طرفداران روش ادراکی – حرکتی (کرپارت، گتمن، برچ) معتقدند که یادگیری حرکتی مبدأ یادگیری است و حرکت و دستگاه ادراکی و پیوندهای ارتباطی میان یادگیری حرکتی و ادراکی به وجود می‌آید. پنسو (1991) تاکید کرده است که ادراک درون داده‌های حسی یعنی شناخت، بصیرت، فهم و ایجاد حواس مشترک، کلیدی جهت هر نوع یادگیری است و بنابراین بر اهمیت مشکلات درکی – حرکتی در افراد دارای اختلالات یادگیری صحه می‌گذارد. از آنجایی که اصطلاح «حرکت» به جابجایی بدن اطلاق میشود وجود ناتوانی در تحول حرکتی میتواند در یادگیری تکالیفی که به مهارت‌های حرکتی ظریف، هماهنگی چشم و دست و تعادل نیازمند هستند باعث بروز مشکلاتی گردد (مهجور،1371).

مدل دید حرکتی گتمن ( Visomotor Theory Getman ) کوشش می کند مراحل رشدی عملکرد کودک را در کسب مهارت های حرکتی و ادراکی نشان دهد . این مدل برای نشان دادن وابستگی هر مرحلۀ موفقیت آمیز رشد به سطح پیشین طراحی شده است . هر سطح یا ردیف از تعدادی فعالیت های جداگانه ترکیب می شود . ردیف ها یا سطوح یادگیری که در این مدل طرح شده در پائین توضیح داده می شود .

گتمن در سال ۱۹۶۵ الگوئى از رشد نظام حرکتى و رابطهٔ متقابل آن با يادگيرى را بر اساس اين فرضيه که مهارت‌هاى ادراکى را مى‌توان از طريق کارورزى رشد داد ابداع نمود وى که يک ديدسنج بود مفهوم ديد را از معناى ظاهرى آن متمايز نمود و آن را به معنى نوعى توانمندى که انسان از طريق يادگيرى به‌دست مى‌آورد قابل مقايسه با مفهوم ادراک دانست. بر اساس الگوى ارائه شده توسط گتمن مراحل رشدى خاصى وجود دارد که عملکرد کودک را بر اساس آن مى‌توان مشاهده نمود اين مراحل به همديگر وابسته هستند و هر مرحله پايه‌اى براى مراحل بعدى است. اين مراحل به همديگر وابسته هستند و هر مرحله پايه‌اى براى مراحل بعدى است. اين مراحل همانند هرم سلسله مراتب انگيزش آبراهام مازلو از يک سلسله مراتب برخوردار است و ورود به هر سطح از يادگيرى مستلزم يادگرفتن مرحلهٔ قبل است.

براساس تئوري گتمن « ديد حركتي » كه تاكيد روي رشد ديد دارد . مفهوم ديد در تئوري گتمن قابل مقايسه با مفهوم ادراك است و منظور از آن نوعي توانمندي است كه انسان از طريق يادگيري بدست مي آورد . توانمندي فهم چيزهايي كه دريافت آنها از راه لامسه و ذائقه و شامه و سامعه براي انسان مقدور نيست ديد فراگردي اسي كه انسان طي آن مكان ( فضا ) را بعنوان يك كل درك مي كند و اين معني با مفهوم بينايي متفاوت است . ديد در اين چهارچوب قابل يادگيري است و شامل تواناييهايي است كه انسان با استفاده از آن مي تواند جهان و رابطه خود را با آن تفسير و تعبير كند .

در اين نظريه ، ديد يا ادراك از طريق يادگيري بدست مي آيد . در مدل پيشنهادي گتمن ، هر سطح يا رديف از سلسله حركاتي تشكيل شده است كه عبور موفقيت آميز از هر مرحله رشد ادراكي – حركتي كودك را نشان مي دهد . فعاليتها و حركات هر سطح با هم تركيب و در سطح بالاتر استفاده مي شوند.

در بحث تقويت قواي تئوري گتمن از جايگاه ويژه اي برخوردار است چرا كه او ديد را وسيله اي جهت افزايش كارآيي حواس در يادگيري مي داند . بنا بر نظريه گتمن به هر ميزان كه ديد حركتي ما نسبت به محيط اطراف بيشتر باشد ادراك بيشتري از محيط اطراف خود خواهيم داشت . او مي گويد كودكاني كه در دوره طفوليت در گهواره بزرگ شده اند يا كودكاني كه گهواره نداشته اند در سنين بالاتر دو ديد مختلف از زندگي خواهند داشت . چون كودكي كه در گهواره بزرگ مي شود به دليل حركت گهواره زواياي ديد بيشتري از محيط اطراف خود دارد و اطلاعات بيشتري از اجسام اطراف در مغز خود جمع آوري كرده آنها را ثبت مي كنند . يكي از علل افزايش فضاي سبز و اضافه كرده پارك ها نيز همين است .

منظور گتمن از دید حرکتی، فراگردی است که آدمی بر اساس آن مکان یا فضا را به عنوان یک کل ادراک می کند.هر یک از حواس آدمی به دسته ای از محرکها پاسخ می دهد اما دید یک توانایی است که با استفاده از آن،انسان- جهان و رابطه آن دو با هم تفسیر می شود.

گتمن ادراک بینایی از راه آموزش حرکتی را امکان پذیر ساخت. کبارت مشکلات یادگیری را ناشی از عدم رشد بهنجار مهارت‌های حرکتی می داند. مونته سوری با آموزش حواس از راه حرکت و ارتباط لمسی شیء به تقویت مهارت‌های شناختی کودک پرداخت (میلانی فر،1378).

بنا براین نظریه ی دید گتمن به هر میزان که دید حرکتی ما نسبت به محیط اطراف بیشتر باشد ادراک بیشتری از محیط اطراف خود خواهیم داشت . او می گوید کودکانی که در دوره های طفولیت در گهواره بزرگ شده اند با کودکانی که گهواره نداشته اند در سنین بالا تر دو دید مختلف از زندگی خواهند داشت . این کودک به دلیل حرکت گهواره زوایای دید بیشتری از محیط اطراف خود دارد و اطلاعات بیشتری از اجسام اطراف خود در مغزش جمع آوری می کند ، آن ها را ثبت می کند و در نتیجه در مراحل یادگیری با توجه به معلومات قبلی در مغز خود ایجاد طرح واره های اولیه موفق تر خواهد شد .

افزایش دید حرکتی در انسان به طور کلی با افزایش یادگیری و توانمندی های موجود در افراد ارتباط دارد .

فعالیت های مناسب :

از کودک می خواهیم شکل های مختلفی را از یک جسم را از جهات مختلف بکشد ، مثلاً به او می گوئیم یک تخم مرغ را بکش :

هم چنین می توانیم از او بخواهیم شکل هایی متفاوتی از زوایای یک ماشین و یا هر چیز دیگر را بکشد .

با افزایش میزان دید حرکتی او در یادگیری مفاهیم درسی موفق تر خواهد شد .اما اگر چنین کاری را نکنیم کودک با مشکلات زیر مواجه خواهد شد :

الف ـ ضعف ادراک دیداری

ب ـ کندی حرکات

ج ـ ضعف در تجسم فضایی

د ـ رسم خطوط به صورت بریده

ه ـ وجود مشکل در روان خوانیو نارسا نویسی در دوران دبستان

وقتی ما به کودک یاد می دهیم جهان را یک پارچه ببیند و به عنوان یک کل درک کند ، در واقع به او کمک می کنیم تا از یک نگرش مقطعی و غیر منسجم دور شود . این افراد دچار غرور ، خود پسندی ، افسردگی ، غمگینی ، ناراحتی و نا ارام هستند . وقتی کودک را با نظریه ی گتمن پرورش دهند هیچ کدام از این مشکلات برای او به وجود نخواهد آمد .

حال می بینیم توجه به این نظریه علمی چگونه می تواند ما را به پرورش و تقویت قوای موثر در یادگیری و هم چنین در عملکرد و پیدایش نگرش روحانی در کودک به جهان هستی یاری دهد .

مراحل الگوی گتمن ( مراحل یادگیری گتمن )

1- نظام پاسخ فطری (ردیف الف) : کودک زندگی خود را با نظام پاسخ فطری آغاز می کند . این نظام که کودک آن را با خود در لحظۀ تولد به همراه می آورد ، آغاز تمام یادگیری هاست . پاسخ های حرکتی درون این نظام ناآموخته است و به همین دلیل باید در لحظۀ تولد سالم بوده و بتواند عمل کند . این پاسخ ها شامل : رفلکس تونیک گردن(TNR) ، که یک حالت اساسی یا نقطۀ شروعی در حرکت کودک است ؛ رفلکس از جا پریدن ، که یک واکنش بدنی به صداها و یا تشعشع ناگهانی نور است ؛ رفلکس نور ، که نخست با تنگ هم قرار دادن پلک ها و بعدها با کاهش اندازۀ مردمک چشم وقتی که در معرض تابش نور قرار می گیرد ، بوجود می آید ؛ رفلکس چنگ زدن و گرفتن اشیاءکه به فراخنای توجه کودک مربوط می شود ؛ رفلکس دوسویه که به سهولت انجام حمله و ضد حمله در حرکات بدنی مربوط می شود ؛ رفلکس ایست – جنبشی که حالت آرامش و دقت یا آمادگی برای عمل ؛ و رفلکس میوتاتیک ( Myotatic ) به آگاهی بدن نسبت به وضعیت خود مربوط می شود .

نوزاد انسان هنگام تولد با 36 واكنش پا به جهان مي گذارد . فرضاً اولين واكنش در نوزاد گريه كردن است كافي است كه نوزاد پس از تولد فقط 30 ثانيه ديرتر از زمان مورد نظر گريه كند . به اين ترتيب هوش ژنتيكي او به تمامي بروز نخواهد كرد و هوش بهرش كاهش خواهد يافت . بدين ترتيب ميزان كاهش هوش بهر با ميزان تاخير در گريه ي نوزاد در بدو تولد همبستگي دارد . رفلكس ديدن – كودك با باز و بسته كردن چشم ها و نگاه كردن به اطراف تصاوير بيشتري از محيط اطراف در ذهن خود ثبت مي كند . جهت تقويت و پرورش آن بايد بدون ديدن اشياء با لمس كردن و چنگ زدن بتواند شي ء مورد تظر را حدس بزند . با بررسي باز تاب هايي مانند مكيدن ، از جا پريدن ، عكس العمي در برابر نور ، بازتاب لمس كردن و . . . مي توانيم به نقاط ضعف احتمالي آنها پي برده و با طرح فعاليت هاي متنوع در بازي آنها را برطرف نمائيم .

حرکات واکنشی : اولین واکنش کودک هنگام تولد گریه است . کافی است او پس از تولد 30 ثانیه دیرتر از زمان مورد نظر گریه کند به این ترتیب هوش ژنتیکی ا.و به تمامی بروز نخواهد کرد و هوش بهرش کاهش خواهد یافت . بنابراین میزان کاهش هوشبهر با میزان تاخیر در گریه ی نوزاد در بدو تولد همبستگی دارد .

رفلکس دیدن : کودک با باز وبسته کردن چشم ها و نگاه کردن به اطراف تصاویر بیشتری از محیط اطراف در ذهن خود ثبت می کند بنابراین باید او را در معرض تصاویر بیشتری در حرکت و از زوایای مختلف محیط قرار دهیم .

بازتاب چنگ زدن و لمس کردن : کودک باید بدون دیدن اشیاء با لمس کردن و چنگ زدن و ... آن را حدس بزند .

بازتاب تونیک کردن : این رفلکس یکی از مهم ترین رفلکس های موثر در یادگیری است ، چرا که با حرکت سر برروی گردن دید حرکتی کودک افزایش می یابد .

جهت تقویت آن اگر کودک برای به دست آوردن چیزی از ما کمک خواست ، نباید آن را فوری به دستش بدهیم . بلکه با ایجاد موقعیت او را به تلاش برای دست یابی در حد حوصله اش واداریم .در نتیجه دید حرکتی او افزایش می یابد .

بازتاب دو سویه : اگر کودک نتواند توپی را که به سویش پرتاب شده را بگیرد و یا آن را پرتاب کند این واکنش در او به حد کافی وجود ندارد و وظیفه ی ما طرح و انجام فعالیت های توپ بازی ، پرت کردن و گرفتن توپ و .... است .

رفلکس Moro : با برسی بازتاب هایی چون مکیدن ، از جا پریدن ، عکس العمل در برابر نور ، بازتاب لمس کرد و ... به نقاط ضعف احتمالی آن ها پی می بریم و با فعالیت هایی آن ها را برطرف می کنیم .

2- نظام حرکتی عام (ردیف ب) : سطح بعدی یادگیری از سوی گتمن نظام حرکتی عام نامگذاری شده است . نظام حرکتی عام مهارت های حرکتی یا اعمال جابه جایی را ارائه می کند مانند : خزیدن ، راه رفتن ، دویدن ، پریدن ، جست و خیز کردن ، لی لی کردن است و يادگيرى‌ اين مهارت‌ها و کسب تجربه در آنها به هماهنگى منجر مى‌شود . از راه این فعالیت ها کودک می تواند اطلاعات بدست آمده در نظام پاسخ فطری را تشکل بخشد . او مهارت های تحرک ، توازن و هماهنگی را در این هنگام بدست می آورد . کودکی که نتواند مهارت کامل در فعالیت های این ردیف را کسب کند ، در حرکات خود ناشی بوده و هماهنگی لازم را نخواهد داشت . بعلاوه ، کودکی که قادر به تکمیل مهارت های حرکتی عام در این سطح نباشد نخواهد توانست پایه ثابت و استواری را در بنای مستمر هرم یادگیری بوجود آورد . به همین دلیل ، کودکان نیاز به فعالیت های بدنی دارند تا رشد مهارت های حرکتی عام یا بزرگ را در آنها موجب شود .

اصطلاح عام به اين نظام حركتي اطلاق مي شود كه شامل تمام افراد مي شود و كودك بايد تمام اين مراحل را در كودكي طي كند به دليل اهميت اين موارد است كه معمولاً پزشكان در تكميل پرونده پزشكي كودك از زمان و نحوه خزيدن ، سينه خيز رفتن ، چهار دست و پا رفتن كودك سوالاتي را مطرح مي كنند . در زندگي احتمالاً با افراد بزرگسالي روبرو شده ايد كه خجالتي هستند ، اعتماد به نفس آنها كم است احتممالاً اگر از آنها بخواهيد كه بدوند ، بدون اينكه انعطافي به بدن خود بدهند به جاي دويدن تند تر حركت مي كنند .

چون اين افراد در دوران كودكي اين حركات را به درستي انجان نداده اند . براي برطرف كردن اين نقيصه بايد تك تك اين حركات را از اول با فرد مورد نظر آغاز كنيم .ابتدا بايد حركاتي را كه در انجام آن با مشكل روبروست تشخيص دهيم و آن را به او آموزش دهيم . مثلاً من مي دوم ، شما هم مانند من با من بدويد . در چين از هر 10 هزار بيمار يك نفر بيمار رواني وجود دارد كه نياز به روانشناس و مشاور پيدا مي كند و براي رفع همين درصد پائين نيز از حركات درماني استفاده مي كنند مثلاً ورزش « ووشو و يوگا » . بهترين بازي كه در اين مورد مي توانيم با كودك بكنيم تقليد از حركات و صداي حيوانات و افراد مختلف است . اگر به فضاي آموزشي جنبه و شكل بازي دهيم ، توانمندي يادگيري و تمركز حواس بيشتر خواهد بود .

حرکاتی چون خزیدن ، راه رفتن ، چهار دست و پا رفتن ، پریدن ، سینه خیز و ..... تصاویری بیشتری را از محیط اطراف در ذهن کودک ایجاد می کند که موجب توانمندی وی در یادگیری و افزایش هوش بهرش می گردد . با استفاده از این روش ها به اعتماد به نفس او کمک می کنیم .

ورزش های مناسب می تواند برای افراد بزرگ سال ورزش ووشو و یوگا باشد .

بهترین بازی با او تقلید از حرکات و صدای حیوانات و افراد مختلف است .

3- نظام حرکتی خاص (ردیف ج) : مهارت های این نظام ترکیب برگزیده تر و کامل تر مهارت های حرکتی است . روابط چشم و دست ، آمیزش و ترکیب دو دست به هنگام کار توأمان ، روابط دست – پا ، بیان کلامی ، روابط حرکات دست و چهره (تن گفتار) . کودکان قبل از اینکه در مهارت های اساسی تر و پیشین بتوانند چیره دستی پیدا کنند لازم است که تمرینات زیادی روی اعمال حرکتی ظریف انجام دهند . گتمن مشاهده کرد کودکی که نمی تواند مربعی را رنگ بزند ، یا اشکال گوشه دار را ببرد ، احتمالاً نیاموخته است که دست خود را به کار گیرد تا بتواند در بریدن دورادور گوشه ها نیز از نظام حرکتی کامل خود استفاده کند (فریار ، رخشان ، ۱۳۷۹، ص۱۳۵) .

نظام حرکتى خاص ترکيبى ماهرانه از دو سطح قبلى است و مهارت‌هاى هماهنگى دست و چشم، هماهنگى بين دو دست، ارتباط دست و پا و ارتباط ميان صدا با حالت‌هاى گوناگون چهره را شامل مى‌شود و مستلزم مهارت‌هاى دو سطح قبلى است.

اين نظام شامل هماهنگي عملكرد چشم و دست ، رابطه دو دست ، رابطه دست و پا و رابطه ي چهره و دست راست در اين ميان هماهنگي چشم و دست از اهميت خاصي در يادگيري كودك برخوردار است . اين نقيصه در كودك مي تواند موجب نارسا نویسی وي شود .

کارهایی مثل دوچرخه سواری ، پوست کردن پرتقال ، غذا خوردن با قاشق و چنگال به او کمک می کند .

فعاليت هاي زير مي تواند براي درمان مفيد باشد :

فعاليت اول – دو كودك يا خودمان با كودك را با يك فاصله از هدف قرار مي دهيم به هر يك تكه هايي از سنگ يا مهره يا هر چيز ديگر كه در دسترس باشد ، مي دهيم و از آنها مي خواهيم آن را به طرف هدف مورد نظر پرت كنند . هر كدام كه بتواند مهره را به هدف نزديك تر پرت كند ، برنده است .

فعاليت دوم – توپ واليبال را در دست مي گيريم و روبروي كودكان مي ايستيم با فاصله معين در مرحله اول مي گوئيم توپ را كسي مي گيرد كه نام او را صدا مي كنم ، بعد براي هر نام شماره اي تعيين مي كنيم و مي گوئيم توپ را همان فردي مي گيرد كه شماره او را صدا مي زنم . در مرحله ي بعدي مي گوئيم توپ را به طرف هر كسي كه پرت مي كنم بايد آن را بگيرد حتي اگر نام و شماره او را اشتباه صدا بزنيم . هدف از اين بازي عكس العمل كودك جهت گرفتن توپ بدون استفاده از قواي شنوائي است . براي هماهنگي دو دست پوست كردن پرتقال و غذا خوردن با قاشق و چنگال و براي هماهنگي دست و پا مي توان دوچرخه سواري را پيشنهاد كرد .

4- نظام حرکتی چشمی (ردیف د) : حرکت چشم ها باید در یک روال بخصوص برای موفقیت در انجام تکالیف کلاسی توسعه یافته و کنترل شود . نظام چشمی (بصری) پس از دریافت اطلاعات دارای دو وظیفه است : آزمایش و فعال سازی مدارهای اجرائی – هر چشم دارای یک مدار اجرائی است که پیوسته باید در حال تماشا و تعادل باشند . کودک باید یاد بگیرد که چشم های خود را در امتداد سطرهای کتاب کنترل کرده و آنها را توأمان بکار گیرد .

اين نظام شامل حركت هاي مختلف چشم است از جمله تعقيب حركت توپ پينگ پنگ بدون حركت سر تعقيب نور چراغ قوه بر روي ديوار بدون چرخش سر و گردن به طور كلي با توجه به اين نظريه كودك هر چه بيشتر و ماهرانه تقليد كند ، ادراك بيشتري از محيط اطراف پيدا مي كند .

سایر تقلید های چشمی : تقلید اخم کردن ، خشمگین شدن ، خوشحالی ، ذوق ، صمیمانه نگاه کردن ، خط بردن کتاب در فن تند خوانی و ...

هر چه کودک بیشتر و ماهرانه تر تقلید کند ، ادراک بیشتری از محیط اطراف پیدا می کند .

مهارت های چشمی عبارتند از :

- تثبیت ؛ توانایی تعیین هدف بینایی ، تثبت به معنى ثابت نگهداشتن چشم و خيره شدن به روى هدفى خاص

– جابه جایی ؛ حرکت بصری از یک هدف به هدف دیگر ، حرکت سريع چشم از نقطه‌اى به نقطهٔ ديگر

– تعقیب ؛ توانایی پیگیری یک هدف متحرک با هر دو چشم ، تعقيب با چشم به معنى دنبال کردن هدف متحرکى با هر دو چشم

- گردش چشم ؛ چرخش یا حرکت آزاد هر دو چشم به هر طرف و تمام جهات ، گردش چشم به معنى حرکت آزادانهٔ چشم‌ها در همهٔ جهات

5- نظام گفتاری – حرکتی (ردیف ه) : مهارت هایی که این سطح داراست عبارتند از : ورور کردن ، گفتار تقلیدی و گفتار کامل . گتمن متوجه یک رابطه متقابل در این سطح بین دید و فراگردهای زبان شده است . به عنوان یک دید سنج ، او بر این باور است که مهارت در نظام گفتاری – حرکتی بستگی به نظام های بینایی و چشمی کارآمد و بی نقص دارد .

این نظام شامل گفتار کامل ، گفتار تقلید و ورور کردن است .

گفتار کامل : مربوط به چگونگی بیان می شود .یعنی بیان واژه ی متناسب با معنای آن خود نشانه ی ادراک ما از آن واژه است .

گفتار تقلیدی : این نوع گفتار از اهمیت خاصی برخوردار است . به عبارتی هر چه در تقلید صدا موفق تر باشیم ، درک بیشتری نسبت به آن چه می شنویم داریم .

ور ور کردن : گاهی سرعت ما در خواندن کتاب یا نوشته ای به حدی افزایش می یابد که گوش قادر به شنیدن کلمات نیست ولی در حین خواندن ، درکی کلی از مفهوم مورد نظر ایجاد می شود که موجب افزایش یادگیری می گردد .

6- نظام تجسمی (ردیف و) : واژه تجسمی نه تنها به توانایی یادآوری یا بازخوانی دیده های پیشین اطلاق می شود ، بلکه شنیده ها ، لمس شده ها یا احساس های قبلی را نیز دربرمی گیرد . ردیف (و) توانایی به نظر آوردن ، بازخوانی یا تجسم تصویر ذهنی از سوی فرد مربوط می شود که همه اینها در غیاب محرکات حسی اصلی انجام می گیرد . تمام حواس (لامسه ، شنوایی ، حس و حرکت و …) به این توانایی کمک می کنند . این سطح از یادگیری گاهی اوقات شبیه سازی ذهنی نامیده می شود .

تمام نظام يا دستگاه‌هاى قبلى به اين نظام مرتبط مى‌شود، گتمن دو نمونه از نظام تجسمى را عنوان مى‌کند اول؛ تجسم بى‌درنگ که بدان وسيله آدمى با احساس يک چيز مى‌تواند آن را در مقابل چشمان خود مجسم نمايد، دوم؛ تجسم گذشته و آينده است که با آن فرد قادر مى‌شود تجربه‌هاى پيشين خود را در ذهن زنده کند و يا رويدادهاى آينده را در نظر آورد.

شامل کلیه ی ادراک هایی است که توانایی تجسم آن را داریم . مانند دشتی را تصور کن . شقایق را تصور کن . چه بویی را دوست داری ؟ الان آن را تصور کن .

شبیه سازی ذهنی : مثلاً به کودک می گوییم که انسانی را در نظر بگیرد که هشت پا و هشت دست دارد . این تمرین ها حتماً باید جهت تقویت تجسم در کودک صورت گیرد . وقتی این مرحله طی شود می تواند تجسم کند که مخصوص با کدام ( س یا ص یا ث ) نوشته می شود . علت اشتباه نوشتن کودکان این است که آن ها در تجسم این کلمات تنها از یک حس استفاده می کنند که معمولاً به علت زیاد شدن دامنه ی لغات احتمالاً در نحوه ی نوشتن آن کلمه با مشکل روبرو خواهد شد .

7- بعد از اين مراحل يا نظام‌ها دو سطح ادراک و شناخت پيش مى‌آيد، تمام تجربيات، مهارت‌ها و نظام‌هائى که به‌وسيلهٔ سطوح يا رديف‌هاى قبلى فراهم مى‌آيند باعث ادراک مى‌گردند.

بر اساس اين مدل، ديد يا ادراک نتيجه مستقيم يادگيرى کامل در سطوح قبلى است و به‌عبارت ديگر مراحل شش‌گانهٔ الگوى گتمن به‌نظر وى پيش‌نياز ادراک مى‌باشد. سطح ادراک سطحى است که منجر به مرحلهٔ بعدى يعنى شناخت مى‌شود يعنى مجموعه‌اى از ادراک باعث ايجاد شناخت مى‌شود و بالاتر از آن مفاهيم انتزاعي، استدلال، تعميم و ... قرار دارند که مجموعاً باعث رشد فکرى آدمى مى‌شود.

الف) «دید» یا «ادراک» ردیف (ز) : تمام تجربیات ، مهارت ها ، و نظام هایی که به وسیله سطوح یا ردیف های زیرین فراهم آمده اند موجب حدوث «دید» یا «ادراک» می گردند . از این رو در این مدل ، دید یا ادراک نتیجه مستقیم یادگیری کامل و بی نقص در سطوح پشتیبانی زیرین است . یعنی دید یا ادراک از راه رشد مهارت های حرکتی پیشین آموخته می شود . در این مدل مرحلۀ بعد نمودار شناختی است که از راه فراگرد به هم پیوستن ادراکات زیادی حاصل می شود . سطوح سه گانه بالای سطح شناخت بیانگر فراگردهای نمادین عالی و بسیار انتزاعی ذهنی است که به رشد فکری و ذهنی منتهی می گردد .

بیانگر حدوث دید یا ادراک است که در این مدل به صورت واژه های مترادف به کار رفته است . تمام تجربیات ، مهارت ها و نظام هایی که به وسیله ی سطوح یا ردیف های زیرین فراهم آمده اند موجب حدوث ( دید ) یا ادراک می گردند .

از این رو در این مدل ، دید یا ادراک نتیجه ی مستقیم یاد گیری کامل است .

تمام تجربیات فرد به عنوان یک وافعه ی منفرد به ادراک منتهی می شود . ادراک هر واقعه ادراک دیگری را که به طور مشابه توسط هرم تجربیات به دست می آید تجسم می بخشد .

ب) شناخت (ردیف ح) : ردیف (ح) نمایشگر شناخت است ، و آن بخش از مدل که بالای این ردیف است اشاره به مجردات ذهنی و کمالات رشد فکری است . شناخت و مفاهیم از بسیاری ادراکات مرتبط نشأت می گیرند و بدین ترتیب رشد شناخت و تفکر ذهنی به صورتی که در این مدل ارائه گردیده نتیجه استوار سطوح گوناگون حرکتی است (فریار ، رخشان ، ۱۳۷۹، ص ۱۳۶) .

نمایان گر آن قسمت است که اشاره به مجردات ذهنی و کمالات رشد فکری دارد . شناخت و مفاهیم از بسیاری ادراکات مرتبط نشات می گیرند و بدین ترتیب رشد شناختی و تفکر ذهنی نتیجه ی استوار سطوح گوناگون یادگیری حرکتی است .

در سطح پاسخ بازتابي ، كودك زندگي خود را با واكنشهاي بازتابي و غيرارادي آغاز مي كند . بازتاب تونيسيته گردن ، بازتاب چنگ زدن ، از جا پريدن ، دو سويه ، بازتاب عضله ساكن ( ميو تاتيك ) و بازتاب ايست – جنبشي ( سكوني – حركتي ) يا آمادگي براي عمل و بازتاب ايست – جنبشي ( سكوني – حركتي ) يا آمادگي و بازتاب چشم در مقابل نور در اين سطح قرار دارند . سطح حركتي عام ، حركات انتقالي از قبيل خزيدن ، چهار دست و پا رفتن ، پرش و دويدن را در بر مي گيرد. كامل كردن اين فعاليت ها ضروري است و در اين مرحله كودك به فعاليت شديد نياز دارد. سطح حركتي خاص ، حركاتي مانند روابط چشم و دست ، دو دست ، دست و پا را در بر مي گيرد. اين حركات پيچيده تر از سطح دوم هستند و به هماهنگي نياز ندارند . براي كودكان بايد فرصت هايي فراهم شود كه حركات ظريف مختلفي مانند بريدن كاغذ ، بستن بند كفش ، تكميل اشكال ، رنگ آميزي اشكال و غيره را تمرين كنند. در سطح حركتي چشمي ، كودك بايد حركات چشمها مانند تثبيت ، تعقيب ،‌چرخش و جابجايي را كنترل كند . حركات مذكور به آموزش نياز دارند و بايد در تمام جهات و از هدفي به هدف ديگر انجام گيرد.

در سطح گفتاري – حركتي كودك بايد گفتار تقليدي و رور كردن و گفتار كامل را انجام دهد . سطح تجسمي به توانايي يادآوري تجربيات ديداري ، شنيداري ، لامسه اي و حركتي گذشته مربوط مي شود. اين عمل بايد در غياب محرك هاي حسي انجام گيرد. به اين سطح تصوير سازي يا شبيه سازي ذهني هم گويند . در سطح ديد يا ادراك تجربيات سطوح و مراحل پيشين با هم تركيب و ادراك را سبب مي شوند. بنابراين ادراك ، ماحصل يادگيري كامل مراحل قبلي است و ادراك از طريق رشد مهارت هاي حركتي – ادراكي پيشين بوجود مي آيد . سطح شناخت ، ادراك ها و مفاهيم بسيار مجرد و ذهني را در بر مي گيرد كه بر يادگيري موفقيت آميز سطوح پيشين استوار است .