نظریه جرم شناسی اوقات فراغت جرج زیمل
تحول نگرش به فراغت
در تمدن باستانی در یونان و در روم کار تا حدی مهم شمرده میشد که برای ادامه زندگی ضرورت داشت. اصولاً کار برای آنها نوعی مصیبت و بیشتر مختص اقشار پایین بود. اما برعکس، در قرون وسطا کار نشانه تقوا و فعالیتی مهم شمرده و تفریح مردم بسیار محدود و منحصر به عبادات و آیین های مذهبی و درمجموع زندگی مردم سخت و طاقت فرسا بود.
در دوره رنسانس، جزم اندیشی دینی جایش را به لیبرالیسم وگسترش علم داد امّا توأم شد با نوعی فردگرایی وآنومی، با این حال تحت تأثیر نهضت اصلاحگری دینی هنوز براخلاق کار پافشاری میشد.
انقلاب صنعتی غرب در بدو ظهور و دوره اولیه خود به سرکوب مجدد اوقات فراغت توده مردم انجامید اما با آغاز قرن بیستم رشد تکنولوژی، شرایط کار را بهبود بخشید و چانه زنیهای کارگران نیز اوقات تعطیل را افزایش داد.
در همین دهه ها تورستاین وبلن، پیشگام نظریه پردازی در فراغت، در کتاب خودجامعه فراغتی طبقه مرفه بورژوازی جدید را طبقه ای تعریف کرده که افراد آنبرای معرفی خود و جایگاه اجتماعی شان از مصرف تظاهری کالا و از مصرف نمایشی اوقات فراغت استفاده میکردند.
در این دوره غلبه مادی گرایی، فردیت و هدونیسم به نگرش فوق دامن زد وفراغت را با مصرف و تجارت درهم آمیخت. زیمل همزمان با وبلن در اثر مهم خود کلانشهر وحیات ذهنی، به الگوی نگرشی و رفتاری مشابهی اشاره کرده که درابتدای قرن بیستم در فرهنگ جدید و متمایز شهری شکل گرفت. بورژوازی جدید در مواجهه با گمنامی و ناشناختگی زندگی شهری، الگوی خاصی از مصرف را در پیش گرفت تا بتواند احساس فردیت و تشخص خود را حفظ کند و به سایر آحاد جامعه نشان دهد. افراد مورد نظر وبلن و زیمل از طریق مصرف کالا در پی آن بودند که هویت و تفاوت خود را ابراز کنند واز آن جا که خرید و مصرف کالاعمدتاً در فراغت آنها انجام میشد، خرید و مصرف و هویت یابی از طریق مصرف کالاها به فراغت پیوند خورد.
نظریه اوقات فراغت زیمل
جرج زیمل یکی از جامعه شناسان کلاسیک آلمانی بود، که یکی از نظریات او درباره جامعه شناسی اوقات فراغت می تواند تبیین کننده رواج اعتیاد به مواد مخدر در جامعه باشد. به اعتقاد او در فرهنگ مدرن و در روند تاریخ جدید، آزادی فزاینده فرد از بندهای وابستگی شدید اجتماعی و شخصی ظهور می یابد، صورت های فرماندهی و فرمانبری نیز خصلت تازه ای به خود می گیرند و هیچ فردی تحت چیرگی تام دیگران در نمی آید. انواع گسترده ای برای گذران فراغت وجود دارد که به فرد امکان می دهد خود را از دیگران متمایز سازد که روش ها و اعمال پرشتاب و مد این تمایز هویت شخصی را شکل می دهند ( بخارایی، 1387).
بر این مبنا هر کس برای متمایز شدن، روش خاص پی می گیرد که ماجراجویی در زندگی مدرن را رواج می دهد. فرد در این فضا می کوشد تا از جریان های یکنواخت زندگی روزانه بیرون رود و در قلمرو فعالیتی با قواعد ویژه گام نهد. بنابراین در جوامع مدرن و جوامعی که به سوی مدرنیسم گام بر می دارند و فرهنگ مدرن در آن تبلیغ شده، فرد در قلمرو اوقات فراغت، جهان عقلگرا، بوروکراتیک و افسون زدایی شده را کنار می نهد و فرصتی برای او فراهم می شود تا اجبارها و محدودیت های نظم اجتماعی را فراموش کند و به کنش غیرهنجاری دست زند.
با توجه به این دیدگاه، می توانیم به افراد آزاد و فردگرای امروزی اشاره کنیم که با توجه به ذات حیات مدرن، پا را فراتر از قید و بندها نهاده و جستجوگرانه و ماجراجویانه برای تفریح و گذر وقت، به اعتیاد روی می آورند و این امر را تنها تفریح و نوعی گذراندن اوقات فراغت ویژه و متمایز از دیگران می پندارند. این نظریه می تواند تبیین کننده بسیار خوبی برای اعتیاد در اقشار مرفه و طبقات بالای جامعه باشد، چرا که آنان همیشه سعی می کنند در اعمال خود از دیگران متمایز باشند، حتی در تفریحات، گرچه این تفریح خاص، مصرف مواد مخدر باشد و به اعتیاد بینجامد ( آزادارمکی، 1385).
جرج زیمل یکی از جامعه شناسان کلاسیک آلمانی بود، که یکی از نظریات او درباره جامعه شناسی اوقات فراغت می تواند تبیین کننده رواج اعتیاد به مواد مخدر در جامعه باشد. به اعتقاد او در فرهنگ مدرن و در روند تاریخ جدید، آزادی فزاینده فرد از بندهای وابستگی شدید اجتماعی و شخصی ظهور می یابد، صورت های فرماندهی و فرمانبری نیز خصلت تازه ای به خود می گیرند و هیچ فردی تحت چیرگی تام دیگران در نمی آید.
انواع گسترده ای برای گذران فراغت وجود دارد که به فرد امکان می دهد خود را از دیگران متمایز سازد که روش ها و اعمال پرشتاب و مد این تمایز هویت شخصی را شکل می دهند.
بر این مبنا هر کس برای متمایز شدن، روش خاص پی می گیرد که ماجراجویی در زندگی مدرن را رواج می دهد. فرد در این فضا می کوشد تا از جریان های یکنواخت زندگی روزانه بیرون رود و در قلمرو فعالیتی با قواعد ویژه گام نهد.
بنابراین در جوامع مدرن و جوامعی که به سوی مدرنیسم گام بر می دارند و فرهنگ مدرن در آن تبلیغ شده، فرد در قلمرو اوقات فراغت، جهان عقلگرا، بوروکراتیک و افسون زدایی شده را کنار می نهد و فرصتی برای او فراهم می شود تا اجبارها و محدودیت های نظم اجتماعی را فراموش کند و به کنش غیرهنجاری دست زند.
با توجه به این دیدگاه، می توانیم به افراد آزاد و فردگرای امروزی اشاره کنیم که با توجه به ذات حیات مدرن، پا را فراتر از قید و بندها نهاده و جستجوگرانه و ماجراجویانه برای تفریح و گذر وقت، به اعتیاد روی می آورند و این امر را تنها تفریح و نوعی گذراندن اوقات فراغت ویژه و متمایز از دیگران می پندارند.
این نظریه می تواند تبیین کننده بسیار خوبی برای اعتیاد در اقشار مرفه و طبقات بالای جامعه باشد، چرا که آنان همیشه سعی می کنند در اعمال خود از دیگران متمایز باشند، حتی در تفریحات، گرچه این تفریح خاص، مصرف مواد مخدر باشد و به اعتیاد بینجامد.
گسترش شهرنشینی وهمراه با آن رشد روزافزون ماشینی شدن به تدریج عرصه ای فرا روی انسان ها گشوده است که به اوقات فراغت موسوم گردید. در عصر حاضر فعالیت های اوقات فراغت از چنان اهمیتی برخوردار شده است که کارشناسان از آن به مثابه آیینه فرهنگ یاد می کنند. به این ترتیب اوقات فراغت از مساله ای صرفاً اجتماعی فراتر رفته و به مقوله ای چند بعدی بدل شده است که افزون بر جنبه های اجتماعی، دارای ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، و حتی حقوقی نیز می باشد. اوقات فراغت معمولاً ناظر به کناره گیری از فعالیت های عادی روزمره وپرداختن به فعالیتی لذتبخش و مفرح توسط فرد است. اوقات فراغت از طریق کارکرد های متفاوت نقش موثری در ایجاد تعادل در زندگی افراد دارد.
برای اوقات فراغت چهار کارکرداصلی قائلند : استراحت و تجدید قوای روحی وجسمی; تفریح وسرگرمی ; کسب اطلاعات و تکمیل معلومات و پرورش شکوفایی استعدادها و خلاقیت ها.
تئوری های توسعه اجتماعی و دانش عامیانه هر دو اذعان بر این دارند که در رفتار فراغتی استمرار و پیوستگی وجود دارد و اینکه تجربه های جوانی ، علیرغم تغییرات دائم در طول زندگی ، بر انگارهای دوره بزرگسالی تأثیر می گذارد. اما در مقابل برخی ، الگوهای اوقات فراغت را مانند سایر جنبه های رفتار انسانی در طول دوره های مختلف زندگی افزون بر استمرار ، دچار تغییر نیز می دانند. از این منظر تمامی افراد به یک میزان از اوقات فراغت بهره نمی برند و یا شکل گذران فراغت همه ی آحاد مردم یکسان نیست. گوناگونی های فراغتی که به طیف وسیعی از محدودیت ها و فرصت ها برای اوقات فراغت تبدیل می شود ناشی از عوامل مختلفی است و هر یک از این مولفه ها چگونگی گذاران فراغت را از فردی به فردی و یا از گروهی به گروهی دیگر متمایز می سازند. لذا جرم شناسی اوقات فراغت از جمله موضوعاتی است که مورد توجه جرم شناسان و متخصصان قرار گرفته و چگونگی کاهش مسئولیت کیفری از اولویت های جامعه امروزی بیان شده است.
برای جلوگیری از آسیب های فراوانی که اوقات فراغت در صورت عدم توجه به دنبال خواهد داشت، باید پیش از فرا رسیدن آن تصمیمات لازم اتخاذ شود و در این میان نقش والدین بسیار پر رنگ است. پدر و مادرها باید با برنامه ریزی برای اوقات فراغت فرزندانشان، شرایطی را مهیا کنند که نوجوانان در تعطیلات تابستانی از برنامه های ورزشی، هنری و آموزشی مورد علاقه خود بهره ببرند و از این طریق از سقوط در ورطه بطالت رها شوند. گرایش به فعالیت های مفید ورزشی، هنری و علمی باعث می شود که دیگر نوجوانان و جوانان به دلیل بیکاری دست به دامن خیابان گردی نشوند و از عواقب آن نیز مصون بمانند.
لذا با توجه بیشتر والدین و مسئولین بر اهمیت اوقات فراغت می توان تهدید فراغت را تبدیل به فرصت کرد و در این مسیر آموزش و پرورش به عنوان متولی این امر باید خانواده ها را در پر کردن اوقات فراغت فرزندانشان به بهترین نحو یاری رساند. به هر رو موضوع اوقات فراغت مختص به فصل تابستان نیست و کلیه زمان هایی که نوجوانان از مشغولیت های روزانه فارغ می شوند، در صورت بی توجهی می تواند به عنوان تهدیدی مطرح شود.
بنابر این در کنار همه ارزشمندیها، اثرات حیات بخش و آفرینندگیهایی که از اوقات فراغت انتظار می رود، باید واقعیت ناخوشایندی را نیز مورد امعان نظر قرار داد. متأسفانه به دلایل متعدد، از جمله عدم ایجاد نگرش مثبت در اذهان دانش آموزان نسبت به اوقات فراغت، نبودن برنامه های آموزشی و توجیهی در حسن بهره وری از فرصتهای آزاد، بویژه تعطیلات تابستانی و سرانجام بلاتکلیفیها و بی برنامگیها، بررسیها و مطالعات انجام شده در ارتباط با بزهکاری کودکان و نوجوانان، حاکی از آن است که در غالب موارد، انحرافات اخلاقی و آسیب پذیریهای اجتماعی با اوقات فراغت دانش آموزان همبستگی دارد.
بدین معنا که همواره آغاز یا فزونی کژرویها و بزهکاریهای کودکان و نوجوانان در ایام فراغت، بخصوص در طول تعطیلات مدارس بوده است. این مسأله در نزد آن دسته از دانش آموزانی که از نظر هوشی پایین تر از حد متوسط بوده، از پیشرفت تحصیلی رضایت بخشی برخوردار نیستند و تجارب چندانی از موقعیتهای موفقیت آمیز و خوشایند ندارند، بیشتر مشاهده می شود.
بدیهی است در این رهگذر فقر فرهنگی و فقدان انگیزه های رشد، مزید برعلت است. بنابراین با در نظر گرفتن حساسیت، اهمیت و نقش حیاتی اوقات فراغت، ضروری است با تهیه و تنظیم برنامه های جامع آموزشی از طریق همکاری مشترک اولیاء و مربیان و اتخاذ روشهای مناسب، ضمن توجیه دانش آموزان و ایجاد نگرش مثبت در آنها به ارزش و اثرات مثبت اوقات فراغت و برانگیختن رغبت و انگیزه در حسن بهره وری و بارورسازی این فرصتها، در زمینه پیشگیری از هر گونه آسیب پذیریها در ایام فراغت، تدابیر لازم را پیش بینی کرد.
ویژگی های شهر جدید زیمل
شـــهر جدیـــد ازنظـــر زیمـــل چندیـــن ویژگـــی دارد کـــه بخشـــی از آن ماننـــد تقســـیم کار و اقتصــاد پولــی بــه نیروهــای فراشــهری تعلــق دارد و ازطــرف دیگــر خــود کلان شــهر بــا ایجــاد شـــخصیت اجتماعـــی جدیـــد نقـــش مؤثـــری در فرهنـــگ مـــدرن بـــازی می کنـــد ( گوتندیـــر و هاتچیســون، 2011 :55 ).
کلان شــهر آ گاهــی فــردی عقالنــی را جــدا از غریــزه و روابــط عمیــق عاطفــی، به شــدت تقویــت می کنــد. وقتــی افــرادی کــه در شــهر زندگــی می کننــد بــا تقســیم کار فزاینـــده، اقتصـــاد پولـــی گســـترده، تحـــرک اجتماعـــی بـــالا ، زمان منـــدی دقیـــق روبـــه رو می شـــوند خواه و ناخـــواه فقـــط بـــا قـــوۀ فکـــری خـــود می تواننـــد بـــه تمـــام ایـــن محـــرکات پاســخ دهند. همین امــر رشــد و بالندگــی و ورزیدگــی عقــل در زندگــی روزمــره را درپــی خواهــد داشـت ( زیمـل، 1950 :410 ).
حسـابگری و وارد شـدن در روابـط حسـابگرانه و غیرشـخصی در روابـــط اجتماعـــی افـــراد جـــزو لاینفـــک حیـــات شـــهری اســـت. تمـــام ارزش هـــای کیفـــی و ســـنجش ناپذیر بـــه دســـتآوردهای عینی و کمی تبدیـــل شـــده اســـت. پـــول و کمیت، ســـنجۀ مشـــترک تمـــام ارزشهـــا شـــده و تمامـــی مقـــولات اجتماعـــی و طبیعـــی را از محتـــوا و تفاوتهـــای کیفـــی تهـــی نمـــوده اســـت (همـــان: 415).
زیمــل، شــهر را فضــای اجتماعــی می دانــد کــه از یــک جنبــه، توانســته اســت نیروهــای ســهمگین گذشــته را کنــار زنــد و آزادی فــردی ( عامگرایانــه ) به وجــود آورد و از جنبــۀ دیگــر، آن را در یــک رابطــۀ حســابگرایانه و دلزده بــا دیگــران همــراه بــا خویشــتنداری، بــدون داشــتن روابــط عمیــق ســنتی رهــا کنــد.