طی دو دهه 50 و 60 در تلاش برای فهم و تبیین دین در آمریکا ، گلارک بحث ابعاد التزام دینی یا دینداری را مطرح کرد . وی این بحث را در سال 1962 گسترش داد و با همکاری استارک در سال 1965 به بسط و شرح آن پرداخت . هدف اصلی آنها از طرح این مباحث عموما درک شیوه های مختلفی بود که مردم با توسل به آن خود را مذهبی تلقی می کردند .

به نظر گلارک و استارک همه ادیان جهانی به رغم آنکه در جزئیات بسیار متفاوت اند ، دارای حوزه های کلی هستند که دینداری در آن حوزه ها ، جلوه گر می شود .

به نظر گلاك و استارك (1965) ، در همة اديان دنيا، با وجود تفاوت در جزييات، عرصه هـاي مشـتركي بـراي تجلـي دينـداري وجود دارد.

گـلاك (1962؛ به نقل از وولف، 1991) تقسيم بندي ديگري از مؤلفه هاي دينداري ارائـه مـي دهـد. الگـوي گـلاك شـامل پـنج جـزء اسـت: عبادتي ( dovotional ) ، منطقي و عقلي ( logicul & rational ) ، ايدئولوژيكي ( ideology ) ، تجربي ( empirical ) و احساسي و پيامد و آثار ( consequential ) (در زندگي). درحاليكه اجزاي تجربي و پيامـدهاي گلاك ارتباط نزديكي با جزء عرفاني و عملي پرات دارد، به نظر مي آيد كه اجزاي مناسكي، ايدئولوژيكي و الگـوي او اجزايـي جديـد هستند.

در این مدل دین شامل پنج بعد اعتقادی ( حد و اندازه­ای که مردم عقاید دینی را حفظ و عمل نمایند )، عمل دینی ( حد و اندازه­ای که مردم در پرستش و عبادت درگیر می­ شوند )، تجربی ( درجه ­ای که مردم تماس و ارتباط با ماوراءالطبیعه را حس و تجربه می­ کنند )، معرفتی (میزان معرفت یا دانشی که مردم از دین دارند ) و پی­آمدی ( حد و اندازه­ای که ابعاد قبلی از یک تا چهار در زندگی روزمره مردم تأثیر دارد ) است (سراج­زاده، 1383: 65-64).

آنها اعتقاد دارند، ضمن تفاوت­ هائی که در جزئیات ادیان وجود دارد، عرصه ­های مشترکی نیز وجود دارد که دین‌داری در آن متجلّی می­ شود ( گلاک و استارک، 1971: 20-19).

ابعاد یا مؤلفه هاي دينداري گلاك (1962) به اختصار در زير توضيح داده مي شود:

1- بعد تجربي یا عواطف دینی : افراد ديني، به دانش مستقيمي از واقعيت نهايي خواهند رسيد يا همان دين را تجربه خواهند كرد؛ بعد تجربي يا عواطف ديني ناظر به عواطف، تصورات و احساسات مربوط به داشتن ارتباط با جوهري ربوبي، همچون خدا يا واقعيتي غايي يا اقتداري متعالي؛

بعد تجربی، این بعد در تصورات و احساسات مربوط به برقراری رابطه با وجودی هم چون خدا که واقعیت غایی یا اقتدار متعالی است، ظاهر می شود.

2- بعد ايدئولوژيك یا بعد اعتقادی : فرد ديني به باورهاي خاصي پايبند است؛ بعد اعتقادي يا باورهاي ديني كه عبارت است از باورهايي كه انتظار ميرود پيروان آن دين به آنها اعتقاد داشته باشند؛

بعد اعتقادی یا ایدئولوژیکی باورهایی را در بر می گیرد که انتظار می رود پیروان آن دین بدان ها اعتقاد داشته باشند. گلاک و استاک این باورها را در هر دین خاص، به سه نوع تقسیم کرده اند. باورهای مسلم که ناظر به شهادت دادن به وجود خداوند و معرفی دات و صفات اوست. باورهای غایتگرا که هدف و خواست از خلقت انسان و نقش انسان در راه نیل به این هدف را باز می نمایانند، باورهای زمینه ساز که روش های تأمین اهداف و خواست خداوند و اصول اخلاقی را که بشر برای تحقق آن اهداف باید به آن ها توجه کند در بر می گیرند.

3- بعد تشريفاتي (آييني) یا بعد مناسکی ( اعمال دینی ) : افراد ديني، اعمال ديني خاصي دارند؛ اعمال ديني شامل اعمال ديني مشخص همچون عبادت، نمـاز، شـركت در آيـين هـاي دينـي خـاص و روزه گرفتن كه انتظار مي رود در هر دين به جا آورده شوند؛

شعائر یا مناسک دینی عبارت است از آداب‌ ورسوم‌ معین‌ یا‌ رفتارهای نمونه‌ای در میان معتقدان هر دین، یا به‌طور کلی مـراسمی کـه هر دین از پیروان خود ‌‌انتظار‌ دارد که آنها را به‌جا آورند. یکی از نکات مهم در اعمال یا رفتارهای دینی مناسکی، وجه سمبلیک یا نمادین آن هاست. مناسک دینی اساساً سمبلیک اند و یکی از اهداف عمده ی آن ها، واجد حالات و ملکات اخلاقی شدن است.

4- بعد عقلاني ، بعد فکری یا دانش دینی : فرد ديني از اصول اساسي ايمان و كتاب مقدس خود آگاه است؛ بعد فكري يا دانش ديني، مشتمل بر اطلاعات و دانسته هاي مبنايي در مورد معتقدات هر دين كه پيروان هر دين بايد آنهـا را بدانند؛

بعد فکری یا دانش دینی، اطلاعات و دانش اساسی در مورد دین و کتاب مقدس را که انتظار می رود پیروان، آن ها را بدانند، شامل می شود.

5- بعد پيامدي یا آثار دینی : اين بعد شامل اعمال و نگرش هايي است كه افراد در نتيجة دينشان بايد اتخاذ كنند. بعد پيامدي يا آثار ديني ناظر به تاثيرات باورها، اعمال، تجارب و دانش ديني بر زندگي روزمرة پيروان .

بعد‌ پيامدى‌ يا آثار دينى، شامل پيامدهاى بـاور، عـمل، تجربه و دانش دينى در زندگى روزمره‌ى فرد معتقد و روابط ‌‌او‌ با سايرين است. گویه‌های این‌ مفهوم،‌ ثروت‌ حـق ثـروتمندان، پاداش دادن فـقرا در روز آخرت، حکمت خدا و ثروتمند شدن ثروتمندان و متوسل شدن به استخاره در تعارضات‌ پیش‌ آمده‌ در زنـدگی را شـامل مـی‌شود.

بعد پيامدي دين در الگوي گلاك و استارك (1965) ، يعني تأثير دين در زندگي روزمره يـا بـهكـار بسـتن دسـتورات دينـي در زندگي روزانه .

هر چند گلاك بـر ايـن بـاور است كه پنج مؤلفة الگوي او مستقل از يكديگرند، ولي داده هاي آماري بايست صحت اين مدعا را تأييد كند ( وولف، 1991) .

فالكنر ( Foulkner ) و ديونگ ( Dejong ) مؤلفه هاي پيشنهادي در الگوي گلاك را تعريف عملياتي كردند. آنها پنج مقياس تهيه كردند كه در هـر كـدام چهار يا پنج سؤال گنجانده شده و در مجموع شامل 23 سؤال بود. آنها در تهية اين مقيـاس هـا از روشـي موسـوم بـه تنظـيم مقيـاس تراكمي استفاده كردند كه اولين بار گاتمن ( Gutman ) آن را ابداع كرد ( نونالي ، 1978 ) . بنابر روش گاتمن، مـواد آزمـون بـر حسـب دشـواري، پيچيدگي يا ارزش وزني مرتب مي شوند، به نحوي كه از نظر معنايي و رفتاري، موافقت با تأييد يك ماده، موافقت بـا همـة مـاده هـاي كم وزن تر را ايجاب مي كند.

فالكنر و ديونگ در مطالعات خود، همبستگي بين پنج مقياس مبتني بر مؤلفه هاي پنجگانة الگوي گلاك را، از 0/58 ( بين مقياس ايدئولوژي و مقياس عقلاني ) تا 0/36 ( بين مقياس هاي تجربي و پيامدي ) به دست آوردند. آزمودني هـا از لحـاظ جنسـيت، پيونـدهاي مذهبي يا عضويت والدينشان در كليسا بررسي شدند. اين پژوهشگران دريافتند كه همبستگي بين مقياس هاي ايدئولوژي و تجربي در پسران بيشتر از دختران است ( 0/60 در مقابل 0/39 ) . همچنين دانشجويان يهودي كمترين همبستگي را بين مقياس مناسكي و پيامـدي نشان دادند. به علاوه، در حدود نيمي از 10 همبستگي به دست آمده براي دانشجوياني كه والدينشان عضو كليسا نبودنـد، معنـادار نبـود. هر چند بيشتر همبستگي هاي دروني براي كل گروه دانشجويان ( مشتمل بر 375 نفر ) معنادار بود، همبستگي مقياس ها به اندازهاي كـم بود كه نمي توان از روي آنها چندبعدي بودن اعتقادهاي مذهبي را تأييد كرد.

پژوهش هاي فالكنر و ديونگ براي اندازه گيري ابعاد پنجگانه را مي توان موردي پيچيده در اين حيطة تحقيقاتي بـه حسـاب آورد. استارك و گلاك (1968) با مختصري تعديل، ابعاد ارائه شدة گلاك را تعريف عملياتي كردند و آن را به صورت مقياس درآوردنـد. در اين مقياس مواد تازه اي نسبت به آنچه پيشتر ارائه شده بود، گردآوري شده است.

اين پژوهشگران دريافتند از آنجا كه التزام ايدئولوژيكي ، يا مقياس بنيادين، همبستگي زيادي با ديگر مقياس ها دارد، بنـابراين در ميان پنج مقياس مورد بررسي بهترين محسوب مي شود.

علامه جعفری نیز در تـأیید‌ مـدل‌ گلاک و استارک برای سنجش دینداری می‌گوید: «به نظر می‌رسد این تقسیم‌بندی [مدل گلاک و استارک] درباره جنبه‌های مختلف دین‌گرایی یکی از عـالی‌ترین تـقسیم‌بندی‌هایی اسـت که در‌ این‌ زمینه انجام شده و لذا توجه‌ بـه‌ آن بـرای مـحققان ضـرورت درجـه اول دارد. بـدون این تقسیم‌بندی، جامعه‌شناسی دین قطعا ناقص خواهد بود.

پرسشنامه دینداری گلاک و استارک (RS)

پرسشنامه دینداری (RS) توسط گلاک و استارک در سال ۱۹۶۵ برای سنجیدن نگرش‌ها و باورهای دینی و دینداری ساخته شده است. این پرسشنامه در اصل یک سنجه پنج بعدی است که شامل ابعاد پنج‌گانه اعتقادی، عاطفی، پیامدی، مناسکی و فکری به سنجش دینداری می‌پردازد. پرسشنامه مورد استفاده ۴ بعد از ابعاد فوق را بکار برده است و بعد فکری دین در ایران حذف شده است. در نهایت این پرسشنامه شامل ۲۶ سوال می‌باشد.

ابعاد پرسشنامه :

– بعد اعتقادی یا باورهای دینی عبارت است از باورهایی که انتظار می رود پیروان آن دین به آنها اعتقاد داشته باشند.

– بعدمناسکی یا اعمال دینی، شامل اعمال دینی مشخصی همچون عبادت، نماز، شرکت در آئینهای دینی خاص، روزه گرفتن و…است که انتظار می رود پیروان هر دین آنها را بجا آورند.

– بعد تجربی یا عواطف دینی، ناظر بر عواطف، تصورات و احساسات مربوط به داشتن رابطه با جوهری ربوبی همچون خدا یا واقعیتی غایی یا اقتداری متعالی است.

– بعد فکری دین یا دانش دینی مشتمل بر اطلاعات و دانسته های مبنایی در مورد معتقدات هر دین است که پیروان باید آنها را بدانند.

پرسشنامه استاندارد مورد استفاده در این پژوهش ۴ بعُد از ابعاد فوق را بکار برده است و بعُد فکری دین به دلیل وسعت تبلیغات در ایران حذف شده است. پرسشنامه حاضر دارای ۲۶ گویه می باشد که در چهار بعُد اعتقادی (با ۷ گویه)، عاطفی (با ۶ گویه)، پیامدی (با ۶ گویه) و مناسکی (با ۷ گویه) جهت سنجش میزان دینداری به کار می رود.

– بعد پیامدی یا آثار دینی ناظر به اثرات باورها، اعمال، تجارب و دانش دینی بر زندگی روزمره پیروان است(گلاک و استارک، ۱۹۶۵، نقل از سراج زاده، ۱۳۷۴).