در تعریف واژه هوش اتفاق نظر میان روانشناسان وجود ندارد. تعریف دقیق هوش بسیاردشوارو اغلب مـوردنزاع متخصصان است. امروزه، روانشناسان معتقدند که هوش، مجموعه تواناییهاي یک فرد محـسوب مـی شـودکه توسط آن، فرد چیزي را می فهمد وبه طورمنطقی می اندیشد و رفتارمی کند. با این حال عناصري از هوش وجوددارد که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گـیج وبرلاینـر (1992) ایـن عناصررا به سه دسته زیرتقسیم نموده اند:
1- توانایی پرداختن به امور انتزاعی: افراد با هوش با امور انتزاعی (اندیـشه هـا، نمادهـا ومفـاهیم) سـرو کـاردارند تاعینی (ابزارهاي مکانیکی، فعالیتهاي حسی).
2- توانایی حل کردن مسایل: توانایی پرداختن به موقعیتهاي جدید، نه فقط دادن پاسخهاي از قبل آموختـه شده به موقعیتهاي آشنا.
3- توانایی یادگیري: به ویژه توانایی یادگیري انتزاعیات از جمله انتزاعیات موجوددر کلمات و سایرنمادهـا ونیزتوانایی استفاده ازآنها (به نقل از سیف، 1380).
به عبارتی هوش را میتوان توانـایی شـخص بـراي تفکـروعملکـردمنطقـی ومعقـول تعریـف کـرد. در اکثـرآزمونهاي هوش، پس از پانزده سالگی پیشرفتی درمیـزان هـوش مـشاهده نمـیشـود، امـا سـنی کـه رشـد هـوش متوقف میگرددبستگی به نوع آزمون مورد استفاده دارد. در اوایل دوران بزرگسالی هوش ثابت به نظرمـی رسـد، اما نزول حقیقی دارد که نخستین بار در حدود سی و پنج سالگی کشف مـیگـرددو پـس ازآن کـاهش مـییابـد ولی به طورمستمرمشاهده میشود (پورافکاري، 1380).
براي تعریف هوش کوششهاي زیادي به عمـل آمـده اسـت. یکـی از قـدیمی تـرین تعریـفهـا توسـط بینـه وسیمون (1916) به این صورت مطرح شده است:
((قضاوت و به عبارت دیگر،عقل سلیم، شعورعملی، ابتکـار، اسـتعداد انطبـاق خـودبـا موقعیـتهـاي مختلف، به خوبی قضاوت کردن، به خوبی درك کردن، به خوبی استدلال کردن؛ اینها فعالیتهـاي اساسی هوش به شمارمیروندر زندگی روزمره اغلب با افرادي برخوردمیکنیم که باوجود یکسان بودن در هوش شـناختی،درموفقیـت ، کــار، تحــصیل، محــیط خــانواده وقــدرت رهبــري بــا یکــدیگرتفــاوت دارنــد)). محققــان نــشان داده انــد کــه بهره هوشی به تنهایی نمیتواند تضمین کافی براي کسب سلامتی، تحصیل،و رضایت فردباشد بلکـه عامـل مـؤثردیگري تحت عنوان هوش هیجانی می بایست مورد توجه وبررسی قرار گیرد.
هوش به معنای توان بیولوژیکی برای تحلیل نوع خاصی از اطلاعات به روشی معین است (گاردنر ، ۲۰۰۰، ص ۳۲).
طبق اظهار مایر (۲۰۰۰) هوش به توانایی استدلال انتزاعی و محاسبات ذهنی گفته میشود که طبق قواعد خاصی انجام میگیرد.
استرنبرگ (۱۹۹۷) با در نظر گرفتن دیدگاهی متفاوت، بر جنبههای بیولوژیکی و تکاملی تاکید میکند و اظهار میدارد که هوش به معنای تواناییهای ذهنی لازم برای تطابق، گزینش و شکلدهی در هر زمینه محیطی است و موجب انعطافپذیری در موقعیتهای چالشی میشود.
هوش عبارت است از قابلیت تفکر، برنامهریزی، خلق، تطبیق، حلمسأله، عکسالعمل، تصمیمگیری، و یادگیری (نوبل ، ۲۰۰۰) .
+ نوشته شده در شنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۶ ساعت 15:43 توسط جعفر هاشملو
|