخها و رفتارهای جنسی خود بر پایه دانش و اندیشه بدست آورد تنها از گذر تخیل، رویاها، خرافه، ادبیات و نصایح تحریف شده، جسته و گریخته باورهایی ناقص و گاهی حتی کاملا غلط و سراسر اشتباه در کنج ذهن ناخودآگاه خویش جای داده است.
بدین سان رابطه جنسی و تمایلات جنسی از معمولی ترین مجهولات عام و خاص و بزرگترین تعارض بشر از ابتدای خلقت تاکنون بوده است.
طی چند سال گذشته نگاه قشر تحصیل کرده به مسایل جنسی، با سوگیری کمتری همراه شده است. جو جامعه تا حد زیادی آماده پذیرش اطلاع رسانی در این زمینه است. پس زمان آن فرارسیده است که کلاسهای آموزش ویژه ای ترتیب داد. برگزاری کلاسهای ویژه این گونه آموزشها برای زوج به تنهایی کافی نیست. در سطوح دیگر نیز نیاز به آموزش کاملا محسوس است.
رابطه جنسی بایستی به صورت یک نیاز ضروری مد نظر گرفته شود که مستلزم آموزش علمی و تخصصی است. همانطور که رسانه های ما برای پیش پا افتاده ترین امیال، مانند تغذیه که از میل جنسی بسیار ساده تر است و انقدر فطری است که نیاز به آموزش به این وسعت ندارد، از متخصصان کمک میگیرند باید به مسئله جنسی نیز بپردازد.
اگر این روند در جامعه اجرا شود شاهد این همه انحرافات جنسی در طبقات مختلف جامعه و مشکلات ارتباطی زوجها نخواهیم بود.
آموزش جنسی به افراد اطلاعات و آگاهی های جنسی لازم برای ایجاد یک هدف مشترک و ارضای نیازها و تعادل در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی میدهد.
خوشبختی ، خوشنودی و رضایت از زندگی نیازمند آگاهی بویژه آگاهی در زمینه بهداشت جنسی و روانی است. اما در همه جوامع از جمله در جامعه ما یکسری مسائل وجود دارد که تابو بوده و مردم در موردش صحبت نمیکنند، یا خجالت میکشند یا دلیلی دیگر دارد، رابطه جنسی از جمله این مسائل است.
رابطه جنسی یک رابطه دو طرفه میباشد، لذا ضروری است زوجین از جنبه های فیزیولوژیکی، روانشناختی و اجتماعی با یکدیگر آشنا بوده و با اطمینان از شناخت همسر، اقدام به ازدواج و روابط زناشویی نمایند.
بخشی از مشکلات زندگی زوجهای جوان که منجر به طلاق می شود، به دلیل عدم برخورداری از آگاهی و دانش کافی در مورد روابط جنسی است.
این که هر فرد در مورد مسائل مهم زندگیش باید اطلاعات و دانش کافی داشته باشد، یک نیاز است ولی متاسفانه در مورد روابط جنسی اطلاعات کم داده شده است و اگر هم اطلاعاتی داده شده به صورت علمی تخصصی بوده که برای مردم عادی غیر قابل دسترس بوده است.
رابطه جنسی چیزی بیش از یک نیاز ساده جسمانی است، زیرا پیوند مابین افراد را قوی میکند و شاخص خوبی است که نشان دهد علیرغم پیری و ناتوانی همه چیز به خوبی پیش میرود. یک رابطه جنسی سالم باعث احساس لذت هم به صورت روحی و هم به صورت جسمی شده، بقای نسل و احساس امنیت در روابط را تضمین میکند
آموزشهای مناسب در زمینه مسائل جنسی و افزایش آگاهی و اطلاعات جنسی افراد ، میتواند نگرش آنها را نسبت به رابطه جنسی تغییر دهد.
نداشتن اطلاعات و دانش جنسی با افزایش آسیب پذیری فرد، زمینه ساز عدم کارکرد مطلوب جنسی است.
دانش جنسی نسبت به جنس مخالف غالبا ضعیف و نادرست است. عمدتا منبع اطلاعات جنسی افراد از دوران کودکی تا بلوغ از طریق فیلم، اینترنت، دوستان و تغییر و تحولات مربوط به بلوغ و اطلاعات افراد نسبت به این تحولات است.
از آنجا که مخاطبان این اقشار مختلف هستند و مطالب و محتویات بدون در نظر گرفتن سن ، جنس و فرهنگ ارائه میشوند تاثیرات انحرافی را در نگرش جنسی افراد ایجاد میکنند.
عملکردها و بازخوردهای متفاوت خانواده ها نسبت به مسائل جنسی و مسائلی از قبیل سن، جنس، فرهنگ و اجتماع، رفتار جنسی و نگرش جنسی عمدتا منفی را در افراد میتواند ایجاد کند.
برنامه های “آموزش جنسی رسمی” دانش و آگاهی افراد را نسبت به مسائل زناشویی، شیوه های پیشگیری از اختلالات و مشکلات جنسی افزایش میدهد.
یکی از و ظایف روان شناسان و متخصصان بهداشت روانی آن است که به افراد در مورد مسائل جنسی اطلاعات لازم را ارائه کنند.
نوجوانان و جوانان به اطلاعات دقیق و مناسب در مورد مسائل جنسی احتیاج دارند.
در زمینه آموزش جنسی باید به زیرساختهای فرهنگی و نگرش های اجتماعی افراد توجه کرد.
آموزش جنسی باید متناسب با سن، جنس و شرایط فرهنگی اجتماعی افراد، به موقع و بطور گسترده، دقیق و مناسب ارائه گردد.
در رابطه با آموزش جنسی، فرایندهای شناختی و میزان درک و فهم افراد، می تواند در اجتناب از رفتارهای پرخطر اهمیت داشته باشد.
این آموزشها به افراد کمک می کند تا در مورد روابط جنسی، آمیزش، بچه دار شدن، زمینه های مستعد کننده بیماریهای جنسی و مسائل زناشویی اطلاعات لازم را کسب کنند.
از آنجا که آموزشهای جنسی در مدارس و دانشگاه ها اجرا نمی شود، بنابراین ضروری است که افراد در این زمینه ها آموزش ببینند، چون دانش صحیح و کافی منجر به ایجاد نگرش سالم نسبت به مسائل جنسی و رفتار مسولیت پذیر میشود. با برگزاری کارگاههای مشاوره قبل از ازدواج به ایجاد ارتباط جنسی سالم در تمامی جنبه ها برای بزرگسالان اقدام کرد.
در گذشته برای هزاران سال مردان و زنان بدون هیچ گونه آموزش رسمی به فعالیت جنسی می پرداختند. شاید بتوان گفت در گذشته های دور و در جوامع غیر متمدن آموزش جنسی بعد از ازدواج و از طریق کوشش و خطا آغاز میشد. باید خاطر نشان کرد برای یک ازدواج موفق و درست آموزش جنسی سالم و مناسب یک عامل تعیین کننده و مهم تلقی میشود. امروزه با گسترش اختلالات و بیمارهای جنسی، آموزش جنسی و برنامه های پیشگیری یک ضروزت به حساب می آید.
آموزش جنسی فرصت یادگیری مسائل جنسی و جلوگیری از بروز برخی مشکلات را فراهم میکند.
افراد به دلایل متعدد از جمله شناخت ناکافی از یکدیگر، از مسائل جنسی و زندگی مشترک مشکلات متعددی را تجربه میکنند. آموزش جنسی در کسب اطلاعات و اندیشه ها و مهارتها به افراد کمک میکند و به آنان اطلاعات و آگاهیهای جنسی لازم برای یک هدف مشترک و ارضای نیازها و تعامل در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی را میدهد. برنامه های آموزش جنسی جامع در پیشگیری از اختلالات جنسی، رفتار جنسی سالم، رعایت بهداشت، ایجاد بهداشت روانی، برقراری سلامت خانواده و کسب هویت جنسی مناسب موثر است.
آموزش مهارتهای جنسی، میتواند باعث احساسات مثبت، نزدیکی و صمیمیت به همسر، افزایش ارتباط زناشویی و در نتیجه تداوم آن، و افزایش توان حل تعارض زوجین، افزایش رضایت جنسی و رضایت زناشویی بشود.
این امر نشانگر ان است که آموزش یکی از زوجین بر روی دیگری هم تاثیر گذاشته است.
وجود مشکلات در رابطه جنسی بر تمامی ابعاد زندگی تاثیر عمیقی برجای می گذارد.
محتوای برنامه های آموزش جنسی
در آموزش جنسی ، باید به موضوعات پایه ای توجه شود . آموزش جنسی می تواند اطلاعاتی را دربار ه ی رشد بدن ، رفتارهای جنسی و برقراری ارتباط سالم دربرگیرد . محتوای برنامه های آموزش مسائل جنسی باید به گونه ای باشد که برای تمامی شرکت کنندگان مناسب باشد .
همان طور که افراد دربار ه ی فیزیولوژی جنسی آموز ش می بینند ، باید با مسائل روان شناختی مرتبط با آن آشنا شوند . آموزش مسائل جنسی باید دربردارنده ی مواردی از نظام و فرایند تولید مثل ، آثار توارث ، عملکرد بیوشیمیایی مربوط به سکس ، تفاوت های آناتومی جنسیت ها، تغییرات روان شناختی ، از کودکی تا بزرگ سالی و آثار این تغییرات بر رفتار باشد ؛ بنا بر این ، باید الگویی چندبعدی شامل ابعاد زیست شناختی ، روان شناختی ، اخلاقی و فرهنگی برای آموزش مسائل جنسی در نظر گرفته شود تا رویکردی منسجم و همراه اطلاعات مناسب و کافی درباره ی مسائل جنسی فراهم آید.
برنامه های آموزش مهارتهای زناشویی جامع در ایجاد بهداشت روانی، رفتار جنسی سالم، رعایت بهداشت، برقراری سلامت خانواده، کسب هویت مناسب و نیز پیشگیری از اختلالات جنسی، مؤثر است.
همچنین آموزش مهارتهای زناشویی در کسب اطلاعات و اندیشه ها و مهارتها به افراد کمک میکند و به آنان اطلاعات و آگاهیهای لازم را برای یک هدف مشترک و ارضای نیازها و تعامل در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی را میدهد. این آموزشها به افراد کمک میکند تا در مورد روابط زناشویی، آمیزش، بچه دار شدن، زمینه های مستعد کنندۀ بیماریهای جنسی و مسائل زناشویی اطلاعات لازم کسب کنند.
امروزه با گسترش اختلالات و بیماریهای جنسی، آموزش مهارتهای زناشویی و برنامه های پیشگیری یک ضرورت به حساب می آید. از آنجا که آموزشهای مهارتهای زناشویی در مدارس و دانشگاهها اجرا نمیشود، بنابراین ضروری است که افراد در این زمینه آموزش ببینند، چون دانش صحیح کافی منجر به ایجاد نگرش سالم نسبت به مسائل جنسی و رفتار مسؤلیت پذیر می شود.
آموزش مهارتهای زناشویی بایستی مبتنی بر موارد زیر باشد:
۱- بیان اهمیت رابطه جنسی: بدون برقراری رابطه جنسی، ارتباط زناشویی سرد خواهد شد و یکی یا هر دو زوج ممکن است احساس کنند که مورد بی مهری قرار گرفته اند. رابطه جنسی، چیزی بیش از یک نیاز ساده است و کیفیت ازدواج را تحت تاثیر قرار میدهد. در مجموع به نظر میرسد که در بسیاری از ازدواج ها، رضایت در رابطه جنسی موجب رضایتمندی و دوام ازدواج خواهد شد، زیرا پیوند بین زوجین را قوی میکند.
۲- بیان چرخه مسائل جنسی: میل جنسی، انگیزش، ارگاسم، خاموشی
۳- عوامل بازدارنده رابطه صحیح جنسی: اختلال عملکرد جنسی وضعیتی است که در آن رفتار جنسی و یا نبود رفتار جنسی، منجر به اضطراب، عصبانیت و ناکامی می شود که میتواند در نهایت نارضایتی و فشار در روابط زوجین ایجاد کند.
عواملی که میتواند منجر به اختلال در عملکرد جنسی زوجین شوند عبارتند از :
عوامل جسمانی مانند دیابت، بیماری لگنی و…
عوامل روانشناختی مانند خیانت، بدبینی نسبت به همسر، نگرش های منفی خانواده پیرامون روابط جنسی، تجربیات آسیب رسان دوران کودکی یا نوجوانی و تعارضی که فرد در مورد هویت جنسی خود دارد، میتواند منجر به ایجاد اختلال عملکرد جنسی شوند.
عوامل اجتماعی-فرهنگی که شامل عقاید غیر منطقی مثل “هدف از ارتباط جنسی فقط تولید مثل است” که توسط آموزش نامناسب ایجاد میشود.
۴- تشخیص اسطوره های(باور) جنسی غلط: مردان و زنان در این زمینه اسطوره های مختلفی دارند مثلا در مورد زنان این اسطوره دیده میشود “که یک زن خوب نباید در فعالیت جنسی پیشقدم باشد” و یا در مورد مردان این اسطوره غلط دیده میشود که “فعالیت جنسی همیشه باید به آمیزش منتهی شود”.
نظر سازمان جهانی بهداشت
سازمان جهانی بهداشت با بررسی صدها مطالعه تحقیقاتی اعلام کرد، در برنامههای سلامت جنسی از پرداختن به اروتیسم و تمنای جنسی غفلت میشود و دقیقا این جنبهها هستند که میتوانند سلامت جنسی را بهبود بخشند.
پروژه حمایتی و آموزشی Pleasure که پروژهای بینالمللی با هدف ایمنکردن سکس و روابط جنسی است، نتایج تحقیقات مشترک خود با سازمان جهانی بهداشت در مورد کم و کیف تربیت جنسی را منتشر کرده است.
طبق نتایج این مطالعات که در مجله آنلاین و تخصصی "پلوس وان" منتشر شده، برنامههای تربیت جنسی اغلب به خطرات بیماریها میپردازند و در آموزش این امور به اروتیسم و التذاذ کمتر بها داده میشود.
این گروه از سال ۲۰۰۴ بر آن است تا پرداختن به اشتیاق و امیال را نیز در برنامههای آموزش جنسی بگنجاند.
در این گزارش شور و میل جنسی دلیل مهمی برای انجام سکس برشمرده شده، در صورتی که در اغلب مناطق دنیا کمتر از آن صحبت میشود.
همچنین تأکید شده که تأیید خواهش تن به عنوان نیازی انسانی میتواند راهی مهم برای اطمینان بخشیدن به اقداماتی باشد که روابط جنسی را سالم و کارآمد میسازند.
در این گزارش آمده است: «تحقیقات ما نشان میدهد که برنامهها و آموزشهای مربوط به لذتبخش بودن تجارب جنسی، نه تنها دانش و نگرشها در باره سلامت جنسی، بلکه روابط جنسی ایمنتر را نیز بهبود میبخشند.»
سازمان جهانی بهداشت اروتیسم و لذتجویی را جزء سرشت جنسی انسان میداند: «جنسیت از راه افکار، تخیلات، تمناها، باورها، نگرشها، ارزشها، رفتار، اعمال، نقشها و تربیتها بیان و تجربه میشود.»
مسترز و جانسون
مسترز وجانسون (1970) طی پژوهش های متعدد دریافتند که در موارد بسیاری نابهنجاری های جنسی ناشی از عدم آگاهی از نظام پاسخ جنسی می باشد.
اسپنس
یکی از مولفه های مهم یک ارتباط جنسی موفق دانش و آگاهی جنسی است ( اسپنس ، 1991).
علت بسیاری از نابهنجاری های جنسی معلومات جنسی کم می باشد .
اسپنس (1991) بر تاثير فوق العاده فقدان دانش جنسي بر ايجاد نابهنجاريهاي جنسي زنان تاكيد كرده است. او معتقد است دانش فرد در مورد تشريح جنسي و فنون جنسي تلويحات مهمي در روابط جنسي موفقيت آميز دارد. بخصوص آگاهي از روش هاي مناسب تحريك همسر ضروري است وعلت فقدان انگيختگي و يا ارگاسم همسر ممكن است به فقدان دانش يا مهارت مربوط باشد. همچنين داشتن دانش و مهارت مناسب در مورد روشهاي ايجاد كننده انگيختگي در بدن خود براي فرد اهميت دارد. همچنين وي بيان مي دارد كه زن و شوهرهايي كه براي درمان نابهنجاري هاي جنسي خود به دنبال كمك مي-باشند در مقايسه با زن و شوهرهاي فاقد نابهنجاري جنسي بطور معناداري از معلومات جنسي كمتري برخودارند.
بارون و بایرون
بارون و بایرون (2004) که نشان دادند، آموزش مهارتهای جنسی و پیشگیری از بارداری موجب افزایش رضایت جنسی، زناشویی، کاهش خشونت های جنسی و ناسازگاری زناشویی، زنان متأهل می گردد.
نورانی پور
پژوهش نورانی پور نشان داده است که دانش ونگرش جنسی با رضایت زناشویی همبستگی مثبت و معنی دارد ( نورانی پور و همکاران ، 1386).
نادری
پژوهش نادری نشان داده است که کمبود دانش جنسی به افزایش تعارضات و آسیب های جنسی زوجین منجر می گردد در حالی که دانش جنسی بالا باعث پیدا کردن یک راه حل منطقی برای مشکلات زناشویی می گردد ( نادری ، 1387).
نادری و همکاران نشان دادند بین دانش و نگرش جنسی با همسرآزاری در مردان و زنان، رابطه منفی معنیداری وجود دارد و این متغیر پیشبینیکننده مناسبی برای همسرآزاری است، همچنین دانش جنسی بالا در یافتن یک راهحل منطقی برای مشکلات زناشویی مؤثر است .
زاهدی
خانم ها بیش تر از آقایان درباره مسائل جنسی اظهار بی اطاعی کردند و متوسط آگاهی آنها نیز کمتر از آقایان بود ( زاهدی و همکاران ، 1380).
ناهید راستگو ، محمود گلزاری و فرید براتی سده
پژوهش راستگو و همکاران (1393) نشان داد که افزایش دانش جنسی موجب افزایش رضایت زناشویی زنان می گردد اما این افزایش تا جلسه پیگیری ادامه نداشت.
محمد علی بشارت ، نگار مظلوم حسینی ، مسعود غلامعلی لواسانی و بهرامعلی قنبری هاشم آبادی
بشارتی و همکاران (1395) بیان کردند که حالت اضطرابی و دانش ناکافی و بازخورد منفی به رابطه جنسی با مشکلات زناشویی رابطه مثبت داشتند. حالت اضطرابی و دانش و بازخورد جنسی توانستند اختلال های جنسی را پیش بینی کنند. حالت اضطرابی رابطه بین اختلال های جنسی و مشکلات زناشویی را به صورت معنادار تعدیل کرد، اما نقش تعدیل کننده دانش و بازخورد جنسی در رابطه بین اختلال های جنسی و مشکلات زناشویی معنادار نبود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ویژگی های شخصی حالت اضطرابی و دانش و بازخورد جنسی، رابطه زوجین را در دو حیطه مهم جنسی و زناشویی تحت تأثیر قرار می دهند.
یوسفی
در مطالعه یوسفی (1384) مشاهده گردید بین دانش و نگرش جنسی با رضایت زناشویی، رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و نگرش جنسی میتواند تغییرات مربوط به رضایت زناشویی را پیشبینی کند .
شیخالاسلامی
در مطالعه شیخالاسلامی و همکاران نیز بین دانش و نگرش جنسی با کیفیت زندگی زنان متأهل، رابطه مستقیم معنیداری وجود داشت .
شاکرمی
مطالعه شاکرمی و همکاران نشان داد آموزش جنسی، صمیمیت جنسی را در زنان افزایش داده و منجر به روابط زناشویی رضایتبخش میشود .
برقراری رابطه جنسی و دروغ
روانشناسان آمریکایی میگویند، آنجا که امیدی به برقراری رابطه جنسی با طرف مقابل هست، انسان بیمی از این ندارد که در برابر شریک جنسی احتمالی، همه واقعیت را نگوید تا آنجا که برای جلب رضایت طرف مقابل، حتی دروغ هم بگوید.
نتایج سلسله تحقیقاتی تازه در دانشگاه راچستر آمریکا آنچه را که ما مدتهاست به عنوان بخشی از طبیعت مردانه پذیرفتهایم، تأیید میکند؛ اینکه مردان آنجا که پای رابطه جنسی به میان میآید، دروغ میگویند.
روانشناسان آمریکایی، گریت بیرنباوم و هری رایس، در تحقیقات تازهشان به این نتیجه رسیدهاند که نه تنها این اصل در مورد مردان که در مورد زنان هم صادق است. اما آنچه شوکآور است این است که ما در مواردی که حتی کمترین دورنمایی از یک رابطه جنسی موجود است، شروع میکنیم به دستکاری کردن و بزک کردن واقعیت. دست کم آن وقتی که مغزمان از پیش در معرض تحریک جنسی قرار گرفته باشد.
اما این مرحله هم زیاد طول نمیکشد؛ نگاهی کوتاه به تصویری اروتیک کافی است تا سیلی از واکنشها را، آن هم معمولا هم بدون اینکه به آن پی ببریم، در سیستم لیمبیک مغز (سامانه عصبی احساسی) به راه بیندازد. اما این هیجان در رفتارمان هویدا میشود.
بیرنبباوم و رایس روی ۶۳۴ زن و مرد دگرجنسگرا در چندین مرحله تحقیق، نیاز آنها را به کمابیش کتمان واقعیت تا به چشم بستن کامل بر واقعیت، در موقعیتی که امید و چشماندازی به برقراری رابطه جنسی موجود باشد، بررسی کردند. آنها آزمایششوندگان را به دو گروه تقسیم کردند؛ گروهی از نظر جنسی تحریک شد و گروه دیگر نه.
پژوهشگران در ابتدا قصد داشتند به این نکته پی ببرند که تا چه حد آزمایششوندگانی که تحریک شدهاند، حاضر هستند نظر شخصیشان را بگویند و خودشان را با تصورات شریک جنسی بالقوهشان تطبیق دهند. روانشناسان به این نتیجه رسیدند که این آمادگی بسیار بالاست؛ بسیار بالاتر از گروهی که مورد تحریک جنسی واقع نشده بود.
به نظر کارشناسان کسی که به بتواند به هر طریقی اعتماد طرف مقابل را جلب کند، شانس بیشتری برای جلب توجه او و برقراری سکس دارد. به این ترتیب میتوان ادعا کرد که فرد خود را با ترجیحات و پسندهای طرف مقابل (شریک بالقوه جنسی) منطبق میکند. چشمانداز برقراری رابطه جنسی باعث میشود که افراد تحریک شده در این مقوله هم در مقایسه با آنها که تحریک نشده بودند، لافها و ادعاهای بیشتری داشته باشند.
نمیتوان به درستی گفت از چه زمانی واقعیت دستکاری میشود تا تبدیل به دروغ شود. بیرنباوم و رایس اما بر سر این مسئله توافق دارند که شرکتکنندگان در آزمایش آنجا که صحبت از شمار روابط جنسی آنها در گذشته است، دروغگو میشوند. آنکسی که احتمال برقراری رابطه جنسی را میدهد، نمیخواهد به هیچ عنوان طرف مقابل برداشت ولنگاری از او داشته باشد. محققان میگویند، در اینجاست که عددها رو به پایین "اصلاح" میشوند. روانشناسان پی بردند که ۷ در اینجا یک عدد جادویی است.
بیرنمان خلاصه میکند: «اگر مغز از نظر جنسی تحریک شده باشد، همه آدمها میخواهند خود را به بهترین شکل ایدآل به نمایش بگذارند. این به آن معناست که ما خودمان را به غریبهها بهتر از آنچه که واقعا هستیم، نشان میدهیم.»