به اعتقاد شای (K. Warner schaie) ، توانایی های شناختی انسان به سختی از مرحله ی عملیات صوری پیاژه فراتر می روند، اما به هر حال وقتی افراد به بزرگسالی می رسند موقعیت هایی که در آن ها فکر کنند بیشتر و متنوع تر می شوند.

شاي ( 1996 ،1994 ، 1998 ، به نقل از برك، 2007 ) با توجه به پژوهش هاي طولی خود معتقد است که پنج عامل اکتسابی در اوایل و اواخر بزرگسالی، یعنی توانایی کلامی، استدلال قیاسی، حافظه کلامی، جهت یابی فضایی و توانایی عددي، مهارت هاي متبلور و سیال را دربردارند و مسیرهاي تغییر آنها تأیید می کند که سرعت ادراك از الگوي کاهش یکنواخت و پیوسته تبعیت می کند، اما سایر مهارتهاي سیال، علاوه بر توانایی هاي متبلور در میانسالی افزایش می یابند. میانسالی، دوره اوج عملکرد در تعدادي از توانایی هاي ذهنی بسیار پیچیده است. طبق این یافته ها، افراد میانسال از لحاظ عقلانی در بهار زندگی هستند. در اوایل و اواسط بزرگسالی، زنان در تکالیف کلامی و سرعت ادراك بهتر از مردان هستند، درحالیکه مردان در مهارتهاي فضایی بهترند.

به نظر شای (1999، به نقل از طالبزاده و واحدي، 1392) فعالیت های ذهنی از فراگیری دانش به کاربردی کردن آن طی مراحل چهارگانه تغییر می کند .

ک. وارنر شای معتقد بود که اهداف فعالیت‌ ذهنی از فراگیری دانش به استفاده از آن طبق مراحل زیر تغییر می‌کند: مرحله فراگیری در کودکی و نوجوانی - مرحله دستیابی در اوایل بزرگسالی - مرحله مسئولیت در برخی افراد، مرحله اجرایی در میانسالی و بالاخره مرحله ادغام مجدد در اواخر بزرگسالی .

مراحل فعالیت ذهنی از نظر وارنر شای عبارتند از:

1- مرحله ی فراگیری ( کودکی و نوجوانی ) ( 0 - 18 سالگی ) : دو دهه اول زندگی معمولا صرف فراگیری دانش می شود. افراد جوان از تفکر عملیات عینی به تفکر عملیات صوری پیشروی می کنند. روش های قدرتمندتری برای اندوزش اطلاعات ابداع می کنند آن را ترکیب نموده و به نتایجی دست می یابند.

2- مرحله ی دستیابی ( اوایل بزرگسالی ) ( 18 - 35 سالگی ) : در این مرحله فرد در جهت سازکار کردن مهارت های شناختی خود با موقعیت هایی مثل زندگی زناشویی استخدام و … تلاش می کند تا به اهداف دراز مدت نائل شود. در نتیجه آنها کمتر روی فراگیری دانش تمرکز می کنند و بیشتر به کاربرد آن در زندگی روزمره تاکید می ورزند. مسائلی که افراد در محیط کار روابط صمیمانه و فرزند پروری با آن مواجه می شوند، بر خلاف مسائلی که در کلاس ها با آزمون های هوش مطرح می شوند،
یک راه حل درست ندارند. با این حال نحوه ای که فرد با این مسائل برخورد می کند می تواند کل روند زندگی را تحت تاثیر قرار دهد بنابراین آنها باید هم به مساله و هم به موقعیت توجه کنند.

فرد در اوایل بزرگسالی باید مهارت های شناختی خود را با موقعیت ها سازگار کند و بیشتر روی بکاربردن دانش در زندگی روزمره تاکید می ورزد تا یادگیری دانش.

3- مرحله ی مسئولیت ( میانسالی ) ( 35 - 50 سالگی ) : وارنر شای معتقد است که افراد در دوره میانسالی در مرحله مسئولیت قرار دارند . وقتی زندگی شغلی و خانوادگی فرد ثابت می شود «گسترش مسئولیت به سایرین» در زمینه شغل، جامعه و خانواده صورت می گیرد. افرادی که مسئولیت های پیچیده ای دارند، به مرحله ی تفکر اجرایی که پیشرفته ترین شکل تفکر است رسیده اند.

گسترش مسئولیت به سایرین در شغل، جامعه و خانه صورت می‌گیرد. حفظ رابطه خوشایند با همسر صمیمی، درگیر ماندن در زندگی فرزندان، پذیرفتن رهبری بیشتر در کار، برآورده ساختن نقش‌های اجتماعی که پیشرفته‌ترین شکل این نوع تفکر مرحله اجرایی نامیده می‌شود.

4- مرحله ی ادغام مجدد ( اواخر بزرگسالی ) ( 50 - 70 سالگی ) : در این مرحله افراد تمایلات نگرش ها و ارزش های خود را دوباره بررسی و ادغام می کنند تا از آن ها به عنوان راهنمایی برای این که چه دانشی را فرا بگیرند استفاده کنند. در این جا چالش های شناختی از «چه چیزی را باید بدانیم»؟ به «چرا باید بدانیم» تغییر می کنند. در نتیجه افراد سالخورده درباره ی موقعیت هایی که باید انرژی شناختی خود را صرف کنند سخت گیرتر می شوند. آن ها کمتر از جوانان وقت را برای کارهایی که به نظرشان بی معنی است هدر می دهند یا این کارها به ندرت در زندگی آن ها روی می دهند.

افراد تمایلات، نگرش‌ها و ارزش‌های خود را بررسی مجدد و ادغام مجدد می‌کنند و از آنها به‌عنوان راهنمایی برای اینکه چه دانشی را فرابگیرند و به‌کار برند، استفاده می‌کنند. افراد سالخورده درباره موقعیت‌هایی که باید انرژی شناختی خود را صرف کنند، سختگیرتر می‌شوند.

تغییرات در توانایی های عقلانی

آزمون های هوش برای ارزیابی تغییرات در انواع توانایی های ذهنی در سال های بزرگسالی ابزارهای مناسبی هستند. عوامل موجود در آزمون های مخصوص بزرگسالان شبیه عوامل ویژه ی کودکان دبستانی و نوجوانی هستند. آزمون های هوشی که برای ارزیابی مهارت های لازم جهت موفقیت تحصیلی مناسب هستند نمی توانند توانمندی های مربوط به زندگی روزمره ی بزرگسالان را ارزیابی کنند.

پژوهش های انجام شده نشان می دهد که وقتی ساختارهای مغزی روبه زوال می روند، هوش در بزرگسالی افت می کند. بررسی های مقطعی متعددی این حالت را نشان می دهند. اوج توانایی در عملکرد آزمون هوش در ۳۵ سالگی و به دنبال آن تنزل عملکرد در پیری می باشد. اما مطالعات طولی افزایش هوش مرتبط با سن را نشان دادند. شای برای پی بردن به علت این نتایج متفاوت، طرح طولی – زنجیره ای را در بررسی طولی سیاتل به کار برد و روش های طولی و مقطعی را با هم ترکیب کرد. یافته های تحقیق نشان می دهد که پنج توانایی ذهنی، کاهش مقطعی عادی بعد از اواسط سی سالگی دارند
اما گرایش های طولی افزایش عملکرد متوسطی را نشان دادند که تا پنجاه سالگی و اوایل شصت سالگی ادامه پیدا می کند.

طبق تحقیقات شای سرعت پردازش اطلاعات در دوران میانسالی کمی کاهش می یابد .

نظریه شای از جهاتی شبیه به نظریه لابووی ویف است .