رابرت پلاچیک ( Robert Plutchik ) متولد ۲۱ اکتبر ۱۹۲۷ و متوفای ۲۹ آوریل ۲۰۰۶ ، استاد بازنشسته روانشناسی دانشکده پزشکی آلبرت انیشتین و استادیار دانشگاه فلوریدا جنوبی بود. وی دکترای خود را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد و در طول مدت فعالیت علمی خود بیش از ۲۶۰ مقاله، ۴۵ فصل و هشت کتاب نوشت و هفت کتاب را ویرایش کرده. علایق پژوهشی او شامل مطالعه احساسات، مطالعه خودکشی و خشونت و بررسی روند روان درمانی است.

نظریه روانشناختی تکاملی هیجانات پلاچیک

رابرت پلاچیک رویکردی روانشناختی-تکاملی را در دسته‌بندی هیجانات برای پاسخ‌های عمومی هیجانی ارایه کرد. در سال ۱۹۸۰، رابرت پلاچیک یک روانشناس درست و درمون بوده که بعد از کلی کاوش و تحقیق می‌یاد و ادعا می‌کنه که آدمیزاد هشت احساس اساسی داره:

  1. لذت (شادی)
  2. اعتماد
  3. ترس
  4. تعجب (غافلگیری)
  5. غم
  6. انتظار (پیش‌بینی)
  7. عصبانیت ( خشم )
  8. انزجار

پلاچیک استدلال می‌کند که اصلی بودن این هیجان‌ها با نمایان کردن هرکدام به عنوان ماشه چکان رفتارهایی باارزش از منظر اصل بقاء مشخص می‌شود، همانند شیوه‌ای که ترس باعث ایجاد پاسخ جنگ یا گریز می‌گردد.

نظریه روانشناختی تکاملی هیجانات پلاچیک از هیجانات پایه دارای پیش‌فرضهایی ده‌گانه است.

  1. مفهوم هیجان در همه سطوح تکاملی قابل اطلاق بوده و به تمام حیوانات از جمله انسان قابل اعمال است.
  2. هیجان‌ها دارای سابقه‌ای تکاملی هستند و به اشکال مختلفی در گونه‌های مختلف تکامل یافته‌اند.
  3. هیجان‌ها نقشی انطباقی را در کمک به ارگانیسم‌ها جهت کنار آمدن با مشکلات اساسی مرتبط با بقا که از سوی محیط ارائه شده‌است ایفا کرده‌اند.
  4. با وجود اشکال مختلف بیان هیجان‌ها در گونه‌های مختلف، عناصر مشترک خاصی و یا الگوهای ویژه‌ای وجود دارند که می‌توانند شناسایی شوند.
  5. تعداد کمی از هیجان‌های پایه، اصلی یا پیش نمونه وجود دارند.
  6. همه هیجان‌های دیگر وضعیت‌هایی مخلوط یا مشتق هستند؛ به عبارت دیگر، آنها به صورت پیوند یافتن، مخلوط شدن، یا ترکیب شدن هیجان‌های اولیه رخ می‌دهند.
  7. هیجان‌های پایه سازه‌هایی فرضی یا وضعیت‌های ایده پردازی شده‌ای هستند که خواص و خصوصیات آنها فقط از طریق انواع گوناگون شواهد مختلف قابل استنتاج است.
  8. هیجان‌های پایه را می‌توان به صورت جفت‌های متضاد قطبی مفهوم سازی کرد.
  9. همهٔ احساسات در درجهٔ مشابه بودن از یکدیگر متفاوتند. هر احساسی می‌تواند در سطوح مختلفی از شدت یا انگیختگی وجود داشته باشد.

نظریه ی فطری هیجان را رابرت پلاچیک Plutchik (1980) مطرح کرده است. براساس این نظریه هشت گونه هیجان اصلی وجود دارند که در تکامل بقای موجود آدمی در هشت کارکرد از اهمیت برخوردارند. به عقیده ی این پژوهشگر هیجانهای دیگر ترکیبی از این هشت گونه هیجان اصلی به شمار می آیند. برای مثال، عشق ترکیبی از شادی و پذیرش است و تحقیر و توهین ترکیبی از خشم و بیزاری است. هیجانهایی که در چرخ گردونه مقابل یکدیگر قرار گرفته اند متضاد هم می باشند .
پلاچیک هر یک از هیجانهای اصلی را با کارکرد یا وظیفه ی مهم آنها برای بقای گونه ها، مانند تولیدمثل، جلوگیری از خطرات و آشنایی با محیط ارتباط می دهد.

چرخ هیجانات ( احساسات ) رابرت پلاچیک یا گل احساسات پلاچیک

رابرت پلاچیک روانشناسی است که احساسات اساسی انسان را مورد بررسی قرار داده و الگو یا مدلی به نام چرخ احساسات را مطرح کرده است. به تدریج این مدل به عنوان چرخ احساسات پلاچیک شناخته شده و نام آن رواج یافته است. این مدل بیان می کند که انسان 8 احساس اساسی دارد و می توان آن ها را براساس هدف فیزیولوژیکی که دارند سازماندهی کرد. 8 احساس اساسی مدل چرخ پلاچیک شامل: ترس، اعتماد، شادی، بیزاری، خشم، تعجب، انتظار و ناراحتی است.

بعد از این ماجرا آقای پلاچیک یک چرخه طراحی می‌کنه که اساس این چرخه هشت احساس اصلیه و طیف ارتباطی که بین این احساسات وجود داره رو به کمک این چرخه نشون می‌دهد. به کمک این چرخه یا نمودار احساسات می‌شه فهمید که کدوم احساس‌ها مخالف همدیگه قرار گرفتن یا چه احساساتی به راحتی می‌تونن به هم تبدیل بشوند. این چارچوب آقای پلاچیک کمک می‌کنه که تغییرات احساسی و کلا طیف عواطف شکل روشن‌تر و قابل فهم‌تری پیدا کنه که خیلی موقع‌ها خیلی هم عجیب و غافلگیرکننده است . حتی برای بهتر درک کردن احساسات خودمون هم، چرخه احساسات استاد جای خوبی برای شروعه. اگه موافقین بریم تا یه کم بیشتر این گل رنگارنگ احساسات رو تفسیر کنیم.

پلاچیک اولین بار در سال ۱۹۸۰ مدل مخروطی (سه بعدی) یا مدل چرخی (دوبعدی) را در جهت توضیح نحوه ارتباط هیجان‌ها ارایه کرد.

او ۸ هیجان پایه را به صورت دوقطبی پیشنهاد کرد: شادی و غم؛ ترس در مقابل عصبانیت؛ اعتماد در برابر نفرت؛ و تعجب در مقابل پیش‌بینی. علاوه بر این، مدل تعاملی دوار (circumplex) او ارتباطی میان ایده یک دایره هیجانی و یک چرخ رنگ ایجاد می‌کند. مانند رنگ‌ها، هیجان‌های پایه را نیز می‌توان با شدت‌های مختلف بیان کرد و می‌توانند با یکدیگر ترکیب شوند تا هیجان‌های مختلفی ایجاد شود.

این نظریه در راستای ایجاد مبنایی برای توضیح مکانیسم‌های دفاع روانی گسترش یافت؛ پلاچیک پیشنهاد کرد که هشت مکانیسم دفاعی، تظاهرات هشت هیجان پایه هستند.

این مدل به ما کمک می کند تا احساسات خود را درک کنیم و بشناسیم و سپس در موقعیت های مناسب آن ها را ابراز کنیم. در واقع می توان گفت این مدل به کنترل احساسات نیز کمک می کند. برای مثال زمانی که از رفتار یا حرف های یک نفر عصبانی می شوید اگر بر احساسات خود کنترل داشته باشید و آن ها را به خوبی بشناسید، متوجه خواهید شد که ابراز عصبانیت می تواند عواقب بدتری را برای شما به همراه داشته باشد، به همین علت احساس خود را کنترل خواهید کرد.

به کمک چرخه احساسات پلاچیک می توانید احساسات خود را به خوبی بشناسید، تفکیک کنید و با کنترل آن ها در موقعیت های مختلف احساس مناسب را ابراز کنید. با توجه به اینکه همه ما در طول زندگی چندین رابطه مختلف را برقرار می کنیم، بنابراین نباید به دلیل ابراز اشتباه احساسات موقعیت های کاری، اجتماعی یا عاطفی خود را از دست دهیم.

نحوه بیان احساسات و هیجان ها با چرخ پلاچیک

چرخ پلاچیک به ما کمک می کند تا احساسات خود را به درستی بشناسیم و در موقعیت های مناسب ابراز یا کنترل کنیم. برای استفاده از چرخ احساسات پلاچیک ابتدا باید با ساختار کلی آن آشنا شوید. تصویری که در همین قسمت از مقاله درج شده بیان کننده مدل پلاچیک است. همانطور که مشاهده می کنید این مدل از چند قسمت مختلف تشکیل شده است که می توان ساختار کلی آن را به یک گل یا خرچه تشبیه کرد. در این مدل هر یک از قسمت ها یا در واقع هر یک از احساساتی که درج شده اند با یکدیگر ارتباط دارند. برای بهره مندی از مزایای مدل پلاچیک باید به نکاتی که در ادامه مطلب اشاره می کنیم توجه کنید:

- احساسات اساسی: به تصویر مدل پلاچیک دقت کنید و 8 احساسی که در قسمت قبلی همین مقاله به عنوان احساسات اساسی انسان نام بردیم را پیدا کنید. به کمک این احساسات و روابطی که با یکدیگر دارند می توانید احساسات خود را به خوبی بشناسید و ابراز آن ها را کنترل کنید. هشت احساس اصلی می باشد که عبارت اند از: خشم، ترس، غم، انزجار، تعجب، انتظار، اعتماد و شادی.

- احساسات متضاد: در چرخ احساسات پلاچیک هر یک از دو احساسی که در مقابل یکدیگر قرار می گیرند؛ متضاد یکدیگر هستند. برای مثال احساس شادی در مقابل ناراحتی قرار می گیرد، بنابراین این دو احساس متضاد یکدیگر هستند.

گل احساسات پلاچیک این 8 احساس اساسی را بر اساس هدف فیزیولوژیکی هر کدام سازماندهی می کند، هر احساس اولیه یک نقطه مقابل قطبی دارد. اینها بر اساس واکنش فیزیولوژیکی است که هر احساس در حیوانات (از جمله انسانها… Plutchik حیوانات را مطالعه کرد!) ایجاد می کند. به عبارتی احساسات روبه روی هم متضاد یکدیگر هستند:

  • شادی نقطه مقابل غم است. فیزیولوژی: اتصال در مقابل کناره گیری
  • ترس نقطه مقابل خشم است. فیزیولوژی: کوچک شدن و پنهان شدن در مقابل بزرگ و بلند شدن
  • انتظار مخالف تعجب است. فیزیولوژی: از نزدیک بررسی کنید در مقابل پرش به عقب
  • بیزاری مخالف اعتماد است. فیزیولوژی: رد در مقابل آغوش

( منظور از فیزیولوژی، حالت های بدنی است که برای جانداری هنگام احساسات مختلف رخ می‌دهد. )

- احساسات ترکیبی: احساساتی که در قسمت های بدون رنگ تصویر مدل پلاچیک قرار گرفته اند بیان کننده احساساتی هستند که از ترکیب دو احساس اساسی ایجاد می شوند. برای مثال از ترکیب دو احساس انتظار و خشم؛ پرخاشگری شکل می گیرد.

احساس‌های بدون رنگی که توی فضای سفید و بیرون گلبرگ‌ها وجود دارن، احساس‌هایی رو نشون می‌دن که از ترکیب دو احساس اصلی به وجود می‌یان. مثلا شادی و اعتماد با هم ترکیب می‌شن و عشق رو می‌سازن!

احساسات غالبا موضوع خیلی پیچیده‌ایه و اینکه بتونین تشخیص بدین هر احساسی که بهتون دست داده ترکیب دو یا چند احساس مختلفه، خودش مهارت خیلی مفیدیه که بهش رسیدن هم خیلی سخته.

- شدت احساسات: نکته مهمی که از چرخ احساسات پلاچیک می توان متوجه شد؛ شدت احساسات است. برای متوجه شدن این نکته به تصویر مدل پلاچیک توجه کنید؛ احساساتی که در قسمت های درونی مدل قرار گرفته اند شدت بیشتری دارند. در واقع با حرکت از سمت بیرونی این مدل به سمت داخل آن شدت احساسات افزایش می یابد. برای مثال احساس آرامی شدت کمتری نسبت به وجد دارد.

ابعاد عمودی مخروط نشون می‌ده که شدت این احساسات چقدره. یعنی با حرکت از تیزی مخروط به سمت مرکزش، احساسات تشدید می‌شن، که با رنگ هم سعی شده این شدت رو نشون بده. هر چقدر کم‌رنگ‌تر، شدت حس کم و هرچقدر پررنگ‌تر باشه شدت حس بیشتره.

مثلا عصبانیت در شدت حداقلی خودش میشه دلخوری و در بالاترین شدت خودش به خشم تبدیل می‌شه. یا احساس بی‌حوصلگی یا کسالت اگه نسبت به کسی یا چیزی درست کنترل نشه می‌تونه تا سرحد نفرت شدت پیدا کنه!

موار کاربر چرخه احساسات بلاچیک

1- تسلط احساسی

چرخه احساسات پلاچیک به ما کمک می‌کنه تا با یک ذره‌بین واید به سواد عاطفی خودمون نگاه کنیم. در واقع سواد ما از این موضوع خاص و مهم، که همون احساسات ما و بقیه است رو محک می‌زنه. اگه دلتون می‌خواد از احساسات اول خودتون و دوم دیگران رو دست (همون رکب خودمون) نخوردید، حسابی دور این چرخه بچرخید که به نظرم مثل یه جدول ضرب باید حفظش کنید و در لحظه احساسات رو تحلیل کنید.

2- سواد عاطفی

افزایش سواد عاطفی نه فقط به معنای یادگرفتن واژگان احساسی یا احساسات اصلی بلکه به معنای درک ارتباط بین عواطف مختلف با همدیگه و چگونگی تغییر و تبدیلشون به هم دیگه توی بازه‌های زمانی مختلف هم هست. همونطور که بالاتر گفتم شما اگر مثل جدول ضرب به این احساسات مسلط باشید می‌تونید اون‌ها رو تحلیل کنید و با سواد عاطفی بالای خودتون به منطق تبدیلشون کنید.

3- ترجمه احساس به منطق

شما بعد از حفظ تمام احساسات و رابطه‌هاشون به محض روبرو شدن با هرکدوم از اون‌ها چه در خودتون چه واکنش احساسی بقیه در مقابل شما، به جای سرکوب کردن و فرار کردن از احساسات، می‌تونید اون‌ها رو فورا لیبل بزنید بفرستید پیش سمت منطقی و استدلالی مغز تا با واکنش درست، نسخه احساس رو بپیچید و پاسخ درست بهش بدید.

قدیما می‌گفتن اگه فلان حس رو داری، خیلی بهش فکر نکن عادی می‌شه، بزرگ می‌شی یادت می‌ره! عجب چرتی می‌گفتن! بالاتر توی قانون مهم بهتون تذکر دادم که اگه احساسات رو به حال خودش بذارید تشدید می‌شه و کارد به استخوان می‌رسه .